اکوتور شیراز جوان مجری تورهای : کوهنوردی ،طبیعت گردی ،کمپینگ ، دوچرخه سواری و تورهای اختصاصی
اکوتور شیراز جوان مجری تورهای : کوهنوردی ،طبیعت گردی ،کمپینگ ، دوچرخه سواری و تورهای اختصاصی

اکوتور شیراز جوان مجری تورهای : کوهنوردی ،طبیعت گردی ،کمپینگ ، دوچرخه سواری و تورهای اختصاصی

مقاله ای کوتاه در مورد صنعت گردشگری

گردشگری به عنوان یک صنعت

گردشگری به عنوان فعالیت سفر و تور تعریف می شود. در اصل مجموعه ای از فعالیت های متصل به گردشگران هنگام سفر به یک مکان است. و بنابراین ، گردشگری به عنوان یک صنعت به معنای همان موارد است ، اما از دیدگاه اقتصادی و پولی.

جهانگردی یک صنعت بسیار گسترده ، پر جنب و جوش ، پویا و دارای رشد است. جهانگردی به عنوان یک صنعت مجموعه ای از کلیه فعالیتهای تجاری است که در هنگام بازدید از مکانهای مختلف از طریق گردشگری ، تور یا مسافرت ، به نیازهای گردشگران پاسخ می دهد.

گردشگری در حقیقت یک صنعت بسیار گسترده است که از بخش های مختلف یا صنایع فرعی مختلف تولید شده و محصولات و خدمات مختلف و مشابهی را ایجاد می کند که باعث تقاضای گردشگری می شود و در واقع عمل تور و مسافرت را برای گردشگری ممکن می سازد.

تعریف صنعت گردشگری

بنابراین ، صنعت گردشگری می تواند به عنوان مجموعه صنایعی تعریف شود که با فراهم کردن زیرساخت ها و محصولات و خدمات، تسهیل می شود و سفر را برای اهداف مختلف و سفر به مکانهای تفریحی و منافع تجاری امکان پذیر می کند.

صنعت گردشگری درمجموع در مورد فراهم کردن وسایل لازم برای کمک به گردشگران در طول سفر خود است.دو روش برای بررسی تعریف صنعت گردشگری وجود دارد: طرف تقاضا و طرف عرضه .

 با تعریف جهانگردی ، این فعالیتی از سمت گردشگران یا افرادی است که برای مقاصدی سفر می کنند و شامل تمام کارهایی است که آنها در طول سفر خود انجام می دهند. به این ترتیب گردشگری به عنوان صنعت  تبدیل می شود به مجموع تمامی محصولات و خدماتی که توسط گردشگران مصرف یا استفاده می شود و به طور مستقیم و غیرمستقیم از فعالیت های گردشگری آنها پشتیبانی می کنند . به این ترتیب ، رزرو سفر ، حمل و نقل ، اقامت در هتل ، غذا ، بازدید از مقصد و غیره ، همه به بخشی از گردشگری تبدیل می شوند.

طرف عرضه فقط به طرف دیگر این موضوع نگاه می کند. بنابراین ، تعریف صنعت گردشگری سمت عرضه ، مجموعه ای از تمام صنایعی است که کلیه محصولات و خدماتی را ارائه می دهد که به طور مستقیم و غیرمستقیم به گردشگران در سفر خود کمک می کند و سفر و فعالیت گردشگری را برای مردم امکان پذیر می کند.

از این صنعت به عنوان صنعت مسافرتی و گردشگری و همچنین به عنوان صنعت مسافرتی نیز یاد می شود. سفر با اینکه تفاوت چندانی ندارد و همیشه به معنای گردشگری نیست ، اما صنعت گردشگری اغلب به عنوان صنعت مسافرتی خوانده می شود. این در شرایطی است که مسافرت معمولاً از نظر اقتصادی ، پولی و اقتصادی به عنوان گردشگری در نظر گرفته می شود.

زنجیره ی ارزشِ صنعت گردشگری

صنعت گردشگری از طریق شبکه گسترده ای از صنایع  مرتبط و همچنین سایر صنایع جانبی که  هدفشان ارائه خدمات به گردشگران و مردم درطول سفر برای اهداف مختلف است ، فعالیت می کند.

بر این اساس دو ویژگی مهم گردشگری به وجود می آید. اول اینکه ، جهانگردی دارای زنجیره ای با ارزش است که شامل صنایعی است که در مجموع به گردشگران خدمت می کنند و همچنین این صنعت را می سازند. دوم ، از آنجا که گردشگران مختلف بسته به نوع گردشگری خود نیازهای متفاوتی دارند ، این صنعت با استفاده از نسبت های مختلف هر یک از محصولات و خدمات ، تفاوت های کمی به آنها می دهد.

زنجیره ارزش گسترده گردشگری شامل خدمات مسافرتی و توری مانند موارد زیر است: رزرواسیون وپیش فروش بلیط ؛  صنعت حمل و نقل (سفر و حمل و نقل بین المللی و ملی)؛ محل اقامت؛ صنعت میهمان نوازی؛ غذا و نوشیدنی؛ محصولات گردشگری و مقصد و محصولات و خدمات مرتبط؛ سفر و حمل و نقل محلی.

گردشگری را می توان از دو طریق طبقه بندی کرد ، یکی مسافت یا منطقه و دیگری براساس نوع گردشگری. طبق طبقه بندی اول ، گردشگری می تواند یک جهانگردی بین المللی باشد. این نوع گردشگری سفر از یک کشور به کشور دیگر را تحت پوشش قرار می دهد و گردشگران را توریست های بین المللی می نامند. طبقه بندی دوم گردشگری داخلی است. این به معنای مسافرت از یک شهر یا ایالت دیگری به شهر دیگری داخل کشورخودتان است و گردشگران ، مسافر یا گردشگران داخلی هستند. کمیت و ارزش خدمات صنعت گردشگری که توسط گردشگران بین المللی مصرف می شود به میزان قابل توجهی بالاتر از آنچه مورد استفاده گردشگران داخلی است قرار دارد.

دوم اینکه براساس نوع گردشگری. در اینجا گردشگری از دو نوع تشکیل شده است یعنی گردشگری تفریحی و گردشگری تجاری. هر یک از اینها انواع مختلف دیگری از گردشگری را دارند. گردشگری اوقات فراغت شامل انواع تفریحی ، تفریحی ، ورزشی و انواع دیگری از گردشگری است. گردشگری تجاری به معنای مسافرت برای اهداف تجاری و شامل گردشگری MICE و سایر انواع گردشگری تجاری است.

در این طبقه بندیِ جهانگردی بر اساس انواع  نیز ماهیت ، کوانتوم و ارزش خدمات گردشگری ارائه شده توسط این صنعت تا حد زیادی بسته به نوع گردشگری متفاوت است.

همه اینها به طور گسترده ای تمام چشم انداز بازار یا بازارِ هدفِ صنعت گردشگری را با کل مجموعه مخاطبان هدف ایجاد می کند. و طبقه بندی جهانگردی باعث ایجاد بخش های مختلف بازار و بخش مشتری می شود.

همه اینها  زنجیره ارزش گردشگری گسترده نیز هست. این زنجیره ارزش با توجه به این بخش های بازار گردشگری ، به نسبت های مختلفی عمل و خدمت می کند.

پروژه‌ی واگذاری بخشی از زمین‌های دریاچه‌ی اوان و پیامدهای زیست‌بومی

از اردیبهشت‌ماه امسال برنامه‌ای که از آن با نام «پروژه‌ی ساماندهی دریاچه‌ی الموت» نام بُرده شده است، گفت‌و‌گوهایی را پیش‌آورده و شماری از دوست‌داران زیست‌بوم را نگران دریاچه‌ی اوان و پیامدهای انجام چنین پروژه‌ای ساخته است. روشن است که هرگونه دست‌اندازی به طبیعت، حتا اگر سرپرستان پروژه‌ها با صدای بلند چنین وانمود کنند که «به قانون محیط زیست احترام می‌گذاریم» (آن‌چنان که مدیرکل میراث فرهنگی قزوین از زبان سرمایه‌گذاران بازگو کرده است)، باز پیامدهای زیست‌بومی خواهد داشت.

نخست باید پرسید که تصویب و انجام چنین پروژه‌ای چه سودی دارد؟ سرپرستان میراث فرهنگی استان قزوین آرمان خود را «ایجاد بسترهای گردشگری و توریستی و رونق مسافر و افزایش کسب و کارهای گردشگری در منطقه» برشمرده‌اند و گفته‌اند که چنین آرمانی آن‌ها را برانگیخته تا پروژه‌ی یادشده را به بخش خصوصی واگذار کنند (ایسنا، 29 اردیبهشت). اکنون نیز پس از گفت‌وگوهایی که در فضای مجازی پیش آمد، به‌گونه‌ی رسمی اعلام کرده‌اند که با واگذاری پنج درصد از 150 هکتار درخواستی سرمایه‌گذار، موافقت کرده‌اند(گزارش ایسنا، 2 خرداد).

با شنیدن چنین خبری هر دوست‌دار زیست‌بومی حق خواهد داشت بپرسد در این روزها که به‌سبب فراگیری بیماری کرونا بسیاری از بخش‌های گردشگری بسته یا نیمه‌بسته است، چه بایستگی‌ای سبب می‌شود که چنین شتاب‌زده بخشی از زمین‌های دریاچه‌ی اوان برای ساخت «مجتمع گردشگری» در پیرامون این دریاچه به بخش خصوصی واگذار شود؟ درست است که کرونا مهمان همیشگی ما نیست و چه‌بسا روزی درمانی برای آن پیدا شود؛ اما چرا مسوولان محیط‌زیست از درنگ ناگزیری که در کاروبار گردشگری پیش آمده است بهره نمی‌برند تا با باریک‌بینی و دقت افزون‌تری چنین پروژه‌هایی را بیشتر بررسی و سپس تصویب کنند؟ به‌ویژه آنکه یکی از نگرانی‌های جدی انجام این پروژه‌ها کاهش حجم آب دریاچه‌ی اوان است.

از سوی دیگر، درحالی (دوم خرداد) گفته می‌شود که با پنج درصد واگذاری زمین‌ها موافقت شده است که در 26 اردبیهشت‌ماه مسوولان محیط‌زیست ناگزیر شده بودند کار پروژه را به سبب «تهدید رسوبات و تخریب بیش از اندازه»، متوقف کنند (گزارش تارنمای صدا و سیما).

درخور نگرش است که از فروردین‌ماه امسال مشکل مدیریتی دریاچه‌ی اوان، میان دولت و بخش خصوصی و کشمکش میان این دو بخش، وجود داشته و ساماندهی دریاچه اوان را با دشواری روبه‌رو ساخته است تا بدان‌اندازه که فرماندار قزوین از «بی متولی بودن دریاچه اوان» شِکوه‌ها کرده و گفته بود: «معلوم نیست متولی دریاچه‌ی اوان بخش خصوصی است یا بخش دولتی؟» (باشگاه خبرنگاران جوان، 7 فروردین 1400). وی گفته بود: «به نظر می‌رسد اجرای طرح‌های سودآور توسعه‌ی گردشگری برای اهالی و سکنه‌ی بومی روستای اوان و سایر روستا‌های اطراف دریاچه می‌تواند مشکل کمبود اقامتگاه در کنار این دریاچه را برطرف کند، اما تهدیدات زیست‌محیطی دریاچه اوان از جمله رشد سریع خزه‌ها و شکار پرندگان مهاجر فقط از طریق دخالت موثر سمن‌های زیست‌محیطی مستقر در منطقه گردشگری اوان از بین خواهند رفت». پرسش همین‌جاست که واگذاری پنج درصد از دریاچه‌ی اوان به بخش خصوصی آیا با در نظر گرفتن دیدگاه «سمن‌های زیست‌محیطی» بوده است؟

به هرروی، علیرضا خزایلی مدیرکل میراث فرهنگی قزوین، در گفت‌وگو با ایسنا گفته است: «پروژه‌ی گردشگری اوان در محدوده‌ی ۵ هکتار انجام می‌شود، این وسعت مساحتی است که با طی مراحل قانونی از طریق امور ارضی و اداره کل منابع طبیعی برای سرمایه‌گذاری به‌صورت شفاف و قانونی در اختیار سرمایه‌گذار قرارگرفته و دارای پیوست زیست‌ محیطی است؛ طبق بررسی صورت گرفته پروژه آسیبی به حجم آب دریاچه وارد نمی‌کند». هرچند آن‌هایی که نگران آسیب‌دیدن زیست‌بوم دریاچه اوان هستند نمی‌توانند تا بدین‌اندازه و با اطمینان از آسیب‌ندیدن زیست‌بوم دریاچه سخن بگویند!

نقل از امرداد

درباره کمپر ون‌ و زندگی در آن بیشتر بدانید

کمپر ون‌ نه تنها نوعی وسیله برای سفر کردن، بلکه ابزاری برای داشتن یک سبک زندگی کاملا متفاوت است. در این مطلب بیشتر با کمپر ون ها آشنا خواهیم شد.


تماشای تصاویر افرادی که با استفاده از کمپر ون به نقاط مختلف دنیا سفر کرده و در بکرترین مکان‌های طبیعی دنیا اطراق می‌کنند، هر بیننده‌ای را به خرید آن‌ها ترغیب می‌کند. به عبارتی شبکه‌های اجتماعی سبب شده‌اند روز به روز تب و تاب خرید این وسایل بیشتر شود. به همین دلیل در این مطلب قصد داریم اطلاعات بیشتری درباره آن‌ها در اختیارتان قرار بدهیم.

کمپر ون ابزاری برای یک نوع سبک زندگی خاص است

واقعیت این است که سفر کردن با استفاده از کمپر وان را باید یک نوع سبک زندگی دانست. تنها افرادی به سمت خرید یا ساخت اختصاصی این وسیله می‌روند که از ته دل عاشق ماجراجویی و سفر باشند، در غیر این صورت با ون مملو از وسایل خود به شهری دیگر سفر کرده و در آنجا اتاقی در یک هتل رزرو می‌کنند! ساده زیستی را باید رکن اساسی این سبک زندگی دانست، به همین دلیل افراد در پی سفرهای زرق و برق‌دار باید به شدت از کمپر ون‌ها دوری کنند.


برخی زندگی در کمپر ون را مخصوص افراد فقیر و حتی کولی‌ها می‌دانند، در حالی که این عقیده از ریشه باطل است. البته، برخی افراد به طور کامل منزل خود را به درون کمپر ون خود منتقل کرده و هیچ سرپناهی به جز آن ندارند، اما این موضوع به معنی فقر آن‌ها نیست، بلکه این دسته افراد، این نوع سبک زندگی را انتخاب کرده‌اند. به عقیده آن‌ها، پرداخت اجاره‌بها برای منزلی که کل روزهای هفته و صبح تا شب خالی است، در حالی که خودرو نیز بدون استفاده همواره در پارکینگ قرار دارد، کار اشتباهی محسوب می‌شود.

البته برخی دیگر یک کمپر ون را در کنار خودروی سواری عادی خود، در پارکینگ منزلشان نگهداری می‌کنند. به عبارتی آن‌ها زندگی متداول و عادی خود را داشته و تنها برای سفرهای چند روزه و شاید چند هفته‌ای ماجراجویانه، منزل را ترک کرده و با کمپر ون راهی سفر می‌شوند.



بسته به ابعاد ون، امکانات متفاوتی را می‌توان در آن گنجاند. برخی کمپر ون‌ها به اندازه‌ای بزرگ هستند که می‌توان برای یک زندگی عادی، کاملا روی آن‌ها حساب کرد! یک کمپر بزرگ، تخت خوابی دو نفره، آشپزخانه به همراه یخچال و دیگر لوازم مورد نیاز، دستشویی، تلویزیون و هر چه برای یک زندگی به آن نیاز دارید را در خود جا داده است. مجددا بسته به ابعاد وسیله، می‌توان برای چیدمان وسایل داخل آن آزادی عمل داشت. به این ترتیب قادر خواهید بود هر از چند گاه دکوراسیون را تغییر بدهید!

همه ابعاد سفر با کمپر ون را در نظر بگیرید

بله، سفر کردن به هر نقطه دلخواه از دنیا با استفاده از خودروی شخصی خود، در حالی که تمامی لوازم مورد نیاز برای یک زندگی کامل درون آن گنجانده شده است، لذتی وصف نشدنی دارد، به همین دلیل بعید نیست چشم خود را روی دردسرهای این وسایل ببندید. همانطور که در تصاویر کمپر ون‌ها در شبکه‌های اجتماعی دیده‌اید، با استفاده از آن‌ها می‌توانید به هر نقطه‌ای از دنیا که دوست دارید سفر کرده و در کنار بکرترین جاذبه‌های طبیعی اطراق کنید، در حالی که هر آن چه نیاز دارید در اختیارتان قرار دارد. اما بدون شک در آن سوی این همه مزیت، نکات منفی نیز وجود دارند.

به عنوان نمونه همیشه باید عواقب حوادثی که ممکن است در راه برای کمپر ون رخ بدهند را مد نظر داشت. پنجر شدن لاستیک‌ها تنها یکی از اتفاقات ممکن است. در صورت خرید خودرویی کار کرده و قدیمی، احتمال در راه ماندن به خاطر از کار افتادن موتور، جوش آوردن و دیگر اتفاقات مربوط به مکانیک خودرو افزایش پیدا می‌کند. از ذکر مسائل امنیتی و مشکل اطراق در هر گوشه و کنار نیز نباید غافل شد.

کرکس پشت سفید؛ پاک کننده‌ی زیست بوم

در نگاه انسان، پرنده‌ی  نفرت‌انگیزی است؛ پیکر ترس‌آور و سر و گردنی زشت دارد. نگاهش بی‌تفاوت و بودنش آزاردهنده است. مردارخوار است و همین از نگاه ما چندش‌آورش می‌کند. بیچاره کرکس! آن همه سود به انسان می‌رساند و باز آدم‌ها دست از بدگویی از او برنمی‌دارند. ما که این همه ساز پشت سر کرکس کوک می‌کنیم و بودنش را بدشگون می‌پنداریم، هیچ می‌دانیم یکی از سودرسان‌ترین جانوران به ما و زیست‌بوم است؟ خبر داریم که کرکس‌ها پاک کننده ی‌طبیعت‌اند و اگر نباشند بیماری‌های بیشتری گریبان انسان را می‌گیرد و هزینه‌های زیادی برای پاک سازی محیط زیست روی دست ما می‌گذارد؟ این را می‌دانیم که کرکس‌ها تنها موجوداتی هستند که هرگز زیست‌بوم را آلوده نمی‌کنند؟ با این حساب، هنوز هم فکر می‌کنیم کرکس‌ها آزاردهنده‌ و نفرت‌انگیزند؟

کرکس‌ها از آدم‌ها دوری نمی‌کنند. اجازه می‌دهند به آن‌ها نزدیک شویم. این ما هستیم که به ناروا از این جانوران بی‌آزار فاصله می‌گیریم. درست است که کرکس‌ها مردارخوار هستند؛ اما همان مردار چه بسا آلوده به بیماری و عفونتی باشد و همه‌ی پیرامونش را آلوده کند. کرکس‌ها مردار را می‌خورند و با این کار بیماری و آلودگی را از میان می‌برند؛ بی آنکه خود بیمار بشوند. آن‌ها دستگاه گوارش شگفت‌آوری دارند که می‌تواند میکروب‌ها، باکتری‌ها و ویروس‌ها را نابود کند. حالا بیاییم گمان کنیم کرکس‌ها لاشه‌ی گوسفند یا حیوانی را که روی زمین مانده است، نخورند. در آن صورت، نه تنها میکروب‌ها پخش می‌شوند و به چرخه‌ی زندگی راه می‌یابند، بلکه انسان‌ها برای از میان بردن همان لاشه‌های بیماری‌زا، باید هزینه و زمان بسیاری بپردازند.

در زیست‌بوم ایران، چند گونه کرکس شناسایی شده است: کرکس منقار دراز، کرکس منقار باریک، کرکس سرقرمز و کرکس پشت سفید. این یکی (کرکس پشت سفید) نفس‌های واپسینش را می ‌ِشد. چیزی نمانده است که از میان برود و با رفتنش محیط زیست ما را با دشواری‌های بیشتری رودررو کند.
کرکس‌های پشت سفید بسیار باهوش‌اند. چشمان تیزبینی دارند و کوچک‌ترین پرنده‌ای را از فاصله ای بسیار دور می‌بینند. هیچ حرکت و جنبشی نیست که از دید آن‌ها پنهان بماند. اما از این دوربینی تند و تیز خود برای سودجویی بهره نمی‌برند. به جانوران سالم کاری ندارند. اما چه‌بسا وسوسه شوند که جانور بیمار و دَم مرگی را از پا درآورند. خیلی هم پای‌بند بزرگ‌تری و کوچک‌تری هستند. اگر گروهی بالای سر مُردار بایستند، اجازه می‌دهند کرکس بزرگ‌تر سهمش را بخورد و دست از خوردن بکِشد، آن‌گاه کرکس‌های دیگر شکم‌شان را سیر می‌کنند. خیلی هم پُرخورهستند. هر کرکس می‌تواند اندازه‌ی 20 درصد از وزن خود غذا بخورد!

پرواز کرکس‌ها آرام و با بردباری است. شتابی برای بال زدن ندارند. اوج می‌گیرند و از آن فراز، همه‌جا را زیر نگاه دارند. وارون پرنده‌های دیگر، آشیانه نمی‌سازند. می‌گویند کرکس‌ها عمر درازی دارند. اما تنها 30 سال زندگی می‌کنند.
کرکس پشت سفید، یا دال پشت سفید، پرنده‌ی بومی ایران است. از خانواده‌ی لاشخورها و دسته‌ی شاهین‌سانان است. «مردارخوار» نام دیگری است که روی آن گذاشته‌اند. چون خوراک آن‌ها از لاشه‌ی جانوران است. به این گونه از کرکس، «رامپ سفید» هم می‌گویند.
کرکس پشت سفید، سر و گردنی خاکستری دارد و بدون پَر. پرهای پشتش قهوه‌ای پُر رنگ است، آن اندازه که به سیاهی پهلو می‌زند. لکه‌های ریزی هم روی پشتش هست.
دُم کرکس پشت سفید کوتاه است اما تا بخواهیم بال‌های بسیار پهنی دارد که به 25/ 2 متر می‌رسد. از این‌رو، هنگام پرواز سایه گستر است. منقارش هم خاکستری است و بزرگ. با این همه، فریب منقار بزرگش را نباید خورد. با آن منقار حتا از پسِ شکافتن مردار هم برنمی‌آید. درندگان دیگر این کار را برای او انجام می‌دهند.
زاد و ولد کرکس‌ها هر 3 سال و گاهی هر 4 سال یک‌بار است. کیسه‌ای که روی گردن آن‌ها آویزان است با پَر پوشیده شده است و پوش پَرهای زیر دُم آن‌ها سفید است.

با همه‌ی این‌ها، دانسته‌های ما درباره‌ی کرکس‌های پشت سفید فراوان نیست. درست‌تر این است که بگوییم نادانسته‌های پرنده‌شناسان بیشتر از دانسته‌های آن‌ها درباره‌ی کرکس‌ها است. همین اندازه می‌توان گفت که کرکس‌های پشت سفید چندان تفاوتی با کرکس‌های دیگر ندارند.
کرکس‌های پشت سفید دوست دارند در جاهایی زندگی کنند که گستره‌ای باز و فراخ باشد، اما نه خالی از دار و درخت. دلبستگی‌ای به بودن در کوهستان ندارند. در حالی که کرکس‌های دیگر بیش‌تر کوهستان‌نشین هستند. نزدیک به یک متر هم درازی بدن آن‌ها است.
بیش‌ترین سبب مرگ‌ومیر کرکس‌های پشت سفید، پسماندهایی است که انسان‌ها در طبیعت رها می‌کنند. آن پسماندها شیمیایی هستند یا فلزات سنگین. کرکس‌های پشت سفید زباله‌ها را می‌خورند و مسموم می‌شوند. در پی خشک شدن دریاچه‌ی هامون، در سیستان و بلوچستان، نیز شمار بسیاری از آن‌ها از میان رفته است. زمانی نه‌چندان دور، کرکس‌های پشت سفید در لرستان نیز دیده می‌شدند. اما در آنجا نیز جمعیت آن‌ها رو به کاهش نهاده است.
برای آگاهی درباره‌ی کرکس‌ها و نگاهبانی از آن‌ها، روز یکم سپتامبر در جهان به نام «روز کرکس» شناخته شده است. این حیوان سودمند در آستانه‌ی مرگ همیشگی است. در ایران نیز شمار آن‌ها رو به کاستی گذاشته است. ناآگاهی ما از ارزش کرکس‌ها نیز به رهاکردن و نگاهبانی نکردن از آن‌ها دامن زده است. بکوشیم کرکس‌ها را بشناسیم و بدانیم که بودن آن‌ها همچون دیگر موجودات کره‌ی خاکی برای ماندگاری زیست‌بوم اهمیت بسیار دارد.
*یاری‌نامه: تارنمای سازمان حفاظت محیط‌ زیست

بسیار سفر باید 2

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

روزهای سخت و دشوار، همیشگی نیستند. همان گونه که در پسِ روزهای شاد نیز چه بسا اندوهی نهفته باشد. این ویژگی جهان ماست که بر یک مدار نچرخد. غم و شادی همراه هم هستند؛ اما ناپایدارند و در آمدورفتی همیشگی. روزهای توان‌فرسای کرونایی هم خواهد گذشت؛ بسیار زود خواهد گذشت. تنها باید بردبار بود و از دشواری‌ها نهراسید. آن گاه است که امید و شادی جای اندوهی را خواهد گرفت که این روزها بر سرمان آمده است.

برای روزهای شادمان پیش‌رو، از هم اکنون باید برنامه داشت؛ از دیدارها و گردشگری‌ها، تا آسودن و به سر بردن در کنار طبیعت بی‌مانند سرزمین کهن‌مان ایران. طبیعتی که چندان هم دلِ خوشی از ما ندارد، از بس که آزرده خاطرش کرده‌ایم! به کار بردن بی اندازه‌ی کیسه‌های پلاستیکی و دستکش‌های یکبار مصرف و دور ریختن آن‌ها در هر کوی و برزن، زیست بوم‌مان را دل شکسته‌تر از همیشه کرده است. پس مراقب باشیم که چه می‌کنیم!

پیش‌تر (در بخش نخست) گفتیم که باید جاهای تاریخی ایران را دید. پیشنهادهای دیگر ما برای گردشگری‌های ماه‌های آینده، گردش در طبیعت چهارفصل ایران است.

روستاگردی، دلخواه‌ترین بخش گردشگری
راستی، از روستاهای‌مان چه خبر؟ از یاد نبریم که آن‌ها هم همچون ما نگران شرایط کنونی هستند. با این همه، پس از گذر از این پیچ دشوار پیشنهاد روستاگردی ما دیدن دهکده‌های کندلوس، یوش  و …. است.
کندلوس؛ روستایی در سایه‌سار درختان

کندلوس در دامنه‌ی رشته کوه‌های البرز، در 75 کیلومتری شهر نوشهر، در استان مازندران، جای دارد.

درباره‌ی ویژگی‌های این روستای زیبا گفتنی‌ها بسیار است؛ از خانه‌ها، کوچه‌های پیچ‌در‌پیچ و آب‌و‌هوای پاکیزه‌ی آن، تا طبیعت چشم‌نواز و درختان سایه گسترش. به همه‌ی این‌ها، موزه‌ی کندلوس را هم بیفزاییم. کندلوس تنها روستای جهان است که موزه‌ای پُربار و دیدنی دارد. هر آنچه با تاریخ و فرهنگ آن گستره در پیوند است در موزه‌ی کندلوس نگهداری می‌شود.

یوش‌؛ زادگاه شاعری نوگرا
روستای یوش، زادگاه نیما یوشیج شاعر نوپرداز نامدار، نیز از آبادی‌های دیدنی استان مازندران است. این روستا در شهرستان نور جای دارد.

دره‌ی زیبای یوش، بنای کیا داوود که در سده‌های دور آتشکده بوده است و کوچه باغ‌های بسیار زیبای آن، از یوش روستایی می‌سازد که دیدن آن بی‌گمان دلپذیر خواهد بود.

فراموش نکرده‌ایم که این روزها مردم مازندران بیش از بسیاری دیگر از استان‌های کشورمان دچار بیماری کرونا شده‌اند. خبرهای ناگواری که از آنجا می‌رسد، دلمان را به درد می آورَد. اما مازندرانی‌های  سخت‌کوش بی‌گمان رنج‌ها را با پایداری و توان بسیار پشت سر خواهند گذاشت و باز با رویی گشاده و دست‌هایی مهربان، میزبان هم‌میهنان‌شان خواهند بود.

اورامان؛ روستای سنگی ایران

اورامان را روستای هزارماسوله‌ی ایران می‌نامند. این روستا با چشم‌انداز بی‌مانند و آب‌و‌هوای دلخواهش یکی از بهترین خواستگاه‌های گردشگری در فصل بهار است.

روستای اورامان اورامانات‌تخت، در دل کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده‌ی زاگرس در جنوب خاوری شهر مریوان در استان کردستان جای دارد. خانه‌های این روستای دیدنی با سنگ بدون ملات (خشکه‌چین) و به‌گونه‌ی پلکانی ساخته شده است.

کوه‌ها، باغ‌ها، چشمه‌ها و رودخانه‌هایی که اورامان را در دل خود جای داده‌اند از این روستا خواستگاه دلپذیری برای گردشگری ساخته‌اند.

 روستای میمند آمیختگی هنر انسان و طبیعت

روستای صخره‌ای میمند از شگفت‌ترین و دیدنی‌ترین روستاهای ایران است ‌ که در نزدیکی شهربابک در استان کرمان جای دارد.

این روستا همانند روستای کندوان در اسکوی آذربایجان؛ یکی از زیست‌گاه‌های شگفت‌‌انگیزی است که انسان و طبیعت برای ساخت آن دست به دست هم داده‌‌اند. خانه‌‌های غار مانند این روستا که «کیچه» نام دارند، در میان حفره‌‌های دامنه‌ رسوبی کوه بر روی یک‌دیگر ساخته شده‌‌اند.

روستای دستکند میمند با پیشینه‌ای چند هزار ساله بی‌‌گمان از نخستین سکونت‌‌گاه‌‌های انسان یکجانشین در ایران به شمار می‌‌رود.

ساکنان این روستا دارای آداب و آیین‌های ویژه هستند و در زبان و گویش آن‌ها هنوز از واژه‌های پهلوی ساسانی استفاده می‌‌شود. میمند در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، جایزه‌ی جهانی «ملینا مرکوری»؛ جایزه‌‌ای که هر دو سال یک‌بار به «تعامل هنر، فرهنگ، انسان و طبیعت» تعلق می‌‌گیرد را از آن خود کرد.

آبشارهای ایران، دیدنی است
برای آن‌ها که دیدن آبشارهای زیبای ایران را در برنامه‌های پیش روی خود می گنجانند، آبشار بیشه و آبشار مارگون از پیشنهادهای ما است.

بیشه؛ آبشاری دلفریب در دل اشترانکوه
در اشترانکوه لرستان، آبشاری به نام «بیشه» یا «بیشه‌پوران»، به بلندای 52 متر دیده می‌شود که جای دل‌انگیزی برای گردشگری نوروزی است.

آبشار بیشه در 30 کیلومتری جنوب شهر دورود جای دارد. زیبایی آن خیره‌کننده است و هر زیست‌بوم‌گردی را به سوی خود می‌کِشد. درختان جنگلی و باغی، به همراه رودخانه‌ای زیبا و فرح‌بخش و دره‌ی پُر رمز و راز آن، به‌راستی سفر به آن دامنه را رنگ‌و‌رویی دلخواه می‌دهد.

مارگون؛ بزرگترین آبشار چشمه‌ای جهان

دیگر آبشار دیدنی ایران آبشار مارگون است که در مرز استان فارس با کهگیلویه و بویر احمد، نزدیکی شهر سپیدان، در روستای مارگون جای دارد.

آبشار مارگون یکی از زیباترین آبشارهای کشور است. آبشار مارگون که از هزاران چشمه‌ی دیواره‌ی صخره‌ای کوه آبگیری می‌شود بزرگ‌ترین و مرتفع‌ترین آبشار چشمه‌ای جهان به‌شمار می‌رود. این آبشار به‌ویژه در فصل بهار چشم‌اندازی بی‌مانند در طبیعت پدید می‌آورد.

گردشگری طبیعت، جان را تازه می‌سازد
در روزهای شادمانه و بی‌کرونایی که در پیش خواهیم داشت، دیدن طبیعت بیش از پیش لذت‌بخش خواهد بود. طبیعتی که همه‌ی زیبایی‌هایش را گشاده‌دست و بی‌دریغ پیش‌روی ما نهاده است. پیش از گردشگری در طبیعت بیاد بیاوریم که باید در نگاهداشت آن بیش از پیش بکوشیم.

گردشی شیرین در شیمبار

دیدن دشت شیمبار را از هم اکنون به یاد بسپارید. شیمبار، یا شیرین‌بهار، در مرز استان خوزستان و چهارمحال بختیاری، نوید یک گردشگری «شیرین» را می‌دهد!

شیمبار 100 کیلومتر از مسجد سلیمان و 225  کیلومتر از اهواز دور است. در شیمبار، آسیاب‌های کهن، درختان بادام کوهی و بلوط را می‌توان دید. یکی از شگفتی‌های این دشت، نقش برجسته‌های تنگ تبان، بازمانده‌ای از روزگار ساسانیان است.

کوهرنگ دشت لاله‌های واژگون

اگر به استان چهارمحال بختیاری و دیدن دشت شیمبار رفتید، گردش در دشت لاله‌های واژگون را هم در برنامه‌ی خود بگنجانید.

دشت لاله‌های واژگون در 12 کیلومتری چلگرد و در نزدیکی روستای بنواستکی از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهار محال و بختیاری جای دارد. گستره‌ی این دشت زیبا 3400 هکتاری پوشیده از لاله‌های واژگون و اشک مریم در دو گونه‌ی قرمز و زرد است. زمان رویش و شکفتن لاله‌های واژگون در این دشت از میانه‌ی فروردین‌ماه آغاز می‌شود و تا پایان اردیبهشت‌ماه ادامه دارد.

داماش خاستگاه گونه‌ی گیاهی کمیاب سوسن چلچراغ

سوسن چلچراغ یکی از کمیاب‌ترین گل‌های جهان است که سرزمین کهن ما را برای رویش برگزیده است.

روستای داماش، زادگاه سوسن چلچراغ در استان گیلان است که در دامنه‌‌ی بلندی‌های البرز جای دارد. این روستا از توابع بخش عمارلو در جنوب خاوری (:غربی) شهرستان رودبار است.

سوسن چلچراغ نخستین گل ایرانی است که در فهرست آثار ملی طبیعی ایران جای گرفته است. این گونه‌ی کمیاب که تنها در ایران و جمهوری آذربایجان می‌روید، به شوند (:دلیل)  تکثیر نشدن در خطر از میان رفتن قرار دارد و ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور اثری از آن برجای نماند.

این گیاه تنها سالی یک‌بار در خردادماه و آغاز تیرماه سر از خاک برمی‌آورد و با جلوه‌ی بی‌مانندش خودنمایی می‌کند.

دیدن جای‌جای ایران، جان تازه‌ای به ما می‌بخشد. می‌پذیریم که این روزها گسترش ویروس کرونا دل و دماغی برای‌مان نگذاشته است. باید برای جلوگیری از فراگیرتر شدن این بیماری سفر نکنیم و در خانه بمانیم. این توصیه‌ی پزشکان است و باید انجامش داد. اما بسیار زود روزهایی باز خواهد گشت که برای آسودن و نیرویی تازه گرفتن، راهی سفر می‌شویم و ایران‌مان را بار دیگر، با چشمانی بازتر و مهربانی افزون‌تر، می‌بینیم. برای آن روزهای از راه رسیدنی، پیشنهادهای گردشگری ما را فراموش نکنید!


نقل از : امردادتارنمای خبری زرتشتیان

بسیار سفر باید

گردشگری پس از گذر از روزهای سخت (بخش یکم، گردشگری تاریخی)

چه کسی فکر می‌کرد ویروسی نادیدنی، که همه جا هست و هیچ جا نیست، تا به این اندازه جهان ما را به آشوب بکِشاند؟ انسان‌ها را چنان بترساند که از هم دوری کنند، در خانه بمانند و «تا اطلاع ثانوی» از دست‌دادن و دید‌وبازدید و سفر کردن و هزار کار دیگر بپرهیزند؛ برنامه‌های نوروزی‌‌مان را به هم بریزد و ما را از کار و زندگی بیندازد؟

کرونا، مهمان ناخوانده‌ای است که بیش از اندازه به دست و پای‌مان پیچید. زمانش که برسد و کرونا بار سفر از ایران و جهان ببندد ما می‌مانیم و یک دل سیر دید و بازدید و سفر کردن؛ رفتن به جاهایی که باید رفت و شهرها و روستاها و موزه‌ها و خانه‌های تاریخی که باید یک به یک سر زد. پس دست روی دست نگذاریم و از هم اکنون به فکر آن روزهای گردشگری باشیم. ما برای آن روزها، که خیلی زود، زودتر از آن چه فکرش را بکنیم خواهد رسید، چند پیشنهاد گردشگری داریم. فهرستی از کارهایی که باید انجام بدهیم، برای زمانی که آن مهمان نطلبیده را از زندگی‌مان دور کرده باشیم.

ایران، دیدنی است

کیست که نداند هر گوشه و کنار ایران دیدنی است؟ زیست بوم ما، با همه‌ی آسیب‌هایی که دیده است، هنوز دلپسند گردشگران و دوست‌داران طبیعت است. پیشینه‌ی درازدامن تاریخی، این بخش از جهان را که زادگاه ماست، سرشار از یادمان‌های دیرینه کرده است. پا به هر کجا که بگذاریم یادمان‌هایی از نیاکان‌مان را می‌بینیم که دست‌سازهای خود را با هنری والا آمیخته‌اند؛ مردمان هنرورزی را می‌یابیم که آفرینه‌هایشان نگاه را خیره می‌کند. هنر مردمی که در سراسر این مرز و بوم زندگی می‌کنند، به هم گره می‌خورد، جاری می شود و با زندگی آمیختگی می‌یابد. در روزهای دلخواهی که پس از گرفت و گیرهای کرونایی پیش روی ما خواهد بود، می‌توان از دیدن دوباره و چندباره‌ی ایران سیراب شد و از طبیعت چشم‌نواز این کهن‌سرزمین‌ بهره‌ها برد.

آنچه در اینجا برمی‌شماریم، راهنمای سفر نیست. حتا نام بردن فهرست‌وار از جاذبه‌های گردشگری‌ ایران هم دشوار است، این‌ها تنها گزینه‌های پیشنهادی ماست برای روزهای شادمانه‌ای که می‌رسد و به یادمان می‌آورد که نوروز امسال را سفر نرفته‌ایم و باید آن نرفته‌ها و ندیده‌ها را جبران کنیم. از پاسارگاد، تخت جمشید، نقش جهان، مسجد شیخ لطف‌الله، سعدیه، حافظیه و غار علیصدر، چغازنبیل، تخت‌سلیمان، بیستون، ماسوله، ماسال و ده‌ها و صدها جای دیگری چیزی نگفته‌ایم. این‌ها آشنای هر ایرانی است. دیدن تخت‌جمشید و ساعتی نشستن در حافظیه و دمی آسودن در طبیعت سرسبز شمال را البته که از یاد نمی‌بریم. ما سراغ چند جای کمتر شناخته‌ شده‌ی دیگر برای گردشگری ماه‌های آینده رفته‌ایم که دیدنشان به همان باشکوهی و زیبایی جاهای شناخته شده‌تر ایران است.

گردشگری تاریخی

ایران کشوری است با تاریخی چندهزارساله که با وچود تازش‌ها و یورش‌های بی‌شمار و سخت دچار گسست نشده و با تکیه بر فرهنگ و هنری پیشنه‌دار، همچنان جاودان و پایدار مانده است.

خانه بروچردی‌ها

اگر اهل گردشگری تاریخی هستید، نخستین پیشنهاد ما بازدید از خانه‌های تاریخی کاشان است که از شاهکارهای مهرازی (:معماری) ایران به‌شمار می‌روند. خانه‌ی طباطبایی‌ها، خانه‌ی بروجردی‌ها، خانه‌ی راهب، خانه‌ی عامری‌ها، خانه‌ی منوچهری و خانه‌ی عباسیان تنها بخشی از خانه‌های شگفت و دیدنی کاشان هستند.

آتشکده یزد

همچنین اگر به شهر جهانی یزد سفر کردید افزون بر دیدن بافت تاریخی این شهر، آتشکده‌ی یزد و میدان امیرچخماق بازدید از خانه‌های تایخی آن‌را فراموش نکنید. خانه‌ی لاری‌های یزد (موزه‌ی اسناد) ، خانه‌ی کلاهدوزها (موزه‌ی آب یزد)، خانه‌ی اخوان سیگاری (خانه‌ی تراب) از جمله خانه‌های تاریخی یزد هستند.

بقعه‌ی شیخ صفی‌الدین اردبیلی

دیگر پیشتهاد ما دیدن «بقعه‌ی شیخ صفی‌الدین اردبیلی» در شهر اردبیل است. در یکی از برنامه‌های گردشگری خود دیدن اردبیل و آرامگاه صفی‌الدین را فراموش نکنید.

شیوه‌ی مهرازی آرامگاه (:بقعه) نمونه است. تالار آن با چهار شاه نشین، تاق نماهای کم‌مانند و طلاکاری‌های نقش‌شده بر دیوارها، هر بیننده‌ای را شگفت زده می‌کند. به همه‌ی این‌ها چینی‌خانه‌ی آرامگاه شیخ صفی را هم باید افزود. یکی از آثاری که در آن جا نگهداری می‌شود ظرف‌هایی است که امپراتور چین برای شاه عباس صفوی فرستاده است. قندیل خانه‌ی بنا و پنجره‌های چوبی‌اش، آرامگاه شاهزادگان صفوی، چله‌خانه‌ی صفی‌الدین، اسلیمی‌ها و ده‌ها اثر دیگر، آرامگاه شیخ صفی‌الدین (نیای شهریاران صفوی) را دیدنی و جایی دلخواه برای گردشگری تاریخی می‌سازد.

گنبد سلطانیه

در میان آثار تاریخی سرزمین ما، گنبد سلطانیه هم جایی آشناست. حتا اگر آن جا رفته باشید، دیدن دوباره‌ی آن شما را با یکی از نمونه‌های کم مانند مهرازی ایران بیشتر آشنا می‌کند.

گنبد سلطانیه در استان زنجان، پس از گنبد کلیسای سانتاماریا در فلورانس ایتالیا و گنبد مسجد ایاصوفیه در ترکیه، سومین گنبد بزرگ جهان است. این بنای شگفت‌انگیز، هشت ایوان و هشت منار دارد و 3000 کارگر در ساخت آن دست داشته‌اند. بلندی سازه به 48 متر می‌رسد. افزون‌ بر اینکه کاشی‌های لعابی فیروزه رنگ گنبد، دیدن آن را دلپذیرتر می‌کند. دیدن از شگفتی‌های این سازه‌ی جهانی را نباید از دست داد.

گنبد قابوس

یک نمونه‌ی دیگر از مهرازی هنرمندانه‌ی ایرانیان در گنبد قابوس، در استان گلستان، جای دارد. بلندای این گنبد که بلندترین برج تمام آجری جهان است، به 15 متر می‌رسد.

استان‌های شمالی ما، این روزها از دست کرونا حال و روز خوشی ندارند. آرزو می‌کنیم از سختی‌های این روزها گذر کنند، با شادمانی و دل خوش روزها و سالیان آینده را بگذرانند و پذیرای دوباره‌ی هم‌میهنانی باشند که دلشان برای دیدن شمال سرسبز لک زده است!

قلعه رودخان

سفر به فومن و بازدید از قلعه رودخان و کوچصفهان با پل خشتی «مورغانه پرد» در گیلان، پل ورسک و کاخ رامسر در مازندران، میل گنبد شهر گنبدکاوس گلستان و بسیاران جاذبه‌ی تاریخی در گستره‌ی شمالی سرزمین زیبایمان در روزهای تندرستی و شادی بسیار دلچسب است.

پل شکسته خرم‌آباد

لرستان را پایتخت پل‌های تاریخی ایران می‌دانند. این استان با بیش از 100 پل تاریخی که برخی از آن‌ها از شگفت‌ترین سازه‌های کهن جهان به‌شمار می‌روند خواستگاه خوبی برای گردشگری تاریخی است. در سفر به لرستان بازدید از پل‌های کهن‌سالی همچون پل کشکان و پل شکسته یا پل شاپوری، (تنها پل تمام سنگ جهان) را از یاد نبرید.

قلعه سام شیروان چرداول

اگر به ایلام سفر کردید در کنار لذت بردن از طبیعت بی‌مانندش بازدید از سازه‌های تاریخی چهارطاقی دره‌شهر،  قلعه سامِ شیروان چرداول و آتشکده‌ی سیاهگِل ایوان را هم در برنامه‌ی خود داشته باشید.

گورستان هفتادملا

در سفر به استان سیستان و بلوچستان دیدن پوشش رنگارنگ و زیبای مردم این بخش از کشور خود از جاذبه‌های گردشگری این استان است اما در کنار این زیبایی دلفریب، از آتشکده‌ی کرکویه در شهرستان هیرمند، کاروانسرای ملک و ساختمان قدیم دادگستری زاهدان هم دیدن کنید. گورستان هفتادملا هم جاذبه‌های تایخی این استان است.

پل لاتیدان هرمزگان


پل لاتیدان در غرب بندرعباس و بر روی رودخانه‌ی کول قرار دارد که به عنوان یکی از آثار تاریخی استان هرمزگان در منطقه‌ی بندر خمیر شناخته می‌شود. جالب است بدانید که از پل لاتیدان به عنوان یکی از طولانی‌ترین پل‌های ایران نام برده شده که در ابتدا زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در سال ۱۳۷۲ در اثر سیلاب نمایان شده است.
پل لاتیدان که در زبان محلی پل‌کول نامیده می شود، با طولی در حدود یک کیلومتر، شهر بندرعباس را به لارستان متصل می‌کرده است. این پل همچنین، از آثار تاریخی به جا مانده از دوران صفوی است که قدمتی در حدود 500 سال دارد و هدف ساخت آن بیرون راندن پرتغالی‌ها بوده است و بعدها به عنوان مسیری برای کاروان‌های بازرگانی مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

بافت تاریخی بوشهر

قلعه هزاره میناب، قلعه‌ی اسرارآمیز فین و پل لاتیدان که در پی سیلاب در سال 1372 خورشیدی در نزدیکی شهرستان خمیر، سراز خاک برآورد در استان هرمزگان، کاخ زمستانی کورش در برازجان، گورستان باستانی سیراف، عمارت ملک، بافت تاریخی بوشهر در کنار نخلستان‌های سر به آسمان ساییده، تنگه‌ی کول‌فرح ایذه، پل ساسانی دزفول و آرامگاه یعقوب لیث صفاری در خوزستان، گرمابه پهنه سمنان، دروازه ارگ سمنان و شهر تاریخی بسطام، تنگه تاریخی ابوالحیات کازرون، تنگ چوگان و حمام وکیل در فارس، بلاد شاپور یا شهرکهنه‌ی دهدشت و نقش‌برجسته‌های ایلمایی (اشکانی) تنگ سروک در شهر بهمئی کهگیلویه و بویراحمد از دیگر جاذبه‌های گردشگری کشورمان هستند.

ارگ نارین

بازدید ارگ نارین قلعه از آثار به‌جامانده در شهر تاریخی بلقیس اسفراین با قدمتی ۱۲۰۰ ساله، که دومین بنای خشتی و گلی ایران است و سنگ‌نگاره‌ی نرگسلوی بجنورد در خراسان شمالی، آرامگاه بزرگمهر یا بوذرجمهر قائنی در قائن پایتخت زعفران ایران و قنات ثبت‌جهانی شده‌ی بلده فردوس در خراسان جنوبی، آتشکده‌ی بازه‌هور (دره خورشید) در جنوب مشهد و پاک کوه‌سنگی مشهد در خراسان رضوی را هم در برنامه‌های گردشگری خود بگنحانید.

قلعه دزک شهرکرد

در کنار دشت لاله‌های واژگون کوهرنگ در فصل بهار، قلعه دزک شهرکرد و پل زمان‌خان سامان در استان چهارمحال و بختیاری هم دیدنی است.

آرامگاه شمس تبریزی

معبد آناهیتای کنگاور، تاق گرا در سرپل‌ذهاب کرمانشاه، قلعه قمچای کردستان که آن‌را مربوط به سه دوره‌ی اشکانیان، مادها و پارت‌ها می‌دانند و کتیبه‌ای به زبان‌های هیراتیک و هریوگلیف کنار آن وجود دارد، آرامگاه شمس تبریزی در خوی و یخچال دوقوز پله در خیابان عسگرخان ارومیه و در محله‌ای به همین نام که یکی از بهترین جاذبه‌های گردشگری آذربایجان غربی است را هم باید دید.

سد چندمنظوره‌ی امیرکبیر کرج

و اما استان البرز که تا پیش از سال 1389 خورشیدی، بخشی از استان تهران بود و از آن پس به عنوان سی‌ویکمین استان ایران شناخته می‌شود، در کنار طبیعت دلپذیر و روستاهای شگفت‌انگیزش از جاذبه‌های تاریخی بسیاری برخوردار است. محوطه باستانی ازبکی در شهرستان نظرآباد، قلعه دزدبند از سازه‌های دوره ساسانی در شهرستانک، کاروانسرای شاه‌عباسی کرج و سد چند منظوره‌ی امیرکبیر بخشی از این جاذبه‌ها هستند که باید دید.

موزه‌گردی را فراموش نکنید

پیشنهاد موزه‌گردی ما نخست موزه‌ی آذربایجان است؛ دیگری موزه‌ی آبگینه و سرانجام موزه‌ی جواهرات ملی.

موزه آذربایجان

موزه‌ی آذربایجان، در شهر تبریز، یکی از ارزشمندترین موزه‌های کشور  و دومین موزه‌ی تخصصی تاریخ باستان‌شناسی در ایران است. در این موزه آثاری از یافته‌های باستان‌شناسان در فلات ایران، نگهداری می‌شود. برای نمونه، آثار یافته‌شده از تمدن جیرفت، سفال‌های تپه‌ی اسماعیل‌آباد قزوین با  7000 سال پیشینه، تندیس بانویی که در رستم‌آباد گیلان به دست آمده است و 3000 سال دیرینگی دارد، بشقاب زرینی از روزگار ساسانیان، ظرف‌های سفالی دوره‌ی ایلخانان و صدها اثر باستانی و تاریخی دیگر را می‌توان دید و با تاریخ ایران بیشتر آشنا شد.

به همین گونه باید از موزه‌ی آبگینه در خیابان سی تیر تهران یاد کرد. ساختمان تاریخی آن یکی از دیدنی‌های تاریخی است و نیز سفال‌های زرین‌فام، عطردان‌های شیشه‌ای که در آنجا نگهداری می‌شود، شیشه‌های یافته‌شده در چغازنبیل که به هزاره‌ی دوم پیش از میلاد می‌رسند، کهن‌ترین سفال دست‌ساز از دوره‌ی اشکانی و نمونه‌های بسیار دیگر که هر گردشگری را به دیدن موزه فرامی‌خواند.

تهران، این روزها، آن اندازه کم رفت‌و‌آمد است که به‌راستی دل‌مان می‌گیرد! ما که همیشه از شلوغی و ترافیک تهران کلافه و آزرده بودیم، حالا آرزوی بازگشت روزهایی را داریم که پیاده‌روها مملو از رفت‌و‌آمد بود و خیابان‌ها از فراوانی خودروهای ریز و درشت، جا برای سوزن انداختن نداشت. اما نباید ناامید بود. روزهای خوش (و امیدواریم کم ترافیک!) پس از راندن ویروس کرونا، برمی‌گردد. برای آن روز و گردشگری موزه‌ها، پیشنهاد دیگر ما دیدن موزه‌ی جواهرات ملی ایران است.

موزه‌ی جواهرات ملی، در خیابان فردوسی تهران، روبه‌روی سفارت ترکیه، جایی برای نگهداری الماس دریای نور است و نیز موزه‌ای برای دیدن تخت نادری، تاج فرح پهلوی و دیگر جواهرات بازمانده‌ی تاریخی. گفتنی است که الماس دریای نور یکی از کمیاب‌ترین الماس‌های جهان است و 182 قیراط وزن دارد.

همچنین بازدید از موزه‌ی جنگ خرمشهر که یادآور از جان‌گذشتگی و دفاع فرزندان ایران از کیان و مرز این سرزمین سپند است را در سفر به خوزستان از دست ندهید.

بازارگردی حالتان را خوش می‌کند!

اگر اهل خرید هستید و می‌خواهید در کنار دیدن و خریدن، جاهای تاریخی را هم ببینید، پیشنهاد ما رفتن به بازار تبریز است. اگرچه آذربایجان هم این روزها با کرونا دست و پنجه نرم می‌کند و بازار تبریز بسته است، اما روزهای پُررونق بازمی‌گردد. پس آماده‌ی سفر باشیم!

بازار تبریز یکی از زیباترین و ارزشمندترین بازارهای سرپوشیده‌ی جهان است. در دالان‌ها، تیمچه‌ها و سراهای آن کالاهای دست‌ساز و فرش‌های گرانبهایی را خواهید دید که چشم پوشیدن از آن‌ها آسان نیست. افزون بر اینکه از چای‌خانه‌ها، قهوه‌خانه‌ها و تیمچه‌ی مظفری بازار هم می‌توانید دیدن کنید.

اگر به همدان سفر کردید بازدید از بازار تاریخی این شهر را هم در برنامه‌های خود بگنجانید. بازار تاریخی همدان از آثار دوره قاجاریه است که در مرکز شهر همدان جای دارد. این بازار نیز همچون بسیاری از بازارهای دیگر شهرهای کهن ایران سرپوشیده است.

بازار بزرگ کرمان

بازدید و خرید از بازار قدیمی اراک که آمیخته‌ای از شیوه‌ی مهرازی سنتی و مدرن است و بازار بزرگ کرمان که یکی از بزرگترین مجموعه‌های تاریخی این شهر و طولانی‌ترین راسته‌بازار ایران به‌شمار می‌رود هم از پیشنهادهای بازارگردی ما در شهرهای ایران است.

راستی اگر به اهواز سفر کردید، چرخیدن در بازار کاوه این شهر که پر از خوراکی‌های خوشمزه و سوغات‌های خوردنی است را فراموش نکنید.

بازار قم هم یکی از زیباترین بازارهای کهن ایران از دید مهرازی است. این بازار از بخش‌های گوناگونی همچون چهار سوق، تیمچه، سرا و راسته تشکیل شده است. دارای دو راسته‌ی سر پوشیده با پوشش گنبدی است که در آن دریچه‌هایی جهت تهویه و نور رسانی تعبیه شده‌اند.

به این پیشنهادها ده‌ها و صدها نمونه‌ی دیگر هم می‌توان افزود. گوشه گوشه‌ی ایران افزون بر طبیعتی دلربا، نشان از تاریخی کهن دارد و دیدن آن‌ها هر گردشگر طبیعت‌دوست و دلبسته‌ی تاریخ را خرسند می‌کند. بی‌گمان در میان پیشنهادهای ما نام بسیاری از جاذبه‌‌های دیدنی‌ و بی‌مانندشان از قلم افتاده است که این از بخت و زمان کوتاه نگارنده در یافتن و پرداختن به این مکان‌ها حکایت دارد.

با امید به گذشتن از روزهای سخت با رعایت توصیه‌های بهداشتی و ماندن در خانه تا رسیدن روزهای بهتر، به پیشنهادهای گردشگری ما بیندیشید و برخی از آن‌ها را در برنامه‌های آینده‌ی سفرهای خود داشته باشید.

نقل از : امردادتارنمای خبری زرتشتیان

بحران اقلیمی:‌ جنگل‌های استوایی خاصیت جذب کربن را از دست می‌دهند

پژوهشگران و دانشمندانی از کشورهای مختلف جهان با بررسی جنگل‌های استوایی در آمریکای لاتین و آفریقا زنگ خطری جدی را به صدا درآورده‌اند: جنگل‌های استوایی، قطب‌های ذخیره کربن جو، می‌توانند در دهه‌های بعد به قطب‌های انتشار کربن در جو بدل شوند. این پدیده که یکی از اثرهای تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین است، بر اساس بدترین سناریوها قرار بود اواخر قرن رخ دهد.

دانشمندان نزدیک به ۱۰۰ نهاد پژوهشی بین‌المللی در پژوهش «اشباع زودهنگام جذب کربن در جنگل‌های استوایی آفریقا و آمازون» که چهارشنبه ۴ مارس / ۱۴ اسفند در نشریه علمی «نیچر» منتشر شد، ۳۰۰ هزار درخت را در بیش از سی سال تحت نظر گرفته اند. نویسندگان داده‌های متعلق به دو شبکه پژوهشی بزرگ جنگل‌بانی در آفریقا و آمازون را بررسی کرده اند و خود سال‌ها در جنگل‌های دورافتاده این مناطق به پژوهش مشغول بوده اند. یافته‌های آنها اثبات می‌کند که ذخیره کربن در جنگل‌های استوایی سیاره رو به زوال است و در سه دهه اخیر دائماً کاهش یافته.

اگر جنگل‌های استوایی نتوانند به کارکرد جذب گازهای کربنی از جو ادامه دهند،‌ بحران اقلیمی با شتابی فزاینده پیش خواهد رفت. اما دانشمندان می‌گویند خطر از این هم بیشتر است.

بر اساس مدل آنها،‌ جنگل‌های آمازون بر اثر آسیب‌های وارده به آن توسط صنایع چوب‌بری و کشاورزی و تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، در دهه بعد از یک ذخیره‌کننده عظیم کربن به یک منبع انتشار عظیم کربن در جو بدل خواهد شد.

اگر این اتفاق بیفتد، اثرات بحران اقلیمی وخیم‌تر و شدیدتر از پیش خواهد شد و بشر باید به میزان بسیار بیشتری از تخمین‌های کنونی انتشار گازهای کربنی را کاهش دهد.

بر اساس بدترین سناریوهای تغییرات اقلیمی، این اتفاق قرار بود دهه‌ها بعد رخ دهد. سیمون لوویس،‌ پروفسور دانشگاه لیدز بریتانیا و یکی از مولفان اصلی گزارش با گفتن این موضوع به «گاردین» هشدار می‌دهد که «این یکی از نگران‌کننده‌ترین اثرات تغییرات اقلیمی است و همین حالا شروع شده».

اگر آمازون در دهه ۲۰۳۰ به منبع کربن بدل می‌شود، دیگر جنگل‌های استوایی نیز تا ۲۰۶۰ عامل آزادسازی کربن در جو خواهند بود.

یک ماه پیش، ۵ فوریه نیز گروهی بین‌المللی از دانشمندان اقلیمی در پژوهشی در ژورنال «پیشرفت‌های علمی»‌ (Science Advances) هشدار دادند که سرعت جریان سه‌چهارم آب‌های دنیا بر اثر افزایش سرعت بادها افزایش یافته. این هم تحولی بود که بر اساس بدترین سناریوهای تغییرات اقلیمی،‌ قرار بود آخر این قرن رخ دهد.

رهبران جهان ۲۰۱۵ در پاریس با امضای توافقی اقلیمی متعهد شدند که افزایش دمای هوای سیاره نسبت به دوران پیشاصنعتی را «تا حد خوبی زیر دو درجه سلسیوس» نگه دارند.

کارشناسان و فعالان محیط زیست و متخصصان پنل اقلیمی سازمان ملل نسبت به نابسنده‌بودن توافق پاریس هشدار داده‌اند و می‌گویند که افزایش دمایی بیش از ۱,۵ درجه تمام تأثیرات ویرانگر تغییرات اقلیمی را به همراه خواهد آورد. از سوی دیگر، برای رسیدن به هدف ۱,۵ درجه، باید از ۲۰۲۰ به آن سو سالانه ۷,۶ درصد از انتشار گازهای کربنی در سطح جهان کاسته شود.

اگر اجلاس ۲۶ تغییرات اقلیمی سازمان ملل (COP۲۶) به دلیل شیوع ویروس جدید کرونا به تعویق نیفتد، در آن چندین کشور طرح‌هایشان برای کاهش انتشار گازهای کربنی به صفر تا نیمه قرن ۲۱ را ارائه خواهند داد. هرچند به گزارش گاردین، شماری از شرکت‌های بزرگ و کشورهای ثروتمند گفته اند که با حفظ و گسترش و ساختن جنگل‌های جدید با انتشار گازهای کربنی مقابله خواهند کرد؛ اقدامی که کافی نخواهد بود.