مقصد: کشور ترکیه
مدّت برنامه: 6 روز
نوع برنامه: کوهنوردی
متوسّط
زمان صعود: خرداد،
تیر، مرداد، شهریور، مهر ماه
مهلت ثبت نام: حداقل 15 روز قبل از تاریخ حرکت جهت اخذ مجوز
روز شمار برنامه
روز اوّل: شب حرکت
از تبریز به طرف مرز رازی و بعد از تشریفات گمرکی همان روز ترانسفر به دوغوبیازیت
اقامت در هتل
روز دوّم: حرکت با
وسیله نقلیه ون به منطقه و ادامه صعود تا 3200 متر و بر پایی کمپ اول
روز سوّم: بعد از
صرف صبحانه صعود تا کمپ دوم و شبمانی در چادر
روز چهارم: نیمه شب
حرکت به سوی قله و همانروز برگشت به کمپ اول و شبمانی در چادر
روز پنجم: بعد از
صرف صبحانه حرکت تا پای ماشین و بطرف دوغوبیازیت اقامت در هتل
روز ششم: بعد از
صرف صبحانه حرکت بسوی مرز رازی و عصر در تبریز
قیمت ها :
ستون |
تعداد نفرات |
در تیم 10 نفره |
در تیم 15 نفره |
در تیم 20 نفره |
در تیم 25 نفره |
1 |
با غذا و قاطر |
395 دلار |
355 دلار |
345 دلار |
325 دلار |
2 |
بدون غذا با قاطر |
315 دلار |
275 دلار |
265 دلار |
240 دلار |
3 |
بدون غذا و قاطر |
285 دلار |
235 دلار |
225 دلار |
215 دلار |
خدمات :
ترانسفر از تبریز تا مرز
رازی و بالعکس تا 10 نفر با ون لوکس، 10 نفر به بالا با اتوبوس تک صندلی VIP ترانسفر از مرز رازی تا
دوغوبیازیت و بالعکس با ون 10 نفره یا 28 نفره
دو شب هتل چهار ستاره سوپر لوکس در منطقه (دوغوبیازیت) در اتاق دو تخته فقط با صبحانه عالی
حمل بار هر
نفر 20 کیلوگرم توسط قاطر از پای ماشین تا کمپ دوم و بالعکس برای شرکت
کنندگان ردیف اول و دوم
راهنما از
ترکیه و ایران، ارائه حکم صعود
تغذیه در کوه: صبحانه بصورت اپن (شبیه صبحانه هتل) با تنوع بیشتر،
ناهار بصورت پاکتی پر بار (لانچ باکس)، شام عالی با
سوپ و غذای اصلی و سالاد، جمعا 8 الی 9 وعده، ضمنا هنگام صرف چای تنقلات با
بیسکویت و ویفر در چادر غذاخوری پذیرایی خواهد
شد. در پکیج بدون غذا یعنی در کوه (ازدوغوبیازیت و بالعکس) هیچ سرویس غذایی داده
نخواهد شد.
نصب طناب ثابت
در مسیر یخچالی جهت بالا بردن ضریب اطمینان در صورت نیاز
بیمه حوادث
انفرادی تا سقف 1/000/000/000 یک میلیارد ریال
موارد زیر شامل هزینه های ذکر شده
نیستند.
عوارض خروج از
کشور
تست
PCR بزبان
انگلیسی از بیمارستانهای معتبر در شهرستانها برای ورود به ترکیه، بعد از دریافت
تست مشخصات خود را با گذرنامه خود
مطابقت نمایید تا ایرادی نداشته باشد،. برگشتنی اگر تست نیاز باشد هزینه 170 لیر
بوده و در دوغوبیازیت در مدت 6 ساعت جواب تست داده میشود.
با توجه
باینکه منطقه تحت کنترل ژاندارم می باشد پرداخت 50 دلار برای
اخذ مجوز صعود که جدا از هزینه ارزی می باشد در
صورت مطالبه از مشتری دریافت خواهد شد. بدون مجوز صعود برنامه اجراء نمیکنیم، چون در صورت بروز هرگونه حادثه ای در منطقه مشکل اساسی بوجود می آید که قابل جبران نیست.
عوارض خروج از
کشور، غذای بین راه تا مرز رازی و دوغوبیازیت و بالعکس، ناهار و شام در
دوغوبیازیت، مکالمات تلفنی، انعام و
غیره...، هزینه های شخصی، اقامت مازاد بیش از تعهدات مجری، پرداخت ما به تفاوت در
صورت استفاده از اتاق یکنفره
عملیات امداد
رسانی از قبیل: قاطر، ماشین،
بیمارستان، پزشک، دارو، و غیره......
تجهیزات لازم برای صعود:
کفش مناسب در حد نیمه سنگین، کفش سبک
جهت کوهپیمایی، دستکش دو انگشتی گرتکس، کاپشن و شلوار گرتکس، چراغ پیشانی از نوع با باتری یدک، دستکش پنج انگشتی پلار و یا پشمی،
کیسه خواب پر قو 10درجه زیر صفر ، باتوم تلسکوپی یک جفت، پانچوی مخصوص باران، بلوز و شلوار پلار، قمقمه، لیوان، زیر انداز، کرم
ضدآفتاب، شلوار از نوع کتان، جوراب پشمی یک جفت، عینک آفتابی از نوع یو وی، صندلی صعود و یا طناب انفرادی با یک عدد کارابین، بلوز
آستین بلند از نوع کتان، چادر نسبت به تعداد نفرات، گرامپون و یا یخ شکن مناسب نسبت به کفش، کوله پشتی بزرگ جهت حمل بار و کوچک
برای قله، اجاق و لوازم خوراک پزی برای افرادیکه پکیج بدون غذا خریداری کرده اند، داشتن کوله بزرگ برای افرادیکه پکیج
فول خریداری کرده اند نیاز خواهد بود و کیسه بار با قفل مربوطه جهت حمل بار توسط قاطر ایمن تر می باشد.
مدارک لازم جهت ثبت نام:
1-کپی گذرنامه حداقل با شش ماه اعتبار از روز
حرکت 2-پرداخت مبلغ دو میلیون تومان برای
هر نفر و ارسال کپی فیش 3-پر نمودن تعهّد نامه آذرکوه با امضاء و اثر انگشت شرکت کننده و شاهد، آدرس کامل با مشخصات کامل جهت صدور بیمه حوادث انفرادی،
مبلغ ریالی در روز حرکت به شرکت کننده نقدا
عودت داده خواهد شد و هزینه بصورت دلاری دریافت خواهد شد در صورت کنسلی 10 روز
مانده
به تاریخ حرکت مبلغ پیش پرداختی تماما
بعنوان خسارت بابت رزرو هتل و ماشین کسر خواهد شد. مسافران باید یک روز قبل از
تاریخ حرکت در تبریز حضور داشته باشند حرکت نیمه شب
انجام میگیرد.
نماینده شرکت آذر کوه در شیراز : نادر
کرمی 09172618717 (تماس و واتساپ)
http://www.shirazjavanclub.ir http://www.yurdcamp.ir
موفق و کامیاب باشید
ترکینگ کمپ اصلی ماناسلو، دهم شهریور ماه، با خدمات فوق عالی
Manaslu base camp trekking
نماینده شرکت آذر کوه تبریز در شیراز، نادر کرمی 09172618717
افزایش قیمت ارز در ماههای اخیر بر روی فعالیت ورزشکاران مستقل مخصوصا کوهنوردانی که خواهان صعودهای برون مرزی هستند تاثیر گذاشته است بهطوریکه یکی از این کوهنوردان به خبرنگار یورونیوز میگوید با ادامه این وضعیت باید قید صعودهای خارجی را بزند.
پروانه کاظمی پرافتخارترین کوهنورد زن ایران است. او به تازگی از گاشربروم ۲ به تهران بازگشته و به دلیل تغییرات آب و هوایی و بهمن و بوران شدید در منطقه، موفق به صعود به قله نشده است. با این حال او صعود به پنج قله ۸ هزارمتری جهان را در کارنامه دارد و تنها زن ایرانی به شمار میآید که چنین کارنامه پر و پیمانی از صعودهای بینالمللی به دست آورده، آن هم به طور مستقل و بدون حمایت فدراسیون کوهنوردی و نهادهای دولتی.
اکنون نیز با بحران ارزی پیش آمده در کشور خیلی صریح به یورونیوز میگوید: «بعید میدانم سفر برونمرزی دیگری بتوان رفت و صعود برون مرزی داشت. قبل سفر به پاکستان برای صعود به گاشربروم بیشترین استرسی که کشیدم از همین ماجرای ارز بود.»
او اضافه میکند: «ورزش کوهنوردی ارتفاع بهگونهای است که باید تمام وسایل خارجی باشند و حتی در تهیه وسیله کوهنوردی هم با این قیمت ارز به مشکل برمیخوریم.»
افزایش قیمت ارز در ماههای اخیر بر روی فعالیت ورزشکاران مستقل مخصوصا کوهنوردانی که خواهان صعودهای برون مرزی هستند تاثیر گذاشته است بهطوریکه یکی از این کوهنوردان به خبرنگار یورونیوز میگوید با ادامه این وضعیت باید قید صعودهای خارجی را بزند.
پروانه کاظمی پرافتخارترین کوهنورد زن ایران است. او به تازگی از گاشربروم ۲ به تهران بازگشته و به دلیل تغییرات آب و هوایی و بهمن و بوران شدید در منطقه، موفق به صعود به قله نشده است. با این حال او صعود به پنج قله ۸ هزارمتری جهان را در کارنامه دارد و تنها زن ایرانی به شمار میآید که چنین کارنامه پر و پیمانی از صعودهای بینالمللی به دست آورده، آن هم به طور مستقل و بدون حمایت فدراسیون کوهنوردی و نهادهای دولتی.
اکنون نیز با بحران ارزی پیش آمده در کشور خیلی صریح به یورونیوز میگوید: «بعید میدانم سفر برونمرزی دیگری بتوان رفت و صعود برون مرزی داشت. قبل سفر به پاکستان برای صعود به گاشربروم بیشترین استرسی که کشیدم از همین ماجرای ارز بود.»
او اضافه میکند: «ورزش کوهنوردی ارتفاع بهگونهای است که باید تمام وسایل خارجی باشند و حتی در تهیه وسیله کوهنوردی هم با این قیمت ارز به مشکل برمیخوریم.»
وی با اشاره به اینکه اگر یک کوهنورد مستقل از این مرحله عبور کند، مشکل دیگری پیش میآید: «قرارداد با شرکت خارجی باید بسته شود که لازم است چندین هزار دلار به آنها داده شود. شرایط بهگونهای است که شما حتی اگر پول هم داشته باشید نمیتوانید ارز بخرید.»
افزایش قیمت ارز در ماههای اخیر بر روی فعالیت ورزشکاران مستقل مخصوصا کوهنوردانی که خواهان صعودهای برون مرزی هستند تاثیر گذاشته است بهطوریکه یکی از این کوهنوردان به خبرنگار یورونیوز میگوید با ادامه این وضعیت باید قید صعودهای خارجی را بزند.
پروانه کاظمی پرافتخارترین کوهنورد زن ایران است. او به تازگی از گاشربروم ۲ به تهران بازگشته و به دلیل تغییرات آب و هوایی و بهمن و بوران شدید در منطقه، موفق به صعود به قله نشده است. با این حال او صعود به پنج قله ۸ هزارمتری جهان را در کارنامه دارد و تنها زن ایرانی به شمار میآید که چنین کارنامه پر و پیمانی از صعودهای بینالمللی به دست آورده، آن هم به طور مستقل و بدون حمایت فدراسیون کوهنوردی و نهادهای دولتی.
اکنون نیز با بحران ارزی پیش آمده در کشور خیلی صریح به یورونیوز میگوید: «بعید میدانم سفر برونمرزی دیگری بتوان رفت و صعود برون مرزی داشت. قبل سفر به پاکستان برای صعود به گاشربروم بیشترین استرسی که کشیدم از همین ماجرای ارز بود.»
او اضافه میکند: «ورزش کوهنوردی ارتفاع بهگونهای است که باید تمام وسایل خارجی باشند و حتی در تهیه وسیله کوهنوردی هم با این قیمت ارز به مشکل برمیخوریم.»
وی با اشاره به اینکه اگر یک کوهنورد مستقل از این مرحله عبور کند، مشکل دیگری پیش میآید: «قرارداد با شرکت خارجی باید بسته شود که لازم است چندین هزار دلار به آنها داده شود. شرایط بهگونهای است که شما حتی اگر پول هم داشته باشید نمیتوانید ارز بخرید.»
خانم کاظمی میگوید برای صعود اخیرش به گاشربروم ۲ تنها ۵۰۰ یورو ارز مسافرتی داده شد: «آن زمان که میخواستم به اورست بروم همین مشکل را داشتم. به بانک مرزی نامه دادم که اگر امکان دارد به من ارز دولتی بدهید چون برای ثبت یک رکورد جهانی برای ایران این سفر را انجام میدهم. اصلا به من جوابی ندادند. الان که دیگر وضعیت جای خود دارد.»
او تصریح میکند: «در حال حاضر بعید نیست که به من بگویند که چرا اصلا ورزش میکنم. به همین خاطر بعید میدانم بتوان با این وضعیت به صعودهای بینالمللی دیگری فکر کرد.»
وی درباره تجربه آخر خودش میگوید: « روز آخری که میخواستم بروم باید مقداری دلار میخریدم. وقتی تلفن میزدم میگفتند قیمت ۷ هزار و ۴۰۰ تومان است. وقتی به صرافی میرسیدم قیمت ۷ هزار و ۵۰۰ میشد. تصمیم که میگرفتم قیمت به ۷ هزار و ۶۰۰ تومان میرسید. اصلا نمیدانستم چه باید بکنم؟»
گویا شرایط ارزی در کشور کوهنوردان مستقلی چون پروانه کاظمی را با مشکل جدی مواجه خواهد کرد. مشکلاتی که شاید به عدم تداوم برنامهریزی صعودهای بینالمللی این دسته از کوهنوردان بینجامد. تیمهای ملی مختلف کماکان با حمایت فدراسیونها در حال اعزام به مسابقات بینالمللی هستند و ورزشکاران مستقل در رشتههایی چون کوهنوردی باید خودشان را برای روزهای سخت پیش رو آماده کنند.
بارها نقد نوشته ایم ، و از سوی بزرگان کوهنوردی مورد توصیه قرار گرفتهایم که هر کسی ، هر طور که دوست دارد و دلش میخواهد میتواند به ورزش کوهنوردی بپردازد ، و به کسی ربط ندارد !! چرا که بررسی این رفتارها نوعی دخالت در حریم شخصی کوهنوردان تلقی گردیده ، و دیگران هیچگونه حقی به نقد و بررسی رفتارهای این گروه از ورزشکاران را ندارند ! زیرا کوهستان مکانی آزاد ، و کوهنوردان نیز افرادی آزاد هستند ، و پرسشهای منتقدانه ، هیچ جایگاهی در این جامعه فعال ندارد ، چرا که هر کسی بهتر می داند چگونه و با چه شرایطی ، با توجه به توانایی های جسمی و روحی خویش به این ورزش بپردازد !!
آیا تاریخ کوهنوردی در حال ساخت “در هوای رقیق” دیگری است؟ در پایان یک سال که مثل هیچ سال دیگری نیست، K2، زمستانی را خواهد دید که تا به حال ندیده است.
کمتر از 30 نفر هستند که تجربه یک صعود زمستانی به قله هشت هزارمتری را دارند، اما هیچکدام K2 را صعود نکرده اند، تنها 8000 متری باقیمانده در زمستان، با این وجود بیش از 70 کوه نورد در حال حاضر به کوه موسوم به “وحشی” هجوم آورده اند، در میان آنها فقط یک نفر می داند که یک هشت هزارمتری در زمستان قراقروم چقدر سرد و سبعانه می تواند باشد. فقط دو نفر دیگر در این فصل روی K2 تلاش داشته اند، داوطلبان در چهار تیم (فعلا) تقسیم بندی شده اند و یکی از آنها، تیمی است تجاری. چندان عجیب نیست که احتمالا اولین بودن در این رویداد توجه جامعه کوهنوردی را در سراسر جهان به خود جلب کرده باشد. حدس و گمان ها بسیار زیاد شده است، در مورد شخصیت ها، چگونگی انتخاب سبک صعود، حد چالش، تصویر کلی در اینجا با اولین صعود زمستانی 13 قله هشت هزارمتری دیگر تفاوت زیادی دارد. این تقریبا چاشنی تئاتری دارد.
فاجعه ای در شرف وقوع؟
این چیزی است که قبل از اورست 1996 دیده نشده است، در آن زمان، دو اکسپدیشن تجاری برای بالاترین تعداد مشتری در صعود به رقابت پرداختند، شخصیت های بسیار متفاوتی در جستجوی شکوه، با یکدیگر درگیر شدند و فاجعه در روز صعود به قله رخ داد، البته این بار هیچکس طالب چنین فاجعه ای نیست اما عناصر منتهی به این فصل K2 در حال ایجاد همان حسی هستند که قبلا دیده شده.
“این تعداد بالای نفرات (کوهنوردان) نشان دهنده اندازه جاه طلبی انسان برای تبدیل شدن به بخشی از (تاریخ) کوهنوردی است” این گفته سیمونه مورو در مصاحبه اخیر خود می باشد اما اضافه کرده که جاه طلبی بدون تجربه مناسب، مهارت و بیش از همه یک “تیم مناسب” کافی نخواهد بود. اما علیرغم یک یا دو تیم کاملا آماده، K2 میزبان گروهی ناهمگن از افراد خواهد بود که با انگیزه ای از شهرت گرفته تا منافع تجاری هدایت می شوند. در مرکزیت این درام سون سامیت تِرک نپالی قرار دارد که به سرعت از یک اپراتور محلی به بزرگ ترین سازمان دهنده اکسپدیشن های هیمالیا تبدیل شده است. آنها ظرفیت چشمگیری برای یافتن راه حل های خلاقانه نشان داده اند، بدون شک مانند هر شرکت جهانگردی دیگر در جهان، صدمه دیده اند، آنها مطمئنا در تلاشند تا از یک سال فاجعه بار دیگر جلوگیری کنند، هنگامی که پاکستان مایل به پذیرش کوه نوردان خارجی شد، این شرکت یک ماجراجویی بزرگ را برای ثبت رکورد سازماندهی کرد.
هزینه برای ورود به تاریخ
و چه ماجراجویی: با توجه به منابع اکسپلوررز، با پرداحت حدود 35000 دلار شما این فرصت را دارید تا چالش آخر حل نشده در هیمالیا را شکست دهید. این پروژه کاملا سرویس دهی شده دارای اکسیژن مکمل فراوان، تیم نصب کننده طناب ثابت در هر گام از مسیر، راحتی زایدالوصف در کمپ اصلی، راهنما شرپاهای با تجربه و کوه نوردان حرفه ای همچون سرگی مینگوته و آرنولد کاستر است که به پیشروی نظارت دارند، تعداد قابل توجهی ثبت نام کرده اند، اگرچه همه قبلا چندین هشت هزارمتری صعود کرده اند اما سطح مهارت آنها متفاوت است. برخی از آنها همیشه از راهنما برخوردار بوده اند در حالی که مابقی در گروههای کوچک و مستقل و بدون اکسیژن برنامه اجرا کرده اند و همگی در شرف شروع یک تجربه جدید هستند که با خطر قابل توجهی سروکار دارد، K2 زمستانی، اورست نیست، حتی اورست زمستانی هم نیست، آلکس تکسیکون اشاره کرده که روزهای آفتابی در اورست معمول است اما در K2 اینگونه نیست، ژانویه گذشته او در کمپ اصلی K2 ایگلو درست کرد در صورتیکه در اورست در همین موقع از سال نیازی به این کار نیست.
فیلمی از یک روز توآم با باد در کمپ اصلی K2 در ژانویه، فیلمبرداری شده توسط آلکس تکسیکون، نقشه تعاملی جالب را برای کل مسیر توسط ردیاب تکسیکون چک کنید.
یک دلیل وجود دارد که چرا K2 هنوز در زمستان صعود نشده
کهنه کاران زمستانی درمورد اینکه کوه نوردان غیرحرفه ای چه مدت می توانند در کمپ اصلی K2 در زمستان دوام بیاورند، تردید دارند، سیمونه مورو خاطرنشان می کند: ” اکثر این مشتریان به کمپ اصلی می رسند، یکی دو هفته در آنجا سپری می کنند، دیوانه وار از سرما رنج می برند و بعد با کل هزینه ای که پرداخت کرده اند و فقط از پنج درصد خدمات آن استفاده کرده اند به خانه برمی گردند، از نقطه نظر تجاری این بسیار هوشمندانه است در حالی که برای تاریخ کوهنوردی چندان شایسته نیست”
همگی کوهنورد هستند اما چگونه به صورت تیمی انسجام خواهند یافت؟ برخی از آنها مرتبا در گذشته با یکدیگر صعود داشته اند در حالی که مابقی فقط به قضاوت خود در هنگام کار و استقامت شرپاهای شخصی خود اتکاء می کنند. چنین چیزی در مورد ماگدلنا کرزوکوفسکای لهستانی صادق است که در مصاحبه ای با RMF24 این دونده سابق پیست اظهار داشته او در تیم، هیچکس را نمی شناسد و براساس سطح راحتی خود صعود خواهد کرد، او گفته که ما فقط یک تیم بین المللی در کمپ اصلی هستیم، بالاتر از آن هر کس به تنهایی کار خواهد کرد و تصمیم خود را می گیرد. کورزوکوفسکا در اورست با اکسیژن مکمل، در ماکالو بدون اکسیژن، تجربه کسب کرده و به قدرت خود به عنوان یک ورزشکار اعتماد دارد. در K2 او با دو شرپای شخصی و اسوالد رودریگو پریرایی فیلمبردار صعود خواهد کرد که اغلب برای تیم زمستانی لهستانی ها در هیمالیا فیلمبرداری کرده است.
کهنه کار زمستانی، یاسیک تِلر، پیش بینی ایجاد مشکل هنگام تردد کوه نوردان برای هم هوایی بین کمپ اصلی و کمپ های بالاتر را کرده است زیرا به دلیل کمبود جا، به ویژه در کمپ اصلی پیشرفته و کمپ یک، زیر مکان موسوم به دوکش خانه، فقط در چند چادر آنهم به صورت فشرده امکان اقامت وجود دارد.
کمپ یک با آرامش فاصله زیادی دارد، حتی در تابستان، عکس از مایک هورن
کمپ یک با آرامش فاصله زیادی دارد، حتی در تابستان، عکس از مایک هورن
اگر تلاش های قبلی در زمستان K2 چیزی را آموزش داده باشند، آن خسارتی است که به دلیل ارتباط ضعیف بین کوه نوردان، برخوردهای منفی و عدم همکاری بوجود می آید. اکسپدیشن های اخیر به این کوه با اختلافات یا مشاجرات توأم بوده، تیم لهستان و دنیس اروبکو در سال 2017، مشاجرات سخت بین تیم های آلکس تکسیکون و واسیلی پیتسوف در سال 2018 و انتقادات توماز روتاز و جان اسنوری از لیدری مینگما گیالجی (جیلجی) معروف به مینگما جی، هنگامی که آنها سال گذشته به اولین اکسپدیشن تجاری برای صعود زمستانی K2 ملحق شدند.
تاریخچه درگیری
امسال مینگما جی و اسنوری در دو تیم جداگانه به K2 بازگشته اند، اسنوری دو باربر ارتفاع استخدام کرده که اتفاقا محمدعلی سدپارا، مشهورترین کوه نورد در ارتفاع بالا در پاکستان و پسرش ساجد هستند، سدپارای بزرگ اولین صعود زمستانی نانگاپاربات را در کارنامه خود دارد. مینگما جی نیز با تجربه تلخ سال گذشته سوخته بنابراین امسال به جای مشتری با دو همکار قوی خود قصد صعود دارد. مینگما منکر بحث های گذشته است و ادعا می کند که مایل است با همه در کوهستان همکاری کند و رسانه ها را به دلیل ایجاد فضای رقابت سرزنش می کند.
سرانجام نیرمال پورجای فوق ستاره اعلام کرده که در تلاش زمستانی K2 مشارکت خواهد داشت اما طبق معمول او هیچ جزئیاتی ارائه نمی دهد، آیا او بخشی از تیم سون سامیت خواهد بود یا بطور مستقل صعود خواهد کرد؟ هیچکس نمی داند.
اما حقیقت همچنان باقی است که برای اولین صعود زمستانی K2 رقابت وجود دارد. این همان چیزی است که باعث می شود بسیاری از لذت مشکوک کوهنوردی در دمای منفی 30 درجه سانتیگراد استقبال کنند. در حال حاضر سئوال این نیست که چه کسی به قله می رسد بلکه باید دانست که تا کجا پیش خواهند رفت و آیا همه به سلامت از K2، زمانی که چهره واقعی خود را نشان دهد، خواهند گریخت؟ مستند 39 دقیقه ای در این آدرس در مورد تلاش لهستانی ها در صعود زمستانی K2 در سه سال پیش، روایتی است از برخی مشکلات بالقوه حتی برای این خبره های زمستانی.
منبع: اکسپلورر وب
ترجمه: وبلاگ گلکوه
مصاحبه با رینهولد مسنر توسط اش روتن از اکسپلورر وب انجام گرفت و در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۰ روی اینترنت منتشر شد. این مصاحبه توسط موج کوه به فارسی بازگردانده شده است:
همانطور که شماره را می گیرم ، نفس تندی می کشم. من مشتاق استفاده از این فرصت هستم. شک دوباره چنین فرصتی پیش بیاید. لحظه ای بعد ، من در حال گپ زدن با رینولد مسنر هستم – اولین نفری که از ۱۴ قله بلند جهان صعود می کند ، و اولین نفری است که بدون اکسیژن در بالای اورست ایستاده است. عبور از قطب جنوب ، صحرای گوبی و پیاده روی در تبت را نیز فراموش نکنید. اما این چیزی نیست که او به من می گوید. او می گوید: “من فکر نمی کنم که من یک انسان خاص هستم و فکر نمی کنم من مناسب ترین فرد برای انجام ماجراهای بزرگ یا در ارتفاع باشم.”
من این تماس را با مسنر تنظیم کردم تا از فلسفه او در مورد ماجراجویی و صعود، و چگونگی آمادگی برای آنها مطلع شوم. این بخشی از یک پروژه بلند مدت است که در آن من با افرادی صحبت می کنم که در محیط های قطبی ، اقیانوس ، صحرا و کوهستان عالی عمل کرده اند.
همانطور که شروع می کنیم ، مسنر می گوید ، “من فکر می کنم رویکرد ذهنی مهمتر از رویکرد جسمی است ، به ویژه برای این ماجراهای اکتسریم.” بنابراین قبل از بحث کمی بیشتر روی موضوع آماده سازی ذهنی تمرکز میکنم.
“همه ما بیشتر و بیشتر با چالش هایمان در حال شناخته شدن هستیم ، بنابراین به تصاویر نگاه می کنیم ، تاریخ را مطالعه می کنیم ، به وضعیت موسمی می رویم ، شاید در آن دوره یک موسمی وجود دارد و ما آنجا هستیم. اگر پیش از این آماده نباشم هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. واضح است که ، از نظر جسمی ، می توانید کوه ها را بدوید ، مانند من و پیتر هابلر ، ما در کوهستان های سربالایی و شیب دار برای تمرین دادن عضلات قلب و ریه ها و غیره می دویدیم. اما ، شناخت کارهایی که باید انجام میدادیم بسیار مهمتر بود. “
مانند بسیاری از کوهنوردان موفق ، واضح است که مسنر به جزییات و برنامه ریزی به صعودهای خود نزدیک شد ، اما او از این پیش می رود و به تاریخ مراجعه میکند تا سرنخ های گذشته را پیدا کند.
“تمام رویاهای من ، همه اعزامهایی که انجام دادم ، تمام صعودهایی که انجام دادم و همه موارد دیگر ، بر اساس هر آنچه که قبلا اتفاق افتاده بود ساخته شده بود. قبل از عبور از قطب جنوب ، من همه سفرهای شاکلتون ، همچنین آموندسن ، اسکات و غیره را مطالعه کردم ، بنابراین قبل از رفتن به آنجا امکان بسیار خوبی برای حضور در آنجا داشتم. “
درک نحوه “زندگی” اکسپدیشنهای گذشته به عنوان آماده سازی یک چیز است ، اما من تعجب کردم که چگونه مسنر موفق شد برنامه های خود را در محیط های فوق العاده و غیرقابل کنترل عملی کند. بسیاری از همرزمان او در ارتفاع زیاد در اوج زندگی درگذشتند. آیا او مهارتهای ذهنی خاصی پیدا کرده است؟
“من واقعاً خوش شانس بودم. من این را خیلی دیرتر فهمیدم که بین سال پنجم و پانزدهم زندگی ام بسیاری از صعودهای سطح آسان و متوسط را انجام داده بودم، بنابراین یک غریزه ظاهر شد ، یک غریزه با طبیعت و با محیط وحشی. من بهترین کوهنورد نبودم، اما حس قوی داشتم که به کجا باید بروم ، مسیر کجا بود ، وزن باد چقدر است ، سنگ های سست کجا و سنگ های خوب کجا هستند؟ همه این غرایز در وجود من و بدون یادگیری عینیت پیدا کرده بود. من این را ده ها سال بعد و پس از تعداد زیادی صعود و ماجراجویی متوجه شدم. “
این آگاهی بیشتر ، چه آموختنی و چه ذاتی ، به خوبی به خدمت مسنر در طول حرفه کوهنوردی اش درآمده بود.
“من فکر می کنم که این غریزه بود که نشانه ها را به من میداد تا بگویم:” اکنون زمان بازگشت ، ترک برنامه است. این خیلی خطرناک است ، خیلی دشوار است ، شاید چیزی به طور کامل و درست در صعود یا برنامه سازماندهی نشده باشد. ” تصمیم برای رفتن بیشتر یا بازگشت خیلی سریع در برنامه های من رخ داد ، بدون محاسبه ، فکر نکردن ، “این خوب پیش می رود ، این اشتباه است ،” بنابراین در پایان ، من جلوتر می روم ، یا باز میگشتم. این غریزی بود. “
و البته ، با داشتن غریزه ای برای حفظ امنیت فرد ، بازگشت یا شکست اجتناب ناپذیر است ، چیزی که به نظر می رسد مسنر از آن گریزان نیست.
“حداقل در یک سوم برنامه هایم شکست خوردم. من بارها شکست خورده ام. مردم همیشه می گویند من این همه موفقیت داشته ام ، اما شکست های زیادی داشته ام. هنگامی که می خواستم از سیبری به کانادا بروم ، در قطب شمال شکست خوردم. من در قله های ۸۰۰۰ متری ۱۳ بار ناکام ماندم. من بارها شکست خورده ام. من کوهنوردی با بیشترین شکست در زندگی هستم. “
در حالی که شکست برای هر ورزشکار نخبه یک قسمت اجتناب ناپذیر و دردناک از عملکرد است. اما جنبه ناراحت کننده دیگری که برای کوهنوردان وجود دارد رنج جسمی است؟ در طول ۱۲ ماه گذشته ، من با کسانی که اولین صعودهای هیمالیا ، رکوردشکن های مسافرت های قطبی ، دوندگان فوق ماراتن و صحرانوردان پیشگام صحبت کرده ام. یک موضوع مشترک که همیشه به نظر می رسد رنج است. برای بعضی از افراد ، این بخشی از جذابیت برای ورزش آنها است و بخشی از یک هویت است. به نظر می رسد برای دیگران مانند مسنر ، رنج جسمی محصول جانبی تأسف آوری است که باید تحمل شود.
“رنج پیشران من در ورزش نبود، اما درد بخشی از بازی است. به خصوص اگر به ارتفاع زیادی می روید. ریه ها آسیب می بینند ، سر درد می گیرد ، عضلات درد می کنند … من به دنبال آن نیستم اما فقط می دانم که این اتفاق می افتد. من تجربیات خود را در دولومیت ها و کوه های آلپ و بعد از آن در آند داشتم و هرچه بالاتر می رفتم ، بیشتر از درد آگاهی پیدا میکردم. تحمل آن دشوار است، اما اگر تحمل آن را نداشته باشم ، نمی توانم این کارها را انجام دهم. بنابراین ، یاد گرفتم که آرام آرام کنار بیایم و آن را بپذیرم. اما برای داشتن این دردها به مکان های بلند نرفتم. من مایل بودم به مکانهای بلند بروم و مجبور شدم این واقعیت را بپذیرم که دردناک است. “
“اگر نسل جوان می گویند این همه سرگرم کننده یا fun است ، من باور نمی کنم. این فقط کلمه ای است که آنها استفاده می کنند زیرا همه امروز از این کلمه استفاده می کنند و همه چیز باید سرگرم کننده باشد. قرار دادن دست در یک شکاف و لاخ کردن آن برای صعود سرگرم کننده نیست. در ۴۰ درجه زیر صفر در نزدیکی قله اورست بدون ماسک اکسیژن و داشتن این هوای سرد به طور مستقیم در ریه ها سرگرم کننده نیست. وجود برف تا زانو و ادامه دادن به صعود روی زانو و آرنج در شیب تند کوهستان سرگرم کننده نیست. “
من فکر کردم که آیا این رابطه با درد با گذشت زمان برای مسنر تغییر کرده است؟ آیا توانایی تحمل رنج او کاهش یافته است؟
“کوهنوردی سطح بالا یک بازی درد است و هرچه سنم بالاتر می رود ، کمتر و کمتر می توانم از این دردها پشتیبانی کنم. در سالهای جوانی قدرتم را برای سنگ نوردی از دست دادم. من همچنین چابکی خود را برای سنگنوردی از دست دادم ، زیرا انگشتان پا را از دست داده بودم. بنابراین سنگ نوردی و تمرینات ویژه آنرا نمی توانستم انجام دهم. برای مدت طولانی ، من توانایی جسمی خوبی داشتم که فقط با کمی غذا به نتایج بزرگ دست پیدا کنم. من می توانستم سرما را تحمل کنم. همه چیز را تحمل می کردم … در قطب جنوب این کار راحت نیست ، بعد از یک روز کشیدن سورتمه ، خوردن غذای نیمه یخ زده و خزیدن درون چادر ، اما به هر حال … ”
“هر بالارفتن سن ، آخرین چیزی که از دست میدادم توانایی تحمل درد بود. در سن ۴۵ سالگی بیشتر از ۲۰ سالگی میتوانستم رنج را تحمل کنم. اما اکنون ترجیح می دهم مثل یک مرد و نه حیوان به حمام بروم. “
اگر کوهنوردی در ارتفاع بالا شامل مبارزه جسمی و خطر بالایی است ، چرا باید این کار را انجام داد؟ جرات کردم کلیشه ای ترین سوالات را بپرسم – چرا؟ خوشبختانه من بخشیده شدم. چرا که مسنر از فلسفه کوهنوردی خود رنج می برد.
“من در فعالیت خود، یک بیان فرهنگی یا یک مسئله فرهنگی می بینم و نه یک مسئله ورزشی. بنابراین ، یک تاریخچه و فلسفه ای در مورد مومری ، مالوری ، شیپتون … من در مورد چند ماجراجوی بریتانیایی صحبت می کنم ، آنها پایگاه من را برای ایجاد چالش هایم را فراهم می کنند. من تمام چیزهایم را بر اساس آنچه که قبلاً اتفاق افتاد، بر اساس فلسفه آنها بنا نهادم … سبک من در کوهستان پیروی از یک سنت خاص است ، و فکر می کنم که این سنت کوهنوردی چیز خاصی نیست. هیچ قانونی وجود ندارد. هیچ درست و غلطی وجود ندارد. این فقط بر اساس فلسفه و تاریخ است. قسمتی از تاریخچه و فلسفه همان چیزی است که به ما جهت صحیحی برای انجام آلپینیسم سنتی داده است.”
“می دانید ، چیز دیگری در جریان است. زیرا ۹۰ درصد سنگنوردان به یک سالن سنگنوردی می روند و ورزش می کنند. این هیچ ارتباطی با آلپینیسم ندارد. این یک ورزش عالی است ، آنها مسابقات را انجام می دهند ، این در بازی های المپیک خواهد بود. صعود روی گیره های مصنوعی”
“آنچه در اورست اتفاق می افتد توریسم خالص است. این کوه برای گردشگران آماده شده است و آنها هزینه های زیادی را برای استفاده از زیرساخت های ساخته شده توسط شرپاها برای رفتن به قله می پردازند. این نیز اشکالی ندارد ، گردشگری مشکلی ندارد ، ما مردم آلپ زندگی می کنیم زیرا گردشگری زیادی وجود دارد. اکنون شرپاها و خانواده های شرپا نیز می توانند از این نوع گردشگری امرار معاش کنند. “
بعلاوه ، قدردانی شدید وی از تاریخ کوهنوردی تعجب آور نیست. با توجه به اینکه وی مجموعه ای از شش موزه کوهستانی را در شمال ایتالیا ایجاد و تأمین مالی کرده است. این قدردانی چیزی است که عامل محرکه همه سفرهای مسنر میباشد. مسنر که دهه هفتم خود را پشت سر می گذارد، باید با زندگی در ماجراهای گذشته کنار بیاید.
“من کتابی در مورد فرانک وایلد ، که دست راست شکلتون در سفر استقامتی دراماتیک در قطب جنوب بود ، خریداری کردم. آنچه من در این مورد فکر می کنم این است که برای من ، این کاملاً شبیه رفتن به این اعزام است. من در خانه نشسته ام اما در تصاویر ذهنی ام در قطب جنوب هستم. انگار با فرانک وایلد صحبت می کنم و او را می شناسم. من می توانم او را بشناسم ، زیرا برای من ، این تاریخچه ، داستان های قدیمی ، حداقل به اندازه تلاشهای خودم مهم هستند. “
پس از چند دقیقه مکالمه ، من چیزهای زیادی در مورد آمادگی مسنر ، توانایی ذهنی ، غریزه کوهستان ، توانایی تحمل رنج و احترام به پیشگامان اولیه و پیشکسوتان یاد گرفته بودم. اما این آخرین نکته بود که وی با بیشترین اشتیاق درباره آن صحبت کرد. روایت هایی که پیش از این ساخته شده اند ، همان چیزی است که این انسان را به سمت مناطق شدید سیاره ما سوق داده است تا ماجراجویی جدی و اکتشافی را انجام دهد – چیزی که مسنر بارها به آن منتقل کرده است.
لئو دیکینسون ، کارگردان مستند Everest Unmasked ، در مورد اولین صعود بدون اکسیژن به اورست ، یک بار گفت: “مسنر مشتاق ترین انسانی است که من تاکنون روی کره زمین دیده ام.” شاید ماهیت آنچه رینولد مسنر را به ارتفاعات و عرض های جغرافیایی نهایی سوق داده است حداقل تا حدی درک عمیق از بافت تاریخی ماجراجویی باشد.
“تمام فعالیت های من ، به ویژه کارهایی که با مسیرهای جدید و سبک های جدید در کوه های مرتفع انجام می دهم ، براساس تاریخ است. بنابراین ، من کل روایت را در خود دارم و از روایت آنچه در قرن ها قبل از زمان فعال من اتفاق افتاده است ، برنامه های جدید من ، جاه طلبی ها و چالش هایی است که سعی کردم آنها را برآورده کنم. “
منتقدان مسنر اغلب او را به غرور غیرضروری متهم میکنند، اما او یک فلسفه دارد که در یک جمله به خوبی میتوان آنرا تشریح کرد: ایستاده بر شانه غولها
ایستاده بر شانه غولها جمله مشهور از اینشتین است. غولهای این فیزیکدان برجسته اسحاق نیوتون و ارشمیدس بودند. زمانی دنیا را بهتر می بینی که بر شانه غولهای بایستی….
اصل مقاله در نشریه UK Climbing منتشر شده است.
به حق باید گفت که هر موفقیتی به دلیل یک نظریه درست ایجاد میشود. اعتراف میکنم که دیدگاه مسنر درباره صعود با واقعیتی که جاریست شباهت زیادی دارد. در واقع کوهنوردی یک تاریخ شفاهی و کتبی است. صعودهای انجام شده در گذشته، اولین صعودها، مسیرهای صعود شده، رکوردهای پیشکسوتان و هر آنچه در زمان پابرجا مانده است بعلاوه فن کوهنوردی و صعود چیزی جز تاریخ نیست. و کسی میتواند تاریخ را به جلو ببرد که به خوبی آنرا بداند.