تغییرات اقلیمی به هرگونه دگرگونی درازمدت در الگوهای متوسط آب و هوایی در مقیاس جهانی یا منطقه ای گفته می شود. تغییرات اقلیمی در تاریخ کره زمین بارها و به دلایل مختلف اتفاق افتاده است. تغییر دما و الگوهای آب و هوای جهانی امروزه نیز دیده می شود، لیکن این بار توسط فعالیت انسان روی داده است. سرعت پیشرفت آن نیز بسیار بیشتر از تغییرات طبیعی آب و هوا در گذشته است.
دانشمندان به روشهای متفاوتی آب و هوا را در طول زمان ردیابی می کنند. تمام شواهد بدست آمده دال بر این هستند که تغییرات آب و هوای امروزین به انتشار گازهای گلخانه ای مانند دی اکسید کربن و متان مربوط می شود. این گازها گرمای تابش خورشید را دز نزدیکی سطح زمین به دام می اندازند، شبیه دیوارهای شیشه ای یک گلخانه که دما را داخل آن محبوس می کند. اثر تغییرات کوچک در نسبتهای گازهای گلخانه ای در هوا می تواند به یکدیگر افزوده شده و منجر به تغییر عمده ای در مقیاس جهانی شوند.
بطور متوسط اثر گازهای گلخانه ای عبارت از افزایش دمای جهانی است. به این دلیل از تغییرات اقلیمی اغلب به عنوان گرمایش جهانی یاد می شود. لیکن بیشتر پژوهشگران امروزه به علت تغییرپذیری آب و هوا و اقلیم در سراسر دنیا از واژه تغییرات اقلیمی استفاده می کنند. برای مثال افزایش متوسط دمای جهانی می تواند گردش جت استریم را تغییر دهد. جت استریم جریان عمده هوا است که بر آب و هوای آمریکای شمالی تاثیر گذارده و به نوبه خود می تواند به دوره های فصلی سرمای شدید در برخی مناطق منجر شود.
تصویری که میزان عقب نشینی یخچالها را از سال 1908 نشان می دهد.
تغییرات اقلیمی به هرگونه دگرگونی درازمدت در الگوهای متوسط آب و هوایی در مقیاس جهانی یا منطقه ای گفته می شود. تغییرات اقلیمی در تاریخ کره زمین بارها و به دلایل مختلف اتفاق افتاده است. تغییر دما و الگوهای آب و هوای جهانی امروزه نیز دیده می شود، لیکن این بار توسط فعالیت انسان روی داده است. سرعت پیشرفت آن نیز بسیار بیشتر از تغییرات طبیعی آب و هوا در گذشته است.
دانشمندان به روشهای متفاوتی آب و هوا را در طول زمان ردیابی می کنند. تمام شواهد بدست آمده دال بر این هستند که تغییرات آب و هوای امروزین به انتشار گازهای گلخانه ای مانند دی اکسید کربن و متان مربوط می شود. این گازها گرمای تابش خورشید را دز نزدیکی سطح زمین به دام می اندازند، شبیه دیوارهای شیشه ای یک گلخانه که دما را داخل آن محبوس می کند. اثر تغییرات کوچک در نسبتهای گازهای گلخانه ای در هوا می تواند به یکدیگر افزوده شده و منجر به تغییر عمده ای در مقیاس جهانی شوند.
بطور متوسط اثر گازهای گلخانه ای عبارت از افزایش دمای جهانی است. به این دلیل از تغییرات اقلیمی اغلب به عنوان گرمایش جهانی یاد می شود. لیکن بیشتر پژوهشگران امروزه به علت تغییرپذیری آب و هوا و اقلیم در سراسر دنیا از واژه تغییرات اقلیمی استفاده می کنند. برای مثال افزایش متوسط دمای جهانی می تواند گردش جت استریم را تغییر دهد. جت استریم جریان عمده هوا است که بر آب و هوای آمریکای شمالی تاثیر گذارده و به نوبه خود می تواند به دوره های فصلی سرمای شدید در برخی مناطق منجر شود.
چرا دانشمندان تغییرات اقلیمی را واقعی می دانند؟
اثرات گرمایش جهانی مشهود هستند. اقلیم گذشته زمین در یخ، رسوبات، تشکیلات غارها، تپه های مرجانی و حتی حلقه های درختان ثبت شده است. پژوهشگران می توانند به سیگنالهای شیمیایی مانند دی اکسید کربن به دام افتاده در حبابهای درون یخچالها نگریسته و شرایط جوی در گذشته را تعیین کنند. آنها می توانند گرده های فسیل شده میکروسکوپی را مطالعه کرده و دریابند در هر ناحیه ای چه گیاهانی رشد کرده و آب و هوا چگونه بوده است. همچنین می توانند حلقه های تنه درختان را اندازه گیری کرده و گزارش فصلی دما و رطوبت را تهیه کنند. نسبت های اکسیژن در استالاکتیت ها و استالاگمیت ها می تواند الگوهای رسوب گذاری گذشته را تعیین کند.
اما رسوبات اقیانوسها تغییرات فصلی یا حتی سالانه را در خود ثبت نمی کنند. از آنها می توان برای بدست آوردن تصویر تاری از تغییرات اقلیمی در طی میلیونها سال گذشته استفاده کرد. کهن ترین هسته های حفاری شده از رسوبات اقیانوسها به 65 میلیون سال گذشته باز می گردد.
فنون ثبت دمای زمین از سالهای 1800 بهبود قابل توجهی یافتند و کاپیتان های کشتی ها داده های غنی از دمای اقیانوسها را در گزارشات روزانه خود ثبت کردند. ابداع فناوری ماهواره ای در دهه 1970 انفجاری در داده های قابل دسترس ایجاد کرد که هرچیزی از گستره یخ های قطبی تا دمای سطح آب دریا و پوش ابری را شامل می شوند.
اقلیم چگونه تغییر می یابد؟
در مجموع داده های ثبت شده نشان می دهند که اقلیم جدید در حال تغییر عمده نسبت به شرایط گذشته است. پیش از انقلاب صنعتی میزان دی اکسید کربن موجود در جو 280 مولکول در میلیون بود. در سال 2021 مقدار متوسط جهانی این ماده به 419 مولکول در میلیون رسیده است. میزان افزایش دی اکسید کربن جو در دهه گذشته همواره رو به افزایش بوده است.
قابلیت دی اکسید کربن اضافی جو در به دام انداختن گرما باعث افزایش متوسط دمای جهانی می شود. از سال 1880 دمای متوسط جهانی حدود یک درجه افزایش یافته و دو سوم این افزایش مربوط به سالهای پس از 1975 می شود.
آثار تغییرات اقلیمی
این گرمایش باعث تغییراتی در زیست بوم و محیط زیست ها می شود. برخی از تغییرات وخیم در قطب شمال روی داده که در آن سطح یخزده دریا در حال کاهش است. سال 2020 بدترین سال از این لحاظ بوده و دانشمندان حدس می زنند بین سالهای 2040 تا 2060 قطب شمال شاهد یک تابستان عاری از یخ باشد.
یخچالها، این منابع عظیم یخ قطبی در سراسر جهان در حال پس روی هستند. پارک ملی یخچالها در مونتانا در سال 1850 مکان 150 یخچال بود. اکنون تنها 25 تا از آنها باقی مانده و پیش بینی می شود در دهه آینده همه آنها ناپدید شوند.
ذوب یخها و گسترش آبهای اقیانوسی هم اکنون نیز باعث بالا آمدن سطح آب دریا شده است. این پدیده باعث 3 تا 9 برابر شدن سیلابها در تنها در نواحی ساحلی ایالات متحده شده است.
جذب دی اکسید کربن هوا توسط آب اقیانوس باعث اسیدی شدن آب آنها می شود. از زمان انقلاب صنعتی میزان اسیدی بودن آب اقیانوسها سی درصد افزایش یافته است که ادامه حیات برخی جانداران مانند پلانکتونها و صدفها را دشوار ساخته است.
تغییرات اقلیمی زمانبندی آب و هوای بهاری را نیز تغییر می دهد. در نتیجه گیاهان زودتر گل داده و در اثر سرما برگهای خود را زودتر از دست می دهند. در نتیجه به محصولات باغی و زراعی آسیب فراوانی وارد می شود. خشکسالی و آتش سوزی حیات وحش نیز بسیار پرتعدادتر شده است.
بنابراین به نظر می رسد گونه انسان تنها گونه ای از موجودات زنده است که با تاثیرگذاری بر کره زمین در مقیاس بزرگ توانسته است محیط زندگی را برای خود نامساعد سازد. اگر تغییرات بزرگی در رفتار انسانها روی ندهد، آینده خوبی در انتظار نسل بشر نخواهد بود.
منبع اصلی:
https://www.livescience.com/climate-change.html
از اردیبهشتماه امسال برنامهای که از آن با نام «پروژهی ساماندهی دریاچهی الموت» نام بُرده شده است، گفتوگوهایی را پیشآورده و شماری از دوستداران زیستبوم را نگران دریاچهی اوان و پیامدهای انجام چنین پروژهای ساخته است. روشن است که هرگونه دستاندازی به طبیعت، حتا اگر سرپرستان پروژهها با صدای بلند چنین وانمود کنند که «به قانون محیط زیست احترام میگذاریم» (آنچنان که مدیرکل میراث فرهنگی قزوین از زبان سرمایهگذاران بازگو کرده است)، باز پیامدهای زیستبومی خواهد داشت.
نخست باید پرسید که تصویب و انجام چنین پروژهای چه سودی دارد؟ سرپرستان میراث فرهنگی استان قزوین آرمان خود را «ایجاد بسترهای گردشگری و توریستی و رونق مسافر و افزایش کسب و کارهای گردشگری در منطقه» برشمردهاند و گفتهاند که چنین آرمانی آنها را برانگیخته تا پروژهی یادشده را به بخش خصوصی واگذار کنند (ایسنا، 29 اردیبهشت). اکنون نیز پس از گفتوگوهایی که در فضای مجازی پیش آمد، بهگونهی رسمی اعلام کردهاند که با واگذاری پنج درصد از 150 هکتار درخواستی سرمایهگذار، موافقت کردهاند(گزارش ایسنا، 2 خرداد).
با شنیدن چنین خبری هر دوستدار زیستبومی حق خواهد داشت بپرسد در این روزها که بهسبب فراگیری بیماری کرونا بسیاری از بخشهای گردشگری بسته یا نیمهبسته است، چه بایستگیای سبب میشود که چنین شتابزده بخشی از زمینهای دریاچهی اوان برای ساخت «مجتمع گردشگری» در پیرامون این دریاچه به بخش خصوصی واگذار شود؟ درست است که کرونا مهمان همیشگی ما نیست و چهبسا روزی درمانی برای آن پیدا شود؛ اما چرا مسوولان محیطزیست از درنگ ناگزیری که در کاروبار گردشگری پیش آمده است بهره نمیبرند تا با باریکبینی و دقت افزونتری چنین پروژههایی را بیشتر بررسی و سپس تصویب کنند؟ بهویژه آنکه یکی از نگرانیهای جدی انجام این پروژهها کاهش حجم آب دریاچهی اوان است.
از سوی دیگر، درحالی (دوم خرداد) گفته میشود که با پنج درصد واگذاری زمینها موافقت شده است که در 26 اردبیهشتماه مسوولان محیطزیست ناگزیر شده بودند کار پروژه را به سبب «تهدید رسوبات و تخریب بیش از اندازه»، متوقف کنند (گزارش تارنمای صدا و سیما).
درخور نگرش است که از فروردینماه امسال مشکل مدیریتی دریاچهی اوان، میان دولت و بخش خصوصی و کشمکش میان این دو بخش، وجود داشته و ساماندهی دریاچه اوان را با دشواری روبهرو ساخته است تا بداناندازه که فرماندار قزوین از «بی متولی بودن دریاچه اوان» شِکوهها کرده و گفته بود: «معلوم نیست متولی دریاچهی اوان بخش خصوصی است یا بخش دولتی؟» (باشگاه خبرنگاران جوان، 7 فروردین 1400). وی گفته بود: «به نظر میرسد اجرای طرحهای سودآور توسعهی گردشگری برای اهالی و سکنهی بومی روستای اوان و سایر روستاهای اطراف دریاچه میتواند مشکل کمبود اقامتگاه در کنار این دریاچه را برطرف کند، اما تهدیدات زیستمحیطی دریاچه اوان از جمله رشد سریع خزهها و شکار پرندگان مهاجر فقط از طریق دخالت موثر سمنهای زیستمحیطی مستقر در منطقه گردشگری اوان از بین خواهند رفت». پرسش همینجاست که واگذاری پنج درصد از دریاچهی اوان به بخش خصوصی آیا با در نظر گرفتن دیدگاه «سمنهای زیستمحیطی» بوده است؟
به هرروی، علیرضا خزایلی مدیرکل میراث فرهنگی قزوین، در گفتوگو با ایسنا گفته است: «پروژهی گردشگری اوان در محدودهی ۵ هکتار انجام میشود، این وسعت مساحتی است که با طی مراحل قانونی از طریق امور ارضی و اداره کل منابع طبیعی برای سرمایهگذاری بهصورت شفاف و قانونی در اختیار سرمایهگذار قرارگرفته و دارای پیوست زیست محیطی است؛ طبق بررسی صورت گرفته پروژه آسیبی به حجم آب دریاچه وارد نمیکند». هرچند آنهایی که نگران آسیبدیدن زیستبوم دریاچه اوان هستند نمیتوانند تا بدیناندازه و با اطمینان از آسیبندیدن زیستبوم دریاچه سخن بگویند!
نقل از امرداد
در نگاه انسان، پرندهی نفرتانگیزی است؛ پیکر ترسآور و سر و گردنی زشت دارد. نگاهش بیتفاوت و بودنش آزاردهنده است. مردارخوار است و همین از نگاه ما چندشآورش میکند. بیچاره کرکس! آن همه سود به انسان میرساند و باز آدمها دست از بدگویی از او برنمیدارند. ما که این همه ساز پشت سر کرکس کوک میکنیم و بودنش را بدشگون میپنداریم، هیچ میدانیم یکی از سودرسانترین جانوران به ما و زیستبوم است؟ خبر داریم که کرکسها پاک کننده یطبیعتاند و اگر نباشند بیماریهای بیشتری گریبان انسان را میگیرد و هزینههای زیادی برای پاک سازی محیط زیست روی دست ما میگذارد؟ این را میدانیم که کرکسها تنها موجوداتی هستند که هرگز زیستبوم را آلوده نمیکنند؟ با این حساب، هنوز هم فکر میکنیم کرکسها آزاردهنده و نفرتانگیزند؟
کرکسها از آدمها دوری نمیکنند. اجازه میدهند به آنها نزدیک شویم. این ما هستیم که به ناروا از این جانوران بیآزار فاصله میگیریم. درست است که کرکسها مردارخوار هستند؛ اما همان مردار چه بسا آلوده به بیماری و عفونتی باشد و همهی پیرامونش را آلوده کند. کرکسها مردار را میخورند و با این کار بیماری و آلودگی را از میان میبرند؛ بی آنکه خود بیمار بشوند. آنها دستگاه گوارش شگفتآوری دارند که میتواند میکروبها، باکتریها و ویروسها را نابود کند. حالا بیاییم گمان کنیم کرکسها لاشهی گوسفند یا حیوانی را که روی زمین مانده است، نخورند. در آن صورت، نه تنها میکروبها پخش میشوند و به چرخهی زندگی راه مییابند، بلکه انسانها برای از میان بردن همان لاشههای بیماریزا، باید هزینه و زمان بسیاری بپردازند.
در زیستبوم ایران، چند گونه کرکس شناسایی شده است: کرکس منقار دراز، کرکس
منقار باریک، کرکس سرقرمز و کرکس پشت سفید. این یکی (کرکس پشت سفید)
نفسهای واپسینش را می ِشد. چیزی نمانده است که از میان برود و با رفتنش
محیط زیست ما را با دشواریهای بیشتری رودررو کند.
کرکسهای پشت سفید
بسیار باهوشاند. چشمان تیزبینی دارند و کوچکترین پرندهای را از فاصله ای
بسیار دور میبینند. هیچ حرکت و جنبشی نیست که از دید آنها پنهان بماند.
اما از این دوربینی تند و تیز خود برای سودجویی بهره نمیبرند. به جانوران
سالم کاری ندارند. اما چهبسا وسوسه شوند که جانور بیمار و دَم مرگی را از
پا درآورند. خیلی هم پایبند بزرگتری و کوچکتری هستند. اگر گروهی بالای
سر مُردار بایستند، اجازه میدهند کرکس بزرگتر سهمش را بخورد و دست از
خوردن بکِشد، آنگاه کرکسهای دیگر شکمشان را سیر میکنند. خیلی هم
پُرخورهستند. هر کرکس میتواند اندازهی 20 درصد از وزن خود غذا بخورد!
پرواز کرکسها آرام و با بردباری است. شتابی برای بال زدن ندارند. اوج
میگیرند و از آن فراز، همهجا را زیر نگاه دارند. وارون پرندههای دیگر،
آشیانه نمیسازند. میگویند کرکسها عمر درازی دارند. اما تنها 30 سال
زندگی میکنند.
کرکس پشت سفید، یا دال پشت سفید، پرندهی بومی ایران
است. از خانوادهی لاشخورها و دستهی شاهینسانان است. «مردارخوار» نام
دیگری است که روی آن گذاشتهاند. چون خوراک آنها از لاشهی جانوران است.
به این گونه از کرکس، «رامپ سفید» هم میگویند.
کرکس پشت سفید، سر و
گردنی خاکستری دارد و بدون پَر. پرهای پشتش قهوهای پُر رنگ است، آن اندازه
که به سیاهی پهلو میزند. لکههای ریزی هم روی پشتش هست.
دُم کرکس پشت
سفید کوتاه است اما تا بخواهیم بالهای بسیار پهنی دارد که به 25/ 2 متر
میرسد. از اینرو، هنگام پرواز سایه گستر است. منقارش هم خاکستری است و
بزرگ. با این همه، فریب منقار بزرگش را نباید خورد. با آن منقار حتا از پسِ
شکافتن مردار هم برنمیآید. درندگان دیگر این کار را برای او انجام
میدهند.
زاد و ولد کرکسها هر 3 سال و گاهی هر 4 سال یکبار است.
کیسهای که روی گردن آنها آویزان است با پَر پوشیده شده است و پوش پَرهای
زیر دُم آنها سفید است.
با همهی اینها، دانستههای ما دربارهی کرکسهای پشت سفید فراوان نیست.
درستتر این است که بگوییم نادانستههای پرندهشناسان بیشتر از دانستههای
آنها دربارهی کرکسها است. همین اندازه میتوان گفت که کرکسهای پشت سفید
چندان تفاوتی با کرکسهای دیگر ندارند.
کرکسهای پشت سفید دوست دارند
در جاهایی زندگی کنند که گسترهای باز و فراخ باشد، اما نه خالی از دار و
درخت. دلبستگیای به بودن در کوهستان ندارند. در حالی که کرکسهای دیگر
بیشتر کوهستاننشین هستند. نزدیک به یک متر هم درازی بدن آنها است.
بیشترین سبب مرگومیر کرکسهای پشت سفید، پسماندهایی است که انسانها در
طبیعت رها میکنند. آن پسماندها شیمیایی هستند یا فلزات سنگین. کرکسهای
پشت سفید زبالهها را میخورند و مسموم میشوند. در پی خشک شدن دریاچهی
هامون، در سیستان و بلوچستان، نیز شمار بسیاری از آنها از میان رفته است.
زمانی نهچندان دور، کرکسهای پشت سفید در لرستان نیز دیده میشدند. اما در
آنجا نیز جمعیت آنها رو به کاهش نهاده است.
برای آگاهی دربارهی
کرکسها و نگاهبانی از آنها، روز یکم سپتامبر در جهان به نام «روز کرکس»
شناخته شده است. این حیوان سودمند در آستانهی مرگ همیشگی است. در ایران
نیز شمار آنها رو به کاستی گذاشته است. ناآگاهی ما از ارزش کرکسها نیز به
رهاکردن و نگاهبانی نکردن از آنها دامن زده است. بکوشیم کرکسها را
بشناسیم و بدانیم که بودن آنها همچون دیگر موجودات کرهی خاکی برای
ماندگاری زیستبوم اهمیت بسیار دارد.
*یارینامه: تارنمای سازمان حفاظت محیط زیست
پژوهشگران و دانشمندانی از کشورهای مختلف جهان با بررسی جنگلهای استوایی در آمریکای لاتین و آفریقا زنگ خطری جدی را به صدا درآوردهاند: جنگلهای استوایی، قطبهای ذخیره کربن جو، میتوانند در دهههای بعد به قطبهای انتشار کربن در جو بدل شوند. این پدیده که یکی از اثرهای تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین است، بر اساس بدترین سناریوها قرار بود اواخر قرن رخ دهد.
دانشمندان نزدیک به ۱۰۰ نهاد پژوهشی بینالمللی در پژوهش «اشباع زودهنگام جذب کربن در جنگلهای استوایی آفریقا و آمازون» که چهارشنبه ۴ مارس / ۱۴ اسفند در نشریه علمی «نیچر» منتشر شد، ۳۰۰ هزار درخت را در بیش از سی سال تحت نظر گرفته اند. نویسندگان دادههای متعلق به دو شبکه پژوهشی بزرگ جنگلبانی در آفریقا و آمازون را بررسی کرده اند و خود سالها در جنگلهای دورافتاده این مناطق به پژوهش مشغول بوده اند. یافتههای آنها اثبات میکند که ذخیره کربن در جنگلهای استوایی سیاره رو به زوال است و در سه دهه اخیر دائماً کاهش یافته.
اگر جنگلهای استوایی نتوانند به کارکرد جذب گازهای کربنی از جو ادامه دهند، بحران اقلیمی با شتابی فزاینده پیش خواهد رفت. اما دانشمندان میگویند خطر از این هم بیشتر است.
بر اساس مدل آنها، جنگلهای آمازون بر اثر آسیبهای وارده به آن توسط صنایع چوببری و کشاورزی و تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، در دهه بعد از یک ذخیرهکننده عظیم کربن به یک منبع انتشار عظیم کربن در جو بدل خواهد شد.
اگر این اتفاق بیفتد، اثرات بحران اقلیمی وخیمتر و شدیدتر از پیش خواهد شد و بشر باید به میزان بسیار بیشتری از تخمینهای کنونی انتشار گازهای کربنی را کاهش دهد.
بر اساس بدترین سناریوهای تغییرات اقلیمی، این اتفاق قرار بود دههها بعد رخ دهد. سیمون لوویس، پروفسور دانشگاه لیدز بریتانیا و یکی از مولفان اصلی گزارش با گفتن این موضوع به «گاردین» هشدار میدهد که «این یکی از نگرانکنندهترین اثرات تغییرات اقلیمی است و همین حالا شروع شده».
اگر آمازون در دهه ۲۰۳۰ به منبع کربن بدل میشود، دیگر جنگلهای استوایی نیز تا ۲۰۶۰ عامل آزادسازی کربن در جو خواهند بود.
یک ماه پیش، ۵ فوریه نیز گروهی بینالمللی از دانشمندان اقلیمی در پژوهشی در ژورنال «پیشرفتهای علمی» (Science Advances) هشدار دادند که سرعت جریان سهچهارم آبهای دنیا بر اثر افزایش سرعت بادها افزایش یافته. این هم تحولی بود که بر اساس بدترین سناریوهای تغییرات اقلیمی، قرار بود آخر این قرن رخ دهد.
رهبران جهان ۲۰۱۵ در پاریس با امضای توافقی اقلیمی متعهد شدند که افزایش دمای هوای سیاره نسبت به دوران پیشاصنعتی را «تا حد خوبی زیر دو درجه سلسیوس» نگه دارند.
کارشناسان و فعالان محیط زیست و متخصصان پنل اقلیمی سازمان ملل نسبت به نابسندهبودن توافق پاریس هشدار دادهاند و میگویند که افزایش دمایی بیش از ۱,۵ درجه تمام تأثیرات ویرانگر تغییرات اقلیمی را به همراه خواهد آورد. از سوی دیگر، برای رسیدن به هدف ۱,۵ درجه، باید از ۲۰۲۰ به آن سو سالانه ۷,۶ درصد از انتشار گازهای کربنی در سطح جهان کاسته شود.
اگر اجلاس ۲۶ تغییرات اقلیمی سازمان ملل (COP۲۶) به دلیل شیوع ویروس جدید کرونا به تعویق نیفتد، در آن چندین کشور طرحهایشان برای کاهش انتشار گازهای کربنی به صفر تا نیمه قرن ۲۱ را ارائه خواهند داد. هرچند به گزارش گاردین، شماری از شرکتهای بزرگ و کشورهای ثروتمند گفته اند که با حفظ و گسترش و ساختن جنگلهای جدید با انتشار گازهای کربنی مقابله خواهند کرد؛ اقدامی که کافی نخواهد بود.
میزان پلاستیک تولیدی در ایران ۱۷ هزار تن است و اگر روند رها کردن آنها در طبیعت به همین شکل ادامه پیدا کند، دیگر برگشتن به نقاطی که تا دیروز دیدنی بودند، ناممکن میشود. سفر به جزیره هرمزی که زیر خلوارها زباله و پلاستیک مدفون شده، چه فایدهای خواهد داشت؟
استفاده نکردن از پلاستیک سخت است، به خصوص اگر در سفر باشیم. شاید فکر کنیم یک پلاستیک ضرر چندانی به طبیعت نمیزند، ولی باید بدانیم خیلیها مثل ما فکر میکنند و مسئولیت را بر گردن دیگری میاندازند.
احساس تعلق نداشتن به یک نقطه باعث میشود، چندان در قبالش احساس مسئولیت نکنیم، ولی ما قرار نیست فقط یک بار به هرنقطه سفر کنیم.
مواد پلاستیکی فقط طبیعت را نازیبا نمیکنند. براساس مطالعات انجام شده، تجزیه پلاستیک در دریا، دریاچه و رودخانه ممکن است تا صدها سال طول بکشد. روند تجزیه آنها در مراکز دفن هم بسیار طولانیست.
باید بدانیم زمینی که در آن زندگی میکنیم متعلق به فرزندانمان هم هست. آنها هم حق دارند به اندازه ما از زندگی در این زمین لذت ببرند و به جای زبالههای رها شده در هر نقطه، تصویری شفاف و تمیز ببینند.
بنابراین هرکدام از ما با انجام کارهای سادهای میتوانیم میزان پلاستیک مصرفیمان را کم کنیم و مسئولیتمان را در قبال طبیعت انجام دهیم.
با توجه به قرار داشتن فلات ایران بر روی کمربند خشک و نیمه خشک آسیا و بارش هفتاد درصد کل نزولات جوی سالانه در نواحی کوهستانی ، اهمیت کوهستان ها در تامین ((مایع حیات بخش)) یعنی آب آشامیدنی بیش از پیش نمایان می گردد. با وجود این همه تاثیرات زندگی بخش ، متاسفانه نقش کوهستان ها در کشورمان نادیده گرفته شده و در مواردی عدم آشنایی و درک اهمیت کوهستان ها موجب تخریب گسترده این نواحی شده است .
همچنین کاهش میزان بارندگی و بروز خشکسالی در ۱۵ سال اخیر منجر به افت ذخایر برفی و یخچالی در ارتفاعات کوهها گردیده که تاثیر خود را در فصل های گرم سال نشان داده است .خشک شدن رودها و تالاب ها ، از بین رفتن مراتع و کاهش محصولات کشاورزی و افزایش آفتهای کشاورزی از جمله (سن) از پیامدهای این پدیده جوی می باشند .تخریب مراتع کوهستانی ، تخریب باقیمانده جنگلهای کشور که عمدتاً در نواحی مرتفع قرار دارند . تخریب آبخیزها و سرچشمه های آب ، گسترش بی رویه راههای کوهستانی و بهره برداری از معادن ، خسارات جبران ناپذیری از جمله فرسایش میلیون ها تن خاک و بروز سیل های ویرانگر را به بار آورده است .
حمایت از کوهستان و محافظت از منابع آن ، مستلزم انجام تعهد و احساس مسئولیت مشترک همه آحاد جامعه از جمله کارشناسان ، علاقه مندان محیط زیست ، دولتمردان و ساکنین این نواحی است .
نقش دولت در این میان بسیار مهم و تعیین کننده می باشد . تشکیل مراکز تحقیقات مناطق کوهستانی ، تدوین قوانین کوهستانی و تعیین کاربری هر منطقه با در نظر گرفتن عواملی نظیر حساسیت و ارتفاع و دخالت دادن مستقیم ساکنین نواحی کوهستانی در اداره این نواحی ، از مهمترین وظایف دولت در قبال حمایت از محیط های کوهستانی است .
کوهها از جمله سرمایه های ملی کشور هستند ، توجه به این نواحی از ضرورت های حیاتی در شرایط کنونی می باشند . بهره برداری از کوهستانها می بایست به روش های پایدار و اصولی صورت پذیرد . تا حق بهره مندی نسل های آینده از این موهبتهای الهی محفوظ بماند .
خصوصاً که امروزه جامعه طبیعی ما با بحران طوفان های گرد و غبار (ریز گردها) ، هرازگاه روبرو می شود و هر بار میلیون ها تن ذرات گرد وغبار از بیابانهای خشک وتفتیده جنوب عراق و سوریه طوفان با خود می آورد ، آنها کیفیت هوا و میدان دید را کاهش داده و اثرات مخرب بر رشد طبیعی گیاهان و درختان وارد می سازد . که در کل باعث صدمه به سلامتی و ناراحتی های روحی می گردد . خصوصاً در سالهای گذشته ترکیه با زدن بزرگترین سد خاور میانه بنام سد آتاتورک در شمال شرق با بستن آبخیزها و سرچشمه رودهایی که از ترکیه سرچشمه گرفته و به جنوب عراق سرازیر می شدند ، موجب خشکی تالاب ها و وردهای جنوب عراق گشته است و موجب بیابانی شدن بیشتر عراق گردیده است . و دیری نمی پاید با خشک شدن دریاچه ارومیه با این روند میلیاردها تن نمک به جای مانده میراث این دریاچه شور باشد و دور و نزدیک تراژدی زندگی در شهرهای اطراف این دریاچه خود داستان دیگر باشد !
*چرا کوهها اهمیت دارند ؟
کوهها سطح خشکیهای زمین را تشکیل می دهند و مسکن حداقل ۱۰ درصد از جمعیت جهان در این نواحی قرار دارد . بیش از نیمی از جمعیت جهان به آبخیزهای کوهستانی وابسته اند . کوهها سرچشمه اصلی منابع آب شیرین جهان هستند . بسیاری از گونه های گیاهی و جانوری کمیاب در کوهستان ها جای دارند . حیات دشت ها وابسته به کوههاست . بدون آب رودهایی که از کوهها سرچشمه می گیرند . کشاورزی در دشت ها امکان پذیر نیست . آب مهمترین و اساسی ترین محصول کوه است که بدون آن ، حیات موجودات زنده ممکن نیست .
کوهها مناطق دریافت نزولات آسمانی می باشند . این نزولات هم به شکل قابل رؤیت (رودها ،برفچالها و یخچالها ، دریاچه ها ) ، و هم به شکل غیرقابل رؤیت (آبی که در خاک نفوذ می کند ) . به همین دلیل است که کوهها را برجهای آب نامیده اند . مراتع کوهستانی از دیگر محصولات محیط کوهستان هستند بیش از نیمی از روستاهای کشورمان در دره ها و دامنه های کوهستانی قرار دارند ؛ جایی که به علت باران مناسب و خاک حاصلخیز محل تولید ، و حبوبات دیم و میوه های متنوع ایران می باشند .کوهها در تعدیل شرایط اقلیمی (آب و هوا) نقش بسیار مهمی دارند . اگر رشته کوههای فلات ایران وجود نداشت . این منطقه فاقد هرگونه حیات و بارندگی و دارای آب و هوای خشک و صحرای می بود . بخشی از کوههای جهان و بخش عمده جنگلهای ایران در کوهها و نواحی مرتفع قرار دارند .
ارتفاعات شمالی البرز پوشیده از جنگلهای ((هیرکانی )) است که از نظر تنوع بسیار غنی هستند و از رویشگاههای منحصر به فرد جهان محسوب می شوند . بسیاری از میراث فرهنگی جوامع بشری در کوهها قرار دارد . تمدن های درخشان بسیاری در کوهستان متولد شده اند . و کوهها حافظ مرز و بومها و محل پناه بردن انسان ها در مواقع بروز فاجعه ی انسانی (جنگ) و طبیعی (سیل) هستند . کوهها الهام بخش انسان در چیرگی بر موانع و دشواریها بوده اند کوه، نهاد مقاومت ، استحکام ، پایداری و سربلندی است .
کوهها زیباترین نقاط زمین ، پناهگاه انسان برای فرار از فشارهای زندگی شهری و محل رسیدن به آرامش روحی ، و عرصه ای مناسب برای ورزشهای مختلف هستند .در عین حال ، کوهها از آسیب پذیرترین اکوسیستمها می باشند . و دلیل آن ویژگی های خاص و پیچیده مثل تغییرات سریع آب و هوا و درجه حرارات ، شیب و فرسایش است .کوهها در معرض دگرگونیهای دائمی قرار دارند . این دگرگونی با دخالت انسان تشدید می شود و خرابیهای جبران ناپذیری را در کوهها ایجاد می نماید .تخریب پوشش گیاهی سطح کوهها بویژه در دامنه های شیبدار کوهستانی ، در سالهای اخیر در کشورمان زیان های بسیاری را در پی داشته است که از آن جمله می توان به افزایش سیل های ویرانگر اشاره نمود . ضرورت توجه به نواحی کوهستانی و اعمال مدیریت صحیح به منظور بهره برداری پایدار از این مکان ها در کشور ما از اهمیتی مضاعف برخوردار است . زیرا ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد . و با نگاهی به برجستگی های این منطقه به روشنی می توان به نقش سرنوشت ساز کوهستانها پی برد .
*ویژگی های بارز کوهستان
ویژگی های محیط کوهستان وقتی به روشنی نمود پیدا می کند که به بررسی و مقایسه تفاوت های کوه و دشت بپردازیم . هنگامی که از دشت های خشک به طرف کوهها حرکت می کنیم ، این تفاوت ها به صورتی ناگهان دیده می شود . عمده ترین آنها ، تغییر در دما و رطوبت ، تفاوت رنگ ها و سرسبزی ، تغییر در ارتفاع ة ناهمواری ها ، شیبها و جهتها می باشد .تغییرات دماو رطوبت ، باعث وجود تنوع شدید در شرایط زیست گیاهان و جانوران می شود . مهمترین ویژگی های فضای کوهستان به شرح زیر است :
۱- عدم دسترسی : دسترسی مشکل یکی از ویژگی های بارز کوهستان هاست . که تحولات اقتصادی و اجتماعی در آنها بسیار کند صورت می گیرد .
۲- آسیب پذیری : به دلیل شکل فیزیکی و اکولوژی ، کوهها مناطق بسیار آسیب پذیر هستند . شیب سانحه خیزی ، شرایط متغیر و متضاد آب وهوایی و تغییرات در ارتفاع همگی باعث می شوند کوچکترین دخالت ، منجر به تخریب شدید این مناطق گردد .
۳- انطباق : با توجه به عدم دسترسی ، آسیب پذیری و دیگر ویژگی های کوهستان ، ادامه حیات گیاهان ، حیوانات و حتی جوامع انسانی ، فقط در صورت انطباق با این ویژگی ها امکان پذیر هستند . انطباق با شرایط خاص کوهستان ، از مهمترین ضروریات زندگی جانداران و جوامع انسانی ساکن در کوهستان می باشد .
۴- مزیت های نسبی : مزیت های نسبی کوهستان بویژه در مقایسه با دشت ها قابل رؤیت است . محصولات ویژه ، هوای پاک در جواز شهرهای آلوده ، و بهره وری توریستی از دیگر مزیت های فضای کوهستان است .
*کوه ، آب و هوا
کوهستان ها از چند نظر بر آب و هوا اثر می گذارد یا لااقل با آن در ارتباطند .
۱- کوهها همانند سدی در برابر جریانات هوا قرار دارند ، این امر موجب بروز بارندگی در ارتفاعات می شود . اگر رشته کوههای زاگرس و البرز در فلات ایران وجود نداشت ، کشور ما به یک کویر مبدل می شد .
۲- کوهها به علت ناهمواری و بعد ارتفاع ، ایجاد کننده جریانات هوا(باد) و تحول در آب وهوای محلی منطقه ای هستند. نفوذ تدریجی رطوبت دریای خزر که با صعود به ارتفاعات به صورت باران و برف در می آید و رودخانه ها را تغذیه می کند و به نحوی تمام رودخانه های بزرگ کشور از سپید رود ، کرخه ، کارون ، زاب کوچک (کلوی) ، سیروان ، قزل اوزن از کوههای زاگرس سرچشمه گرفته و قسمت اعظم ایران را سیراب می کند . در حقیقت ، کوهستان ها آب و هوا را تغییر می دهند و آب و هوا هم کوهستان ها را تحت تاثیر قرار می دهد . لذا در سطح منطقه ای عامل بروز بارندگی و عامل حضور تنوع اقلیمی ، کوهستان ها هستند که باعث حضور انواع شرایط آب و هوایی می شوند . هرچه از کوه بالا برویم هوا سردتر و رقیقتر می شود . به همین علت است که کوهها دارای کمربندهای ارتفاعی از نظر نوع پوشش گیاهی هستند .در هر ارتفاع ، شرایط دما و رطوبت انواع خاصی از پوشش گیاهی را ایجاد می کند . با تغییر ارتفاع ، نوع گیاهان نیز تغییر می کند . و نهایتاً در ارتفاعات بسیار بالا تنها رویش بوته ای می تواند وجود داشته باشد که در هوای رقیقتر و تحت نور ماورای بنفش مقاومت بیشتری دارد .
*کوهها برج های تامین آب
کوهها با ایجاد مانع در برابر جریانات هوا، آن را به صعود وا می دارند و با سرد شدن هوا ، آب به صورت رطوبت و بارش در سطح کوهستان ها می بارد . بیش از بارندگی های فلات ایران که البته بسیار اندک است ، به صورت بارش زمستانی برف در ارتفاعات کوهستان است .از نظر طبیعی کوهستان ها حلقه ارتباطی گردش آب ( هیدرولوژی) میان رطوبت آسمان در ابرها یا جو با زمین و جریان های سطحی و زیر زمینی ان است . بنابراین اهمیت نقش این حلقه ( آبخیزهای کوهستانی ) بارش متوسط سالانه کشور ۲۸۹ میلیارد متر مکعب آن (۷۰ درصد ) در نواحی کوهستانی صورت می گیرد .
تلفات آب در کوهستان به علت دمای پایین تر کمتر است و مقدار بیشتری از بارندگی تبدیل به آب جاری می شود یا به زمین نفوذ می کند . آب در کوهستانهای مرتفع از کیفیت بهتری برخوردار می باشد . و به علت حرکت در شیب ، قدرت پالایش بیشتری دارد . آب رودها به صورت طبیعی تصفیه شده و خطر آلودگی کمتری نسبت به آبهای جاری در دشت ها دارد . در کوهستان ها پوشش گیاهی به نوبه خود نقش جنگلی وسیع و مراتع ییلاقی پوشانیده است . که این پوشش گیاهی به نوبه خود نقش مهمی در ایجاد تعادل جریان آب یعنی جلوگیری از وقوع سیل و بروز خشکسالی و کم آبی ایفا می کند و در واقع پشتیبان استقرار جمعیت و فعالیت کشاورزی و صنعتی در دشت ها است . تخریب جنگل ها و مراتع در اراضی شیبدار کوهستانی در زمان بارش های شدید همراه با ذوب برف در بهار ، باعث بروز فرسایش شده ، حمل خاک و سنگ و ایجاد سیلاب های مخرب می شود که نمونه هایی از آن در شهر نکا در مازندران و ماسوله در گیلان را به یاد داریم . با این وصف ، اگر کوهستان های البرز در شمال و زاگرس در غرب فلات ایران نمی بود با منطقه ای خشک و بی آب و علف مثل سودان و اتیوپی روبرو بودیم .
نقش پوشش گیاهی در طبیعت و اقتصاد جوامع کوهستانی نقش مهمی را ایفا می کنند از جمله :
۱- از خاک و اراضی محافظت می کند . ۲- جذب کننده بارندگی است و از بروز سیل و ریزش سنگ جلوگیری می کند . ۳- زیستگاه حیات وحش است . ۴- منبع مواد دارویی و صنعتی است . ۵- منبع اولیه سلولزی چوب است . ۶- تلطیف کننده هوا است ( یک هکتار از فضای سبز که حدود ۲۰۰ درخت در آن کاشته شده باشد تا ۶۸ تن از گرد وغبار را در هر بارندگی در خود جذب می کند کاملاً واضح است که با وجود چنین درختانی زدودن ۶۸ تن گرد و غبار ، رایگان خواهد شد در صورتیکه بدون این درختان باید هزینه بسیاری را برای این کار اختصاص داد .)
*کوهستان و حیات وحش
کوهستان ها به علت حضور شرایط متنوع محیطی ، زیستگاه بسیاری از جانوران می باشند . جانوران کوهستان با وجود تمام شرایط سخت و محدود کننده حیات ، در ارتفاعات می توانند با عواملی چون باد ، سرما ، سیل ، خشکسالی ، یخ و برف و هوایی با اکسیژن کم ، خود را تطبیق دهند . اغلب پستاندارن و پرندگان در ارتفاعات در یک مکان ساکن نمی باشند و دائماً جابجا می شوند . برای گیاهان که ثابت هستند و غذای خود را خود تامین می کنند ، عمل تطبیق با شرایط محیط ، شرط اصلی بقاء می باشد . قوچ ، میش ، کل و بز و مرال از حیوانات بارز کوهستان های ایران هستند که حتی گرگ به راحتی قادر به شکار آنها نمی باشد . این سم سانان علف خوار به خاطر داشتن جسمی شکیل با شاخ های دیدنی ، از زیباترین حیوانات شکاری کره زمین نیز محسوب می شوند .
تنوع زیستی در کوهستان های ایران بویژه در ارتفاعات احتیاج به تحقیق و مطالعه زیاد دارد . و برداشت و تخریب اقلیم باعث آسیب پذیری زیستگاه ها گردیده و نسل تعدادی از جانوران و گیاهان را تهدید به انقراض می کند .
* فعالیت های اقتصادی در کوهستان (تولیدی ، اقتصادی )
محیط کوهستان به علت ویژگی های خود ( سانحه خیزی ، توان اندک تولدی و بهره برداری ، آسسیب پذیری ، دوری از دسترس ) به طور کلی تناسب زیادی با فعالیتهای تولیدی سودآور و تجاری ندارد .مهمترین فعالیتهای اقتصادی در کوهستانها ، دامداری متکی بر مراتع سرسبز ییلاقی ، کشاورزی (باغبانی و گیاهان دارویی) متکی بر هوای مناسب ، صنایع دستی ظریف ( متکی بر نیروی کار سختکوش طی فصول طولانی بیکاری در زمستان ) و اخیراً گردشگری ( متکی بر هوای مناسب ، زیبایی و دسترسی بهتر اهالی دشتها به کوهستانهای همجوارشان ) است .که متاسفانه در ۲۰ سال گذشته ما شاهد از بین بردن مراتع کوهستانی با تیغه های فولادی تراکتور و تبدیل آن به زمینهای کشاورزی کم بازده به علت شیب زیاد شده ایم که اثرات مستقیم نزول زندگی اقتصادی کشاورزان در زاگرس ، افزایش آفت سن را به دنبال داشته است . تا ۳۰ سال قبل ۱۲۰ هزار هکتار مراتع درجه ۱ و درجه ۲ در جنوب غربی دیواندره تا مریوان بنام (سارال) وجود داشت که به علت عدم آگاهی و ضعف قانون و حرص و فرصت طلبی عده ای کلاً تخریب، که امروزه ۱۰ هزار هکتار مراتع هم باقی نمانده است .
که امروزه نه از پروارهای گوسفند سارال چیزی به جای مانده و دیری نمی پاید که آنها هم به مصرف کنندگان صرف شهری بدل شوند .متاسفانه افراد جامعه امروز ، شتاب زده عمل می کنند چون از خود و خواسته های خود لبریز است ، در دیگران جز آنچه خود می خواهد چیزی نمی جوید و گرنه اگر تامل و خرد جمعی و پشتکاری جمعی می بود .می بایست شاهد صدها طرح موفق مثل تعاونی پرورش ماهی روستای تاریخی پالنگان در اورامان کردستان می بودیم که به قطب توریستی هم بدل شده و نمونه ای از پرورش ماهی در خاورمیانه.
*کوهستان ، کانون میراث های تاریخی – فرهنگی
ضرورت انطباق با شرایط سخت کوهستان موجب گردیده این ویژگی ها به صورتی مشخص در نوع زندگی ساکنین این نواحی منعکس شود . در این میان ، جوامع کوه نشین طی هزاران سال فرهنگ و شیوه های سنتی خود را به وجود آورده اند که از جنبه های مختلف ، فرهنگی ویژه و خاص این محیط می باشد .
از دوران های گذشته یادگارهای فرهنگی ارزشمندی در جای جای کوهستانهای کشورمان به جا مانده است .
قلعه نظامی ((الموت)) قلعه بایک و قلعه دختر ، کتیبه کیله شین در اشنویه و … سنگ نوشته های گنجنامه( اثر کوهروی داریوش و خشایارشاه )در دامنه کوه الوند در همدان نمونه های از آثار تاریخی به جا مانده در کوهستانهای کشورمان می باشد . کوه مظهر صلابت ، مقاومت و بزرگی است . محل اعتکاف عارفان و محل زیباییهای خدادادی و مکانی برای ورزش و تفریحات هستند . کوههای مهم از مظاهر کشورها محسوب می شوند . دماوند در ایران ، فوجی یاما در ژاپن ، آگری (آرارات ) در کردستان ترکیه ، ساگارماتا (اورست ) در نپال .
*عوامل تخریب کوهستانهای ایران
تخریب کوهستانها عمدتاً ناشی از رشد جمعیت و افزایش انواع بهره برداریها از منابع کوهستانی می باشد .
نفوذ سر ریز جمعیت به نواحی کوهستانی و شکنندگی شدید این مناطق ، انواع پدیده های تخریبی را در پی داشته است که به شرح زیر می باشد .
۱- چرای احشام:
دامداران عموماً بدون در نظر گرفتن فصل رشد گیاهان و نباتات کوهستانی به تعلیف دام های خود می پردازند . عبور دائمی دام از کمرکشها و دامنه ها ، به کوبیدگی خاک کوهها منجر شده و قابلیت نفوذپذیری و رشد مجدد گیاهان را شدیداً کاهش می دهد . مشاهده خطوط موازی در این نواحی که گاه ((بزرو)) خوانده می شوند ، در کلیه کوهستانهای ایران امری طبیعی است .
رستنی های سطح کوهستان از اهمیت بسیار بلایی برخوردار می باشند . این گیاهان با ریشه های خود خاک پرارزش کوه را در برگرفته و از آن محافظت می نمایند . چون اسفنجی عمل نموده و ضربات باران را خنثی نموده و باعث نفوذ بیشتر آب به خاک می شوند و نیز به رطوبت نسبی محل کمک می نمایند . از دیگر خسارات جبران ناپذیر تخریب پوشش گیاهی ، فرسایش شدید خاک کوهستان است که در شیبهای بدون پوشش گیاهی مناسب ، با اولین قطرات باران شسته شده و به پایین سرازیر می شود . متاسفانه ایران یکی از کشورهایی است که بالاترین میزان فرسایش خاک را دارد .سالانه بین ۵/۱ تا ۲ میلیارد تن از حاصلخیزترین خاکهای کشورمان از طریق فرسایش در پشت سدها به صورت رسوب انباشته می شوند . نابودی این خاک ، به فقر روستاییان و خسارت به مناطق مسکونی ، تجاری ، صنعتی و تاسیسات دیگر را در پی دارد . و میزان ضرر آن به اقتصاد ملی فوق تصویر می باشد . عدم توجه به مدیریت کوهستانها ، آسیب های جبران ناپذیری به سرمایه های زیر بنایی کشور وارد کرده است و در مواردی منجر به تلفات جانی و مالی سنگینی می گردد.
۲- بوته کنی :
در ارتفاعات بالا دامداران کپه های انبوه گون را برای پختن نان و گرم شدن در طول شبهای سرد جمع آوری می کنند و آتش می زنند ، که در انجام این عمل یکی از جبران ناپذیرترین خسارتها را به مراتع کوهستانی وارد می سازند . و به علت عدم آگاهی از نقش و اهمیت این مراتع ، دامداران نیز هیچگونه نگرانی و پشیمانی احساسا نمی کنند.
۳- تبدیل بی رویه اراضی به دیمزارهای کم بازده :
بهره برداری غلط از مراتع شیبدار به منظور کشت دیم گندم و جو به دلیل شیوه شخم ، موجب فرسایش شدید خاک می شود که از این شیوه بهره برداری ، محصول چندانی هم حاصل نمی شود.
۴- پاک تراشی :
تبدیل جنگلها و مراتع کوهستانی به اراضی کشاورزی و مسکونی به دلیل رشد جمعیت از عوامل عمده تخریب جنگلها و آبخیزهای کشور خصوصاً در منطقه شمال ایران و جنگلهای زاگرس می باشد .
۵- جاده سازی :
در سالهای اخیر احداث جاده های کوهستانی حتی در ارتفاعات بسیار بلند ، بدون توجه به عوارض حاصله از آن ، با شدت انجام می شود . که عوارضی از قبیل جابجایهای سنگین اراضی به صورت لغزش و رانش را در پی داشته ، نابودی زیستگاهها ، نابودی گونه های گیاهی و جانوری و تخریب چشم اندازهای زیبای کوهستانی از دیگر اثرات جاده سازی غیر اصولی بوده است .
۶- گردشگری ناپایدار و غیر اصولی:
حضور انبوه گردشگرانی که فرهنگ درست حضور در کوهستان را ندارند موجب بروز سوانح ، تخریب زیستگاهها ، از بین رفتن پوشش گیاهی و آلودگی های مختلف در کوهها می گردد .
*دستور کار کوهستان
محیط های کوهستانی تحت عنوان ((اکوسیستم های آسیب پذیر )) در بخش ۱۳ دستور کار ۲۱ (کنفرانس سازمان ملل متحد در ریودوژانیرو برزیل ) معروف به کنفرانس زمین – ۱۹۹۲) یکی از موفقیت ترین نشست های سازمان ملل متحد در مورد محیط های کوهستانی با بیش از ۹۰ اعضای سازمان ملل متحد برگزار گردید که مورد توجه جهانیان قرار گرفت . این بخش به مدیریت محیط های کوهستانی و توسعه پایدار کوهستانها اختصاص دارد و توصیه ها و دستورالعمل هایی را به منظور محافظت از این نواحی ارائه می دهد . بعد از کنفرانس ریو ، فعالیتها و تلاشها از طرف کشورها و سازمانهای دولتی و غیردولتی به منظور اعمال مدیریت صحیح در این محیط های ارزشمند شدت گرفت که گردهمایی کوهستان ( Mountain forum) می باشد . که مهمترین اقدام ((گردهمایی کوهستان )) در خرداد ۱۳۷۹ در کشور فرانسه برگزار گردید . از مهمترین مسائل در اجلاس فرانسه ، ارائه گزارش کمیته برنامه ریزی ((سال جهانی کوهها)(I Y M) international year of mountains در ۲۰۰۲ میلادی توسط سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) انجام شد .
*مدیریت کوهستان
هیچگاه در طول تاریخ بشر کوهستانهای جهان به سرعت و گستردگی چهاردهه اخیر مورد هجوم ، بهره برداری ، تخریب و آلودگی قرار نگرفته اند . رشد جمعیت و افزایش بهره برداری غیر اصولی از منابع پایه در کوهها ، منجر به تخریب و فرسایش شدید این محیط ها گردیده است . گسترش شهرها به سمت کوهها ، احداث جاده های کوهستانی ، فشار توریسم و … از دلایلی است که اعمال مدیریت ویژه را در کوهستانها می طلبد .در مدیریت صحیح کوهها باید از جوامع ساکن در آنجا که حافظین واقعی این نواحی می باشند استفاده نمود . متاسفانه عامل فقر منجر به بهره برداری شدید از محیط می شود . لذا بهبود وضعیت معیشتی اهالی کوهستانها پیش نیاز توسعه پایدار کوهها می باشد . در مدیریت کوهستان ، تقویت سازمان های اجرای محلی به کمک آموزش و افزایش سطح آگاهی ، همراه با ایجاد توان و اختیار اجرایی ضرورت می یابد .جاده سازی ، بهره برداری از معادن و ساخت ساز باید مکان یابی و برنامه صحیح و با توجه به شرایط محیط کوهستانی پیگیری شود . توجه مسئولین به الزامات وبرنامه ریزی و مدیریت و نیز افزایش آگاهی انان در خصوص اهمیت و نقش کوهستانی ضرورت دارد .به منظور توسعه در نواحی کوهستانی و حفاظت از آن تلاش جمعی و خرد همگانی را می طلبد
۱ – که محافظت از محیط آسیب پذیر و منابع پایه و ارزشمند کوهستانی محور اساسی آن باشد .
۲ – افزایش درآمد اهالی و کاهش فشار بهره برداری از منابع طبیعی .
۳ – افزایش فرهنگ طبیعت دوستی و درک ارزش های محیط زیست در بین مراجعین و اهالی .
۴ – امکان بازسازی و جبران تخریب های انجام شده در جنگل ها و مراتع .
که در کشور های توسعه یافته ، و اکثر کشور های اروپایی که بخشی از ارتفاعات آلپ را در بر گرفته اند . قوانینی مدون در مورد کوهستان ها وجود دارد و مراکز تحقیقاتی مناطق کوهستانی از چند دهه قبل دایر شده اند . در هیمالیا توجه به کوه ها و جوامع ساکن در آن ها از اوایل دهه ۷۰ میلادی آغاز شده است .
و ساز مان های دولتی ، غیر دولتی و بین المللی قدرتمندی در کشور های هند و نپال تشکیل گردیده اند .
با توجه به این که رشته کوه های زاگرس و البرز در ایران وسعت بسیاری از خاک ایران را تشکیل می دهند و منابع آبی ما متکی به آن هاست .
– با در نظر گرفتن عدم وجود نظارت قانونی در نواحی کوهستانی
– با توجه به فرسایش و تخریب شدید در کوهستان های کشور
– و با عنایت به دیگر مسائلی که در این نوشتار به اختصار طرح شد .
توصیه می شود :
– رسیدگی دولت و مقامات محلی به محیط کوهستان و حمایت های ویژه از جوامع ساکن در این نواحی
– ایجاد مراکز مشاهداتی و تحقیقاتی محیط های کوهستانی
– وضع قوانین ویژه ی کوهستانی و ایجاد سازمان هایی برای حمایت از محیط و اهالی کوهستان
– تقویت سازمان های غیر دولتی حامی کوهستان ها در سطوح محلی و ملی
– ایجاد ارتباط با سازمان های بین المللی مرتبط با کوهستان به منظور جمع آوری و تبادل اطلاعات در سطوح مختلف
( زندگی چون از بستر خود خارج شود به شاخه های متعدد منقسم می گردد . و به دشواری می توان پیش بینی کرد که کدام یک مسیر پیچاپیچ و بلهوس خود را دنبال خواهد کرد . آنجا که زندگی امروز چنان فروکش کرده که قعر ناپاک آن پیدا است ، امیدوارم فردا رودی سرشار و پرمایه از آن روان گردد.)
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان ۱۸ بهمن ماه اعلام کرد این پرندگان در اثر شکار غیرمجاز تلف شدهاند.
یگان حفاظت محیط زیست پارک ملی کرخه در پی گزارشهایی مبنی بر شکار غیرمجاز پرنده سار در شب با روشهای غیرمعمول و نامتعارف در نیزارها و زهکشهای غرب کرخه، خودروی متهمان را مشاهده کردند؛ دو نفر از این شکارچیان پس از تعقیب و گریز از خودرو پیاده شدند و به همراه چند رشته تور و کیسه حاوی لاشه پرندگان با استفاده از تاریکی شب و رفتن به سوی چادرهای عشایری دامداران قصد متواری شدن داشتند. درنهایت یکی از شکارچیان دستگیر و با دستور قضایی به پاسگاه انتظامی محل تحویل داده شد. شکارچی دوم همچنان متواری است.
اول بهمن ماه سال جاری نیز سه نفر به دلیل شکار غیرمجاز ۶۷۲ قطعه پرنده سار در پارک ملی کرخه دستگیر شدند.
بر اساس مصوبه ۴۴۲ شورای عالی حفاظت محیط زیست ضرر و زیان قابل وصول برای هر قطعه پرنده سار تنها ۵۰۰ هزار ریال است.
سار از پرندگان مهاجر زمستان گذر در استان خوزستان است که در این فصل در اطراف زهکشها و نیزارها به صورت گروهی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکند و افراد سودجو با استفاده از روشهای غیر مجاز و در هنگام شب، که زمان استراحت پرندگان است، اقدام به کشتار دسته جمعی این پرندگان میکنند.
به گزارش ایرنا همچنین در پی «گزارشهای مکرر مردمی» درباره شکار غیرمجاز پرنده حمایت شده دراج و فروش آن توسط چند نفر در یکی از روستاهای اطراف شهر شوش، محیط بانان پارک ملی کرخه با بررسی و تفحص مسیر تردد شکارچیان را که با موتورسیکلت لاشه پرندگان شکار شده را حمل میکردند، شناسایی کردند.
پس از چندین نوبت پایش و کمین در شب ۱۶ بهمن، متهمان با یک دستگاه موتورسیکلت و دو کیسه حاوی لاشه پرندگان و تور در نزدیکی شهر شوش دیده شدند. پس از تعقیب و گریز با واژگون شدن موتور سیکلت آنان به صورت پیاده متواری شدند ولی یک دستگاه موتورسیکلت به همراه لاشه ۱۱ قطعه پرنده دراج و دو قطعه پرنده بلدرچین و یک تور پرنده گیری کشف و ضبط شد.
دراج از پرندگان بومی و حمایت شده استان خوزستان است و طبق مصوبه ۴۴۲ شورای عالی حفاظت محیط زیست ضرر و زیان قابل وصول برای هر قطعه از آن ۶ میلیون ریال است.
پارک ملی کرخه به مساحت بیش از هفت هزار هکتار در پنج کیلومتری غرب جاده ترانزیتی اندیمشک- اهواز در حوزه شهرستان شوش قرار گرفته است.
این منطقه پس از یافتن آخرین بازماندههای گوزن زرد ایرانی در دهه ۱۳۳۰ ابتدا به عنوان پارک وحش و سپس بر اساس مصوبه شماره یک شورای عالی محیط زیست در سال ۱۳۴۹ به عنوان پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده تبدیل شد و سپس در سال ۱۳۸۹ به عنوان پارک ملی ارتقا یافت. بخشی دیگر از این جنگلهای حاشیه کرخه با عنوان منطقه حفاظت شده با وسعت بیش از هشت هزار هکتار در امتداد پارک ملی قرار دارند.
کارشناسان بسیاری معتقدند که وضعیت پرندگان در ایران «بسیار وخیم است» و بسیاری از پرندگان «در خطر انقراض قرار دارند». برای نمونه خبر مرگ پرندگان مهاجر در تالاب میانکاله از روزهای ابتدایی بهمن منتشر شد. شمار پرندگان تلفشده به ۱۳ هزار قطعه رسیده است. علت این فاجعه هنوز به طور قطعی مشخص نشده است.
به بهانه نزدیک شدن به روز جهانی تالاب ها، یکی از زیست بوم های حیاتی که زندگی 2 میلیارد انسان بر روی کره زمین مستقیم به این زیست بوم ارتباط دارد را بررسی می کنیم. امید است که در این راه با اشتراک گذاشتن این مطلب با همنوردان و دوستان و آشنایان خود قدمی دیگر در دانش افزایی زیست محیطی برداریم.
دوم فوریه برابر با ۱۳ بهمنماه، روز جهانی تالابها نامگذاری شده است. در چنین روزی در سال ۱۹۷۱ میلادی، برابر با ۱۳۴۹ خورشیدی و در شهر رامسر ایران، معاهدهای جهانی برای حفاظت از تالابها به تصویب رسید که به "کنوانسیون رامسر" مشهور شد.
تعریف تالاب:
تالاب که در زبان انگلیسی wetland خوانده می شود ، نام عمومی مکانهایی است که آب عامل اصلی تشکیل دهنده محیط زیست آن باشد.
تالاب ها معمولا زمانی شکل می گیرند که پهنه آب در سطح زمین یا در نزدیکی سطح وجود داشته باشد. به عبارت دیگر آب کم عمقی پهنه ای از زمین را پوشانده باشد. تعاریف و تعابیر مختلفی از اصطلاح تالاب در جهان رایج شده است. متداولترین تعریف از تالاب تعریفی است که کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها (کنوانسیون رامسر) به شرح زیر عنوان نموده است:
"مناطقی پوشیده از مرداب، باتلاق، لجن زار یا آبگیرهای طبیعی و مصنوعی اعم از دائمی یا موقت که در آن آب های شور یا شیرین به صورت راکد یا جاری یافت می شود، از جمله شامل آبگیرهای دریایی که عمق آنها در پائین ترین حد جزر از شش متر تجاوز نکند."
با توجه به این تعریف، تالاب ها انوع گوناگونی از زیستگاه ها نظیر رودخانه ها، دریاچه ها، کرانه های ساحلی، جنگلهای حرا، لجن زارها و حتی آبسنگهای مرجانی را در بر می گیرند.
به علاوه انواع تالاب های مصنوع بشر مثل حوضچه های پرورش ماهی و میگو، آب بندانهای ها، اراضی تحت کشت آبی، حوضچه های استحصال نمک، مخازن ذخیره آب در پشت سدها، بستر شنی رودخانه ها و کانال های آب نیز مشمول این تعریف کلی می گردند.
در قسمت اول تعریفی از تالاب داشتیم و همانطور که گفتیم به بهانه نزدیک شدن به روز جهانی تالاب ها، این موضوع را انتخاب کردیم. پس امید داریم با اشتراک گذاشتن این مطلب، گامی هرچند کوچک در راستای آگاهی دادن به هموطنانمان برداریم.
ارزش های تالاب ها:
تالاب ها از جمله مولدترین محیط های جهان هستند. برای مثال، برنج یکی از محصولات رایج تالابی، غذای نیمی از جمعیت جهان را تأمین می کند. این اکوسیستم ها گهواره های تنوع زیستی دنیا هستند که با فراهم ساختن آب و قابلیت زادآوری اولیه نقش مهمی در بقای گونه های بیشماری از گیاهان و جانوران وابسته به خود ایفا میکنند.
تالاب ها از اجتماعات انبوه گونه های پرندگان، پستانداران، خزندگان، دوزیستان، ماهیان و بی مهرگان حمایت می کنند. از بین ۲۰ هزار گونه مختلف ماهی در سطح جهان، بیش از ۴۰ % آنها در آبهای شیرین (تالاب ها) زندگی می کنند. تالاب ها ذخیره گاه های بسیار مهمی از مواد ژنتیکی (وراثتی) گیاهی نیز محسوب می شوند.
اقتصاددانان و دانشمندان به طور روزافزون در زمینه ارزیابی و مطالعه ارزشها و خدمات اکوسیستمی محیطهای طبیعی از جمله تالاب ها مشغول به کار هستند. این وظیفه دشوار با تقریب ها و تردیدهای فراوانی همراه است. برخی از مطالعات اخیر نشان می دهد که اکوسیستمها سالیانه حداقل ۳۳ تریلیون دلار ارزش خدماتی بوجود می آورند که ۹/۴ تریلیون دلار آن از طریق تالاب ها تأمین می شود.
تأثیر و تأثر متقابل اجزای فیزیکی، بیولوژیکی و شیمیایی یک تالاب مثل خاک، آب و گیاهان و جانوران، عملکردهای حیاتی متعددی برای تالاب ایجاد می کند. از جمله: ذخیره سازی آب، حفاظت در مقابل طوفان و کاهش تخریب سیل، تثبیت خطوط ساحلی و مهار فرسایش، تزریق مجدد آبهای زیرزمینی (جابجائی آب از تالاب به درون سفره های زیرزمینی)، تخلیه آبهای زیرزمینی (جابجائی آب به سوی بالا و تبدیل آن به آب های سطحی)، پالایش آب از طریق تثبیت عناصر محلول، رسوبات و دیگر آلودگی ها و تعدیل آب و هوای محلی.
از میان ارزشهای اقتصادی متعدد تالاب ها، می توان به حفظ ذخایر ژنی گیاهی و جانوری، تأمین آب (کیفی و کمی)، آبزی پروری (بیش از دوسوم از برداشت محصول ماهی جهان به سلامت مناطق تالابی بستگی دارد)، تولید محصولات کشاورزی (از طریق تأمین آب و عناصر غذایی)، تولید چوب، تأمین انرژی، تولید مواد لجنی و گیاهی، حمل و نقل و کاربردهای تفریحی و گردشگری (توریستی) اشاره کرد.
علاوه بر این تالاب ها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی بشر اهمیت ویژه ای دارند. با باورهای جهان شناسی و مذهبی رابطه داشته، منشاء تعالی زیبایی شناختی می شوند، پناهگاه هایی برای حیات وحش ایجاد نموده و شالوده سنن مهم بومی را شکل می دهند.
در این قسمت از معاهده ای خواهیم گفت که ما ایرانیان مفتخریم به نام یکی از تالاب های کشور زیبایمان نامگذاری شده، بله کنوانسیون بین المللی رامسر که به همت اسکندر فیروز بین کشورهای دنیا بسته شد.
کنوانسیون رامسر (میثاق بین المللی حفاظت از تالاب ها)
هر چند در حال حاضر علیرغم وجود میثاق های بین المللی محیط زیستی، زیست بوم های طبیعی و انسان ساخت با انواع مشکلات روبرو هستند، ولی اگر همین تعداد محدود از توافق و قراردادهای بین المللی زیست محیطی وجود نداشت، عمل حفاظت و نگهداری از محیط زیست به مراتب مشکل تر از آنچه امروز با آن مواجه هستیم، می بود. قوانین و معاهدات بین المللی پایه اجرا و بعمل درآوردن اصول و قوائد زیست محیطی در سطح جهانی می باشند. آنها نه تنها استانداردهای جهانی را تعیین می کنند بلکه صرف وجود آن ها در صحنه جهانی اغلب دولت ها را به امضا معاهدات و یا تدوین قوانین داخلی خود ترغیب می کنند.
کنوانسیون رامسر قدیمی ترین معاهده بین المللی، با تاکید بر حفاظت از طبیعت در جهان است. آغاز آن در دوم ماه فوریه ۱۹۷۱ (۱۳ بهمن ۱۳۴۹) در شهر رامسر ایران بوده که کنوانسیون نام خود را از این شهر اقتباس کرده است و کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۵ جنبه قانونی یافت.
این معاهده ۱۵۸ کشور عضو را ملزم به تعیین و حفظ تالاب های با اهمیت بین المللی و تشویق به استفاده خردمندانه از آنها می نماید. بیش از ۱۷۰۰سایت با مساحت کل حدود ۱۵۰ میلیون هکتار در سراسر جهان در حال حاضر در این کنوانسیون به ثبت رسیده اند (آمار سال ۲۰۰۸).
گرچه نام رسمی کنوانسیون: «کنوانسیون تالاب های بین المللی بویژه به عنوان زیستگاه پرندگان آبزی» یا به اختصار کنوانسیـون تالابهـا (رامسـر، ایــران ، ۱۹۷۱) » نوشتـه می شـود، ولی به طور معمول به کنوانسیون رامسر شهرت دارد.
این کنوانسیون بر حفاظت و بهره
برداری معقول از تالاب ها به خصوص در جهت فراهم ساختن زیستگاهی برای پرندگان آبزی تأکید
داشت. طی گذشت سالها، کنوانسیون گستره نگرش خود را چنان افزایش داده که تمام ابعاد
حفاظت و بهره برداری معقول و پایدار از تالاب ها را در بر می گیرد و تالاب ها را در
زمره زیست بوم هایی می داند که در حفاظت از تنوع زیستی و رفاه جامعه بشری اهمیت فوق
العاده ای دارند
.
قدرت اثر هر معاهده فقط به اندازه ضعیف ترین عضو آن است. کنوانسیون رامسر نیز از این موضوع مستثنی نمی باشد. اگر قرار بر این باشد که تالاب های در معرض تهدید جهان حفظ شوند، اعضاء فعلی بایست الزامات کنوانسیون را جدی تر بگیرند و کشورهای بیشتری، بدون تاخیر، به عضویت این کنوانسیون در آیند.
کنوانسیون رامسر باعث دست آوردهای قابل توجهی در حفاظت از تالابها شده است اما حفاظت و نگهداری، ایده ال های شکننده ای هستند و ما باید دائما هوشیار باشیم تا اطمینان حاصل کنیم که تمام موافقتنامه ها، معاهدات، قوانین و کنوانسیون های زیست محیطی با شدت و حدت پیگیری شوند.
حال این سوال پیش می آید که من به عنوان یک ایرانی فقط به این که این معاهده به نام کشورم در دنیا بسته شده باید بسنده کنم؟ پس نقش من برای حفاظت از این تالاب های با ارزش چیست؟ منتظر نظرات شما هستیم و هرچه این پست بیشتر منتشر شود قطعا باعث آگاهی بیشتر هموطنانمان خواهد شد.
حال که تعریف تالاب را گفتیم و کنوانسیون رامسر را شناختیم، مختصراً در مورد انواع تالاب ها می گوییم. انواع تالاب با توجه به تعریف کنوانسیون رامسر بشرح زیر می باشد:
الف) تالاب های دریایی و ساحلی:
مانند آب های دریایی کم عمق دائمی، بسترهای دریایی زیر جذر و مدی، سواحل دریایی صخره ای، سواحل ماسه ای، قلوه سنگی یا سنگریزه ای، مانداب های بین جذر و مدی، غارهای آهکی و دیگر سیستمهای هیدرولوژیک زیرزمینی، دریایی و ساحلی
ب) تالاب های داخل خشکی:
مانند دلتاهای درون خشکی دائمی، رودخانه ها، نهرها، رودخانه های فصلی، جویبارها و نهرها، دریاچه های آب شیرین دائمی (بزرگتر از هشت هکتار)، دریاچه های آب شیرین فصلی (بزرگتر از هشت هکتار)، دریاچه های شور، لب شور و قلیایی دائمی، مانداب ها و حوضچه های شور، لب شور و قلیایی دائم، غارهای آهکی و دیگر سیستم های هیدرولوژیک زیرزمینی داخل خشکی
ج) تالاب های مصنوعی:
مانند استخرهای پرورش آبزیان، استخرها (وچکتر از ۸ هکتار) شامل استخرهای کشاورزی، دامداری و مخازن کوچک، اراضی تحت آبیاری شامل کانال های آبیاری و مزارع برنج، اراضی کشاورزی تحت تاثیر سیلاب های فصلی، مناطق تصفیه فاضلاب، آبراهه ها، کانالهای زهکشی و جوی ها
تالاب های ایران:
فلات ایران که بیش از ۸۰ درصد خاک سرزمینی کشور ایران را در برگرفته، تنوعی از چشم اندازهای کوهستانی، کوهپایه ای، دشتی، کویری و غیره را بوجود آورده است. همین ویژگی باعث شده که کشور ایران علی رغم قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمه خشک جهان دارای میکرواقلیم های متنوعی باشد و از اقلیم های خیلی سرد تا خیلی گرم و از خیلی مرطوب تا خیلی خشک در آن یافت می شود.
تنوع اقلیم، پستی و بلندیهای فراوان، وجود دو دریای وسیع در شمال و جنوب کشور و گسترش وسیع تشکیلات زمین شناسی دوران سوم زمین شناسی که اغلب شور هستند، باعث شده که انواع مختلفی از تالاب ها، از جنگلهای مانگرو (حرا) و صخره های مرجانی گرفته تا دریاچه های کوهستانی و دشت های شور کویری در آن شکل بگیرند.
از طرفی ایران در مسیر دو کریدور اصلی مهاجرت پرندگان کره زمین قرار گرفته لذا اهمیت تالاب های ایران در پشتیبانی نظام طبیعی مهاجرت پرندگان بسیار زیاد است.
امیدوارم که فراموش نکرده باشید که روز 13 بهمن روز جهانی تالاب ها است و روز 13 بهمن اسامی تالاب های ایرانی که جزو کنوانسیون رامسر هستند را نام خواهیم برد. شما چند تا از این تالاب ها را می شناسید؟ در مورد کدام هایشان اطلاعات دارید؟ خوشحال می شویم در این چند روز اطلاعاتی در مورد تالاب های مهم استان فارس یا ایران با ما به اشتراک بگذارید.
منابع:
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران
سایت کتابداران سبز
مجله سرزمین من
https://www.worldwildlife.org/habitats/wetlands
نسخه الکترونیکی:
عنوان فارسی: تالاب
ناشر: Dumont Buchverlag
سال: 2008
زبان: آلمانی
تعداد صفحه (نسخه چاپی - نسخه الکترونیکی): 218-218
شابک: 3832180575, 9783832180577
حفاظت محیط زیست در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از هشت هدف توسعه هزاره و یکی از سه پایهٔ توسعهٔ پایدار شناخته میشود.
تعریف
محیط زیست طبیعی عبارت ترکیبی از دانشهای متفاوت در علم است از مجموعه عوامل زیستی و محیطی در غالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر میگذارند و از آن تأثیر میبینند. امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعایتهای او مرتبط میشود و میتوان محیط زیست را مجموعهای از عوامل طبیعی کرهٔ زمین، همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که انسان را احاطه میکنند خلاصه کرد.
تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که
تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی میشود که منحصراً
در نظر گرفته میشوند، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به
برهمکنشهای میان انسان و طبیعت و از دیدگاه وی توصیف شدهاست.
عوامل موثر در ایجاد زیست بومها
تنوع آب و هوایی، نوع خاک، اختلاف ارتفاع و نا همواریها.
زیستگاههای جهان
سطح کرهٔ زمین به طور کلی به ۴ بخش تقسیم
میشود که عبارتاند
از سنگکره (لیتوسفر)، آبکره (هیدروسفر)، هواکره (اتمسفر) و بیوسفر. بعضی
از دانشمندان یخکره را نیز جزء این تقسیمبندی میدانند. هر کدام این
بخشها شامل اکوسیستمهایی گوناگون هستند که به طور کلی محیط زیست را تشکیل
میدهند.
اکوسیستمهای اصلی آبی
زیستگاههای مرز بین خشکی و دریا
زیستگاههای اصلی خشکی
زیستگاههای اصلی هواکره
بیوسفر
تأثیرات انسان بر محیط زیست
بر اساس گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در سال ۲۰۰۱، تقریباً تمامی عوامل تشکیلدهندهٔ محیط زیست تحت تأثیر فعالیتهای انسان قرار گرفتهاند.
خاکها
مهمترین آثار فعالیتهای انسان بر خاک عبارت اند از مسمومیت و فرسایش که موجب تخریب و کاهش توان زمینهای زراعی میشوند. به طور کلی فرسایش خاکپدیدهای طبیعی است که به وسیلهٔ عواملی چون باد، روانابهای سطحی و تغییرات دما انجام میگیرد. با این حال، فعالیتهای انسان از جمله زراعت مفرط، آبیاریزمینهای زراعی، محصولات تککشتی، چریدن بیش از حد دامها در مراتع، جنگلزدایی و بیابانزایی باعث از بین رفتن تعادل موجود میان روند تخریب و ایجاد خاک، و در نهایت آلودگی آن میشوند.
مسمومیت خاک میتواند در اثر افزایش نمکهای خاک توسط ماشینآلات کشاورزی و یا آلودگی مستقیم آن توسط افراد یا کارخانهها به ایجاد شود. در این صورت خاک ناحاصلخیز و حتی سمی برای برخی گیاهان میشود.
آبها
طبق سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، مهمترین تأثیرات فعالیتهای انسان بر روی آبها در سه مورد خلاصه میشود: مصرف بیش از حد آب و از بین رفتن منابع آب، وآلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی.
امروزه تأمین آب شیرین برای بعضی کشورها یک بحران جدی محسوب میشود. بر اساس گزارشهای این سازمان در سال ۲۰۰۱، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال ۲۰۳۰ ۳٫۹ میلیون نفر دچار این بحران خواهند شد. قابل توجهاست که این بحران خود با روند کنونی افزایش جمعیت اوج نیز خواهد گرفت.
گرم شدن زمین نیز در از بین رفتن منابع آب به خصوص در مناطقی چون آسیای مرکزی، آفریقای شمالی و دشتهای بزرگ ایالات متحده نقش میدارد.
کیفیت آبها نیز بحران دیگری است که برخی کشورها در پیش رو دارند. میزان آلودگی برخی آبها و روند افزایش آن در بسیاری از نقاط کرهٔ زمین بسیار نگرانکننده میباشد. آبهای سفرههای زیرزمینی و رودها و دریاچهها منابع مهم تأمین آب شیرین هستند که مستقیماً در معرض آلودگی توسط فعالیتهای انسان قرار دارند. آلودگی دریاها نیز علاوه بر دخالت مستقیم انسان، تحت تأثیر آلودگی آبهای شیرین و چرخهٔ آب میباشد.
علل آلودگی آبها ممکن است فیزیکی یا شیمیایی باشند:
آلودگی فیزیکی همچون آلودگی گرمایی (مصرف آب برای خنک کردن دستگاههای صنعتی که موجب افزایش دمای آب و در نهایت از بین رفتن برخی گونههای گیاهی یا جانوری میشود) یا رادیواکتیو (در اثر حوادث هستهای).
آلودگیهای شیمیایی بسیار گوناگون میباشند و میتوانند در اثر ورود مواد شیمیایی حاصل از کارخانهها، کشاورزی یا فاضلابهای شهری به درون آب باشد. مصرف مواد شیمیایی ضد آفت در کشاورزی از علل مهم آلودگی آبهای زیرزمینی یا سطحی است که مستقیماً موجب مرگ بسیاری از گونهها میشود. همچنین، مصرف کودهای نیتراتدار و فسفاتدار موجب افزایش این عناصر در آبها میشود. در نتیجه، باکتریها و جلبکهای سطح آب که از این مواد تغذیه میکنند به سرعت رشد میکنند و زیاد میشوند و موجب کمبود اکسیژن محلول در آب و در نتیجه مرگ اغلب گونههای ساکن زیر آب میشوند
آلودگی توسط فلزات سنگین چون جیوه، آرسنیک، سرب و روی نیز که حاصل از فعالیت کارخانههاست طی زنجیرههای غذایی انباشته میشود و جان بسیاری از جانوران و نیز انسان را تهدید میکند.
آلودگی آبها همچنین موجب بارشهای اسیدی میگردد که برای محیط زیست سمی میباشند. آلودگی توسط هیدروکربنها (همچون نفت)، پلیکلروبیفنیلها (که سمی و سرطانزا هستند) و سایر مواد شیمیایی چون انواع داروها، مواد شوینده… نیز مثالهای دیگری از آلودگی شیمیایی آبها هستند.
هوا
آلودگی هوا عبارت است از ورود مستقیم یا غیر مستقیم هر عنصری توسط انسان که احتمال ایجاد اثرات نامطلوب بر سلامتی انسان و محیط زیست را داشته باشد. انواع آلودگیهای هوا عبارتاند از:
گازهای شیمیایی سمی که غالباً حاصل واکنشهای سوختن هستند:
اوزون، که وجودش در لایههای پایینی هواکره تأثیرات خطرناکی بر سلامتی جانداران دارد.
گازهای حاصل از سوختن چون دیاکسید گوگرد، اکسیدهای ازت، مونوکسید کربن، سولفید هیدروژن و بعضی گازهای گلخانهای.
گرد و غبار و ذرات معلق در هوا
گازهای گلخانهای همچون دیاکسید کربن، متان و فلوئوروکربنها.
فلزات سنگین همچون آرسنیک، سرب، روی، مس، کروم، جیوه و کادمیوم که در اثر فعالیتهای صنعتی وارد هوا میشوند.
پیمان کیوتو
پیمان کیوتو پیمانی است بینالملی به منظور کاهش صدور گازهای گلخانهای، که عامل اصلی گرمشدن زمین در دهههای اخیر محسوب میشوند. این پیمان کهپیماننامهٔ ریو را تکمیل و ترمیم میکند در چارچوب سازمان ملل متّحد شکل گرفت.
طی سالهای اخیر با افزایش گازهای گلخانهای نظیر متان، دی اکسید کربن، بخار آب و اکسید نیتروژن در جو زمین، دمای کره در حال افزایش میباشد که این امر باعث ایجاد تغییرات ناخوشایند در محیط زیست خواهد شد.
از این رو در سال ۱۹۹۷ طی پیمانی معروف به کیوتو کشورهای صنعتی متعهد شدند که ظرف ده سال آینده میزان انتشار گازهای گلخانهای خود را ۵٪ گاهش دهند و به کشورهای در حال توسعه کمکهای مالی برای افزایش ضریب نفوذ استفاده از انرژیهای تجدید پذیر نظیر انرژی خورشیدی و بادی، اعطا نمایند. البته CFC که از گازهای صنعتی میباشد نیز از جمله گازهای گلخانهای محسوب میشود، این گاز در گذشته بطور وسیع در کندانسورهای یخچال و بمنظور خنک کردن درون یخچال بکار میرفت، اما امروزه به دلیل ایجاد اثر گلخانهای، استفاده از آن در بسیاری از کشورها ممنوع شدهاست.
در دهههای اخیر یک ششم مساحت جنگلهای زاگرس به دلایل گوناگون از بین رفته است. اکنون آتشسوزیهای پیاپی هفتههای اخیر این جنگلها را بیش از پیش در معرض خطر قرار داده اند؛ معضلی که با فصل گرما فرامیرسد و سالهای پیش نیز نفس زاگرس را تنگ کرده بود. گرمای هوا و بادهای شدید شرایط گسترش این آتشسوزیها را مساعد کرده است.
غلامحسین حکمتیان، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کهگیلویه و بویراحمد شنبه یکم تیر به خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت که از ابتدای سال جاری «۲۸۰ هکتار از جنگلها و مراتع» این استان در آتش سوختهاند.
حکمتیان بزرگترین مشکل پیش روی جنگلهای زاگرس را این «آتشسوزیها» اعلام کرد و گفت که عامل اصلی آنها «انسان» و سپس صاعقه است.
کهگیلویه و بویراحمد در مرکز آتشسوزیهای اخیر است. در عین کمبود امکانات دولتی در مقابله با این آتشسوزیها، مردم محلی در ابتدای صف مبارزه با این آتشسوزیها قرار دارند (عکس بالا).
محمد مهدی علیپور، یکی از اهالی محلی امدادرسان با دستهای تاولزده به ایرنا گفت که چگونه او و دیگر ساکنان به خاموشکردن شعلههای سه متری آتشسوزی در دمای ۴۰ درجه سانتیگراد در نزدیک کوه کاردی در حوالی روستای دیل در جنوب شهرستان گچکاران شتافتند:
«شعلههای سرخ آتش مظلومیت جنگلها و مراتع را فریاد میزند. اهالی روستاهای نزدیک به جنگلها با استفاده از امکانات اولیه مانند شاخه درختان اقدام به خاموش کردن شعلههای آتش همگام با مسئولان میکنند. فورانهای آتش گاهی آنچنان سرکش است که تا فاصله سه متری امکان نزدیک شدن انسان به آن وجود ندارد… به هر قیمتی اجازه نمیدهیم جنگلها خاکستر شود.»
او اما در انتها یادآوری کرد که «در صورت وجود بالگرد اعزام نیرو و تجهیزات از طریق بالگرد انجام میشود و خسارت آتش سوزیها به حداقل خواهد رسید.»
کهگلویه و بویراحمد برای مواقع بحرانی بالگرد در اختیار ندارد. این استان برای اطفای آتشسوزیها از خوزستان یا شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران بالگرد میگیرد.
وحید محمدیتبار، مدیر کل مدیریت بحران استان کهگیلویه و بویراحمد نیز از کمبود امکانات و «کمبود شدید» نیروهای آموزشدیده ناراضی است:
«بکارگیری نیروهای متخصص اطفای حریق برای پیشگیری از وقوع بحران در جنگلها و مراتع نیاز نخست صیانت از جنگلها و مراتع استان است. تأمین تجهیزات خودرویی، دستگاههای دمنده و لباس مخصوص برای مهار آتش از دیگر نیازها برای مدیریت آتش سوزی در جنگلها و مراتع کهگیلویه و بویراحمد است. تأمین اعتبار فوری برای خرید تغذیه و خدمات پشتیبانی نیاز دیگری است که باید در کوتاهترین زمان ممکن مورد توجه مسئولان باشد.»
جنگلهای زاگرس در ۱۱ استان ایران واقع شدهاند و مساحتی شش میلیون هکتاری دارند اما یک میلیون هکتار از آن نابود شده است. خشکیدگی این جنگلها از ۱۳۸۷ رو به شدت نهاد.
جنگلهای زاگرس ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند. حدود ۷۰ درصد گونههای درختی زاگرس را بلوطها تشکیل میدهند و سایر گونههای درختی نیز افرا، کیکم، بنه، زبان گنجشک، گلابی وحشی، ولیک، ارغوان، انواع بادام و غیره است.
جنگلهای بلوط زاگرس از منتهی الیه شمال غربی ایران آغاز میشود و تا جنوب غرب ایران پایین میآید. این جنگلها ۱۴ تا ۱۵ هزار سال قبل با درختان پراکنده بلوط و بنه تشکیل شدند. آنها از پنجهزار سال پیش جنگلهای متراکم هستند. ما در دهههای اخیر اما صدها هزار هکتار از آنها را نابود کردهایم.
۴۰ درصد آب شیرین ایران نیز در محدوده زاگرس تشکیل میشود. ایرنا در گزارش خود درباره جنگلهای زاگرس هشدار داده است که « اگر این جنگلها از بین بروند، ضمن کاهش منابع آبی، گستره بالایی از خاک این منطقه که در طول هزاران سال گذشته تشکیل شده است، در اثر سیلاب از نابود خواهد شد.»
ایران، به گفته عیسی کلانتری ــ رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ــ، بالاترین نرخ فرسایش خاک در جهان را داراست.
حریقهای زاگرس در سال جاری در استانهای خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، کرمانشاه، اصفهان، لرستان و چهارمحال و بختیاری رخ دادهاند.
کهگیلویه و بویراحمد با داشتن ۸۷۳ هزار و ۶۰۰ هکتار جنگل ــ که برابر نیمی از مساحت این استان است ــ و ۵۵۲ هزار و ۷۰۰ مرتع، یکی از وسیعترین ذخیرههای جنگلها و مراتع زاگرس است و همزمان، یکی از بیشترین مناطق آسیبدیده به دلیل آتشسوزیهای اخیر.
آوای ماغر، یکوبسایت محلی این استان ۲۶ خرداد گزارش داد که دهها هکتار از جنگلهای متراکم بلوط تنگ دوراک از توابع شهرستن بهمئی در کهگیلویه و بویراحمد از شب پیش از آن دچار حریق شده است.
شاهدان محلی آتشسوزی را شدید و سرعت گسترشاش را بالا توصیف کرده بودند.
درخت بلوط زاگرس از مشخصههای جنگلهای آن است و به «بلوط ایرانی» مشهور. تنگ دوراک نیز از خاستگاههای اصلی این بلوط مخصوص اقلیم زاگرس که جنگلهای متراکمی از درختان سردسیری دارد. خوزستان، ایلام، فارس، اصفهان و چهار محال و بختیاری دیگر استانهایی هستند که بلوط ایرانی در ارتفاعات ۶۵۰ متری تا دو هزار و ۴۰۰ متری بالاتر از سطح آبهای آزاد در آنها میروید.
کرمانشاه یک میلیون و ۷۱۹ هزار هکتار جنگل زاگرسی دارد. از ابتدای سال جاری ۱۱ فقره حریق حدود ۳۰ هکتار از این جنگلها را نابود کرده است.
در خوزستان نیز به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، از ابتدای سال جاری ۱۰۰ مورد حریق رخ داده است که «بیسابقه» توصیف میشود.
به گفته احمد جمشیدیان، مدیر کل منابع طبیعی خوزستان، «حدود ۱۱۰۰ هکتار از مراتع و جنگل های زاگرس در آتش سوزی اخیر درگیر بوده اند که حریق در ۲ ساعت اول اطفا شده است؛ البته ۹۰ درصد آتش سوزی در مراتع بوده است.»
آتشسوزیها در زاگرس از چند سال پیش و با شدتگرفتن خشکسالی و تغییرات اقلیمی گسترش یافتند.
بر اساس آمار سازمان منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد، ۷۵ فقره آتشسوزی در جنگلهای این استان در ۱۳۹۵ رخ داد و ۹۵۰ هکتار از جنگلهای کهگیلویه وبویراحمد را خاکستر کرد.
در ۱۳۹۶ نیز ۱۱۰ آتش سوزی در جنگلها و مراتع استان در فصل گرم رخ داد و ۷۰۰ هکتار از آنها را نابود کرد. ۴۸۳ هکتار از این میان در ۳۴ آتشسوزی در مناطق حفاظتشده رخ داد.
در ۱۳۹۷ هم ۳۶۴ هکتار از جنگلها و مراتع سوخت: ۲۴ مورد درمناطق حفاظتشده که ۲۲۰ هکتار از آنها را خاکستر کرد.
در یکی از همین آتشسوزیها در ۳ شهریور ۱۳۹۷ بود که شریف باجور، فعال مدنی و محیط زیست کرد و عضو هیأت مدیره انجمن سبز چیا همراه با امید کهنهپوشی از اعضای انجمن سبز چیا و محمد پژوهی و رحمت حکیمینیا از جنگلبانان منطقه حین تلاش برای مهار آتشسوزی در جنگلهای روستای پیله و سلسی مریوان در استان کردستان جانشان را از دست دادند.
به گزارش خبرگزاری دولتی «مهر»، صاعقه یکی از عوامل آتشسوزیهای اخیر است.
اوایل خرداد سال جاری صاعقه در ایران ۲۵ تن را کشت و ۲۹ تن دیگر را مصدوم کرد. این صاعقهها مراتع پرپشتشده زاگرس پس از سیل اخیر ار نیز به آتش کشیدند.
بنا بر گزارش ایرنا از وضعیت جنگلهای زاگرس، بارانهای کمسابقه اخیر که ابتدای سال جاری شمسی ۲۵ استان ایران را گرفتار سیل کرد، به رویش چمنزارها و «مراتع غنی» در جنگلهای زاگرس شده است.
این مراتع به آسانی در گرمای هوا آتش میگیرند و بادهای فصلی شدید این آتش را به دیگر نقاط میگستراند.
اما مهمترین عامل، عامل انسانی است. برای فهمیدن این نکته میتوان به آتشسوزیهای خرداد ۱۳۹۶ در جنگلهای ایران رجوع کرد که تحقیقات جزئیات آنها را روشن کرده است:
آتشسوزی در جنگلهای هردریژ استان ایلام | ۱۶ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای ارتفاعات بازیدراز در استان کرمانشاه | ۱۶ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای دره گلی کهگیلویه و بویراحمد | ۱۵ خرداد
|
عامل انسانی (عمدی) |
آتشسوزی جنگلهای کبیرکوه ملکشاهی در استان ایلام | ۱۲ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای سیروان و آبدانان در استان ایلام | ۱۲ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای ایوان در استان ایلام | ۱۱ خرداد (سه روز)
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای شلم در استان ایلام | ۱۰ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای ام الدبس در شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان | ۹ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی مراتع تل رش در شهرستان لنده استان کهگیلویه و بویراحمد | ۹ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای کوهدشت استان لرستان | ۸ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای جزیره آشوراده استان گلستان | ۸ خرداد | عامل انسانی
|
آتش در کوههای حاتم استان کهگیلویه و بویراحمد | ۷ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای کبیرکوه استان ایلام | ۶ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزیهای خرداد ۱۳۹۶ در جنگلهای ایران ــ منبع: خبرگزاری مهر |
جدول بالا نشان میدهد که خرداد دو سال پیش تمام آتشسوزیها در جنگلهای ایران عامل انسانی داشت و اغلب آنها به جان زاگرس افتاد.
گردشگران جنگلهای زاگرس یکی از مهمترین عوامل بروز این حریقها هستند. آنها ناخواسته اما به دلیل رعایت نکردن مواردی بسیار ابتدایی یکی از مهمترین ثروتهای طبیعی ایران را از بین میبرند. نه تنها خاموشکردن آتش، بلکه رها کردن شیشه، پلاستیک و نایلون نیز در جنگل میتواند با افزایش دما سبب آتش سوزی شود.
کشاورزان محلی نیز با آتشزدن پسماند زمینهای زراعیشان موسوم به «پس چر» در رخدادن آتشسوزیهای جنگلی در زاگرس نقش دارند. اداره مدیریت بحران استان کرمانشاه نیز که این کار آتش به جان جنگلهای زاگرس در آن استان انداخته، خواهان ممنوعیت آتشزدن پس چر و تعقیب قضائی متخلفان شده است.
اما دردناکترین عامل انسانی آتشسوزیهای زاگرس که در پرتوی تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین شدت می گیرند و شدت خواهند گرفت، به گفته رحیم ملکنیا، استادیار منابع طبیعی و جنگلداری دانشگاه لرستان «زغالگیری» و «تغییر کاربری اراضی» است.
زغال آلایندهترین سوخت فسیلی است. سوختهای فسیلی با آزادکردن گازهای کربنی نقش مهمی در گرمایش جهانی زمین دارند. کشورهای جهان به دنبال راهی برای خارجکردن ۱۰۰ درصدی زغال از چرخه انرژیشان هستند.
جنگلزدایی یکی دیگر از عوامل یاریدهنده به تغییرات اقلیمی است. هنوز جنگلهای زاگرس برای بدلشدن به زمین زراعی یا صنعتی نابود میشوند.
قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها و مراتع کشور به مهر گفته است که آتش سوزی در هر هکتار از مناطق جنگلی ۵۶ میلیون تومان و در هر هکتار اراضی ۱۷ میلیون تومان خسارت وارد میکند.
با توجه به این رقم، خسارت واردآمده به منابع طبیعی زاگرس در کهگیلویه و بویراحمد از ابتدای سال جاری، با احتساب میانگین ۳۶,۵ میلیون تومان، ۱۰ میلیارد و ۲۲۰ میلیون تومان است. خسارت حریق جنگلها در کرمانشاه نیز به یک میلیارد و ۶۸۰ میلیون تومان میرسد.