محمد مصدق:
زندگی و مرگ مصدق خبر کوتاه بود : ” با کمال تاسف اطلاع یافتیم که آقای دکتر محمد مصدق سحرگاه امروز پنج شنبه در ساعت 5/4 بامداد 14/12/1345 در سن 87 سالگی در اتاق شماره 62 بیمارستان نجمیه تهران زندگی را بدرود گفت. “ خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ!!! سالنامه سازمان اطلاعات انگلیس در سال 1995 درباره اش منتشر کرد: خسارتی که وی به انگلستان وارد کرد از خسارتی که هیتلر در جنگ دوم جهانی به انگلستان وارد کرد بیش تر بود، معترف هستیم که انگلستان در برابر مصدق شکستی بی سابقه را متحمل شد. اولین نفر که با لایحه کاپیتولاسیون در ایران مخالفت کرد. اولین ایرانی فارق التحصیل در دکتری حقوق. امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر را از شوروی باز پس گرفت. شخصا در دادگاه لاهه برای احیای حقوق ملت خویش فریاد کشید. جمال عبدالناصر (رهبر بزرگ و فقید ناسیونالیست عربی-اسلامی مصر) به گفته خویش او را الگوی خود قرار داد و کانال سوئز را برای مصر ملی کرد. سفیر شوروی در ایران رسما اعلام کرد که دولتش در برابر وی به زانو افتاد. اولین نفر که با استفاده از علوم روز در دانشگاه به بررسی علمی حقوق اسلامی شیعه پرداخت. اولین نفر که حقوق شرعی زنان را به طور علمی در دانشگاه مطرح ساخت. ابرمرد تاریخ ایران، با جان بر کف بودن خویش در راه وطن اجازه نداد که تا سال 1992 امتیاز نفت ایران در انحصار بیگانه باشد. مجاهدت های کسی که خود را وقف سرزمین و مردم و دین خویش کرد، یگانه طراح بزرگ ملی شدن صنعت نفت ایران، جاوید یاد دکتر محمد مصدق به همین جا ختم نشد،وی خود را وقف ملیت ایرانی و دیانت اسلامی ساخت و لحظه به لحظه افتخار آفرید.
بخشی از بیانات بزرگوار: ” من ایرانی و مسلمانم و بر علیه هرچه ایرانیت و اسلامیت را تهدید کند تا زنده هستم مبارزه می کنم “. ” تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این استکه صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراطوری جهان را از این مملکت برچیدم “. ” حیات من و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سر فرازی میلیون ها ایرانی و نسل های متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آمد هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امکان انجام داده ام .عمر من و شما و هر کس چند صباحی دیر نخواهد پائید. *برای درمان سرطان بینی با وجود اصرار فرزندش که پزشک بود و دوستدارانش راضی به سفر به خارج برای درمان نشد وگفت پزشکان ما قادرند همه کاری را برای درمانم انجام دهند.
به اختیار خود ملک خودش را بین کشاورزانش تقسیم کرد!
اما
* مزارش هنوز هم نیمه ویرانست . |
مبانی فرهنگ شناسی و فرهنگ پژوهی 4 دکترسیدمهدی آقاپور
مفهوم عام و خاص فرهنگ
واژه فرهنگ در کتب و منابع معتبر در مفهوم عام و مفهوم خاص مطرح شده است.
مفهوم عام فرهنگ همه جنبه های رفتار و زندگی فردی و جمعی را دربرمی گیرد و شامل همه نهادها و ساخت های اجتماعی است ولی مفهوم خاص فرهنگ محدود به ادبیات و هنر و آداب و رسوم قومی و سنن ملّی و مذهبی می باشد. به نظر می رسد هر یک از این تعابیر محدود و گسترده فرهنگ، بیان و مقصود معینی از آن را مطرح ساخته و به توصیف زاویه دید خود از فرهنگ پرداخته اند.
فورتیس در دائره المعارف بین المللی علوم اجتماعی[1] بین تئوری الگوهای فرهنگی و تئوری ساخت اجتماعی یک ستادی و برابری برجسته و رسمی را مطرح می سازد که هر دوی آن ها سعی بر پوشش همه جانبه های فرهنگ از قبیل حقوق و سیاست و اقتصاد و تکنولوژی، سازمان خویشاوندی و اجتماعی، هنر و ادبیات و زبان و مذهب و فلسفه و علم و... را دارند. در تعبیر فورتیس این تئوری ها معانی مشترکی دارند. هر کدام چارچوب مشخص از فرهنگ کلی یک ملّت ایجاد می کند و با اندکی تفاوت در ارتباط با مفهوم ترکیبی تایلور از فرهنگ می باشند، جهان شمول هستند و برای کاربرد در همه جوامع و فرهنگ های مختلف بوجود آمده اند.
آنتونی گیدنز[2] در کتاب جامعه شناسی مفصل خویش مفهوم عام و خاص فرهنگ را مطرح می سازد،
[1] - International Encielopedia of Social Science- 3P 532 Culture Patterns and socialstruc ture asparallel and ascomplementary
[2] - آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص 36
او می نویسد که : هنگامی که واژه فرهنگ را در گفتگوهای معمولی هر روزه به کار می بریم، اغلب فرآورده های متعالی ذهن- هنر، ادبیات، موسیقی و نقاشی - را در نظر می گیریم. مفهوم فرهنگ آن گونه که جامعه شناسان آن را به کار می برند شامل این قبیل فعالیت ها و امور دیگری است. فرهنگ به مجموعه شیوه زندگی اعضاء یک جامعه اطلاق می شود، چگونه لباس پوشیدن آن ها، رسم های ازدواج و زندگی خانوادگی، الگوهای کارشان، مراسم مذهبی و سرگرمی های اوقات فراغت همه را دربرمی گیرد. همچنین شامل کالاهایی می شود که تولید می کنند و برای آن ها مهم است مانند تیر و کمان، خیش، کارخانه و ماشین، کامپیوتر، کتاب و مسکن.
عبدالحسین نیک گهر[1] فرهنگ را از واژه هایی می داند که در معانی گوناگون و غیر فنی فراوان مورد استفاده قرار می گیرد. گاهی می گویند، شخصِ بافرهنگ کسی است که مبادی آداب بوده و قریحه درک دقایق ظریف و زیباشناختی زندگی را داشته باشد. در این معنای محدود، فرهنگ تنها در اختیار افراد معدودی خواهد بود که از فراغت، ثروت، صلاحیت و علاقه کافی برای پرداختن به اینگونه اشتغالات ظریف برخوردار می باشند.
این یک واقعیت جامعه شناختی است که هر شخص عادی در جامعه با فرهنگ است. هر فردی از کانال فرایند جامعه پذیری گذر می کند ازهان دوران کودکی هر شخصی شروع به یادگیری و همسازی با الگوهای بیرونی و درونی رفتار می کند، که از لحاظ اجتماعی مقبول و مطلوب هستند. هر شخص سعی می کند نقش هایش را مطابق انتظارات که از او هست ایفا کند و پیوسته در شبکه روابط اجتماعی متعهد است. هر عضو جامعه شخصِ بافرهنگ است و به عنوان عضو گروه اجتماعی و جامعه لزوماً باید چنین باشد. بنابر این تعریف فرهنگ نمی تواند فقط به چند شخص ثروتمند که قشر مرفه جامعه را تشکیل می دهند، محدود باشد.[2]
نویسنده مقاله فرهنگ[3] ، این مفهوم را زیرمجموعه پویایی های رفتار اجتماعی قرار می دهد و اجزاء فرهنگ را به صورت وسیع در نظر می گیرد. براساس این مقاله اگر چه محتوای فرهنگ های متفاوت به طوری گسترده اختلاف دارند ولی ساختار اساسی فرهنگ را جهانی می داند و همه فرهنگ ها را شامل شش قسمت و عنصر اساسی درنظر می گیرد که عبارتند از: عقائد، تکنولوژی، ارزش ها، هنجارها، سمبل ها و زبان و سپس به ترتیب به توصیف هر یک از آن ها از زاویه ارتباطشان با فرهنگ می پردازد.
دائره المعارف بین المللی علوم اجتماعی در قسمت فرهنگ شناسی[4] (Cultutology) مفهوم فرهنگ را از تایلور وام می گیرد که یک کل مرکب شامل اطلاعات و اعتقادات و هنر و اخلاقیات و قوانین و رسوم و تمام توانایی ها و عادات اجتماعی است. گفتارها و اصول و قوانین حقوقی و قوانین اخلاقی، آداب و معاشرت، ایدئولوژی و مراحل تداوم، تراکم و پیشرفت تدریجی ابزارها و غیره در مفهوم فرهنگ قرار می گیرند.
منوچهر محسنی[5] درباره مفهوم فرهنگ بیان می دارد که این کلمه از وسیع ترین مفاهیمی است که در علوم اجتماعی وجود دارد. این مفهوم بالاخص در جامعه شناسی و مردم شناسی با مفاهیم غیرتخصصی و غیرعلمی آن متفاوت است. در مفهوم غیرعلمی، فرهنگ با آثار هنری و فکری، تربیت، تحصیل و غیره مخلوط می شود.
کاربرد عامیانه فرهنگ شدیداً گرایش به مشخص کردن پدیده ها و اموری دارد که «برتر و هنرمندانه تر» هستند. اموری مانند باله، اپرا، تئاتر و غیره. گاهی گفته می شود افراد بافرهنگ کسانی هستند که دارای تحصیلات و اطلاعات وسیع تری هستند. در اصطلاح توده مردم افرادی ممکن است بی فرهنگ تلقی شوند.
امروزه بیشتر فرهنگ شامل دانش، اعتقادات و روش های انجام دادن امور است که در میان تعدادی از اعضاء جامعه مشترک باشد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. فرهنگ را گاه با کلماتی نظیر «روش های آموخته رفتار» ، «میراث اجتماعی» و «راه و رسم زندگی» مترادف می گیرند. از آن جا که فقط انسان دارای فرهنگ است، فرهنگ امری است اجتماعی و متکی به روابط اجتماعی، ارتباطات سمبولیک یا زبان برای موجودیت فرهنگ ضروری است. هر جامعه دارای فرهنگ خاص است. از نظر جامعه شناسی هر کسی دارای فرهنگ است و انسانی وجود ندارد که فرهنگی نشده باشد. هیچ فرهنگی از فرهنگ دیگر بهتر یا بدتر نیست و هر نفر فرهنگ دارای اصالت نوعی است.[6]
ارنست کاسیرر[7] در کتاب عمیق خود «فلسفه و فرهنگ» فرهنگ را مجموعه ای از دستاوردهای اساسی بشر می داند که در قالب زبان، هنر، دین، اسطوره و علم تجلی یافته اند. مباحث این کتاب توضیحات مفصلی است که کاسیرر از هر یک از این فرایندهای بشری در ارتباط با بروز و رشد فرهنگ ارائه می کند.
تی.اس.الیت[8] در کتاب زیبایش «درباره فرهنگ» مفاهیم سه گانه ای برای فرهنگ مطرح می سازد. او بر این باور است که اصطلاح فرهنگ برحسب این که پیشرفت فردی یا گروهی یا طبقاتی یا کل جامعه منظور باشد، تداعی های مختلفی به ذهن متبادر می کند. فرهنگ فردی وابسته به یک گروه یا طبقه و فرهنگ گروهی یا طبقاتی وابسته به فرهنگ کل جامعه ای است که این گروه یا طبقه به آن تعلق دارد. لذا این فرهنگ جامعه است که کیفیتی بنیادی دارد و مفهوم فرهنگ در ارتباط با کل جامعه است که باید در ابتدا مورد سنجش قرار گیرد. وقتی کلمه فرهنگ در مورد ارگانیسم های حد پایین به کار می رود- در مورد کار باکتری شناسی یا متخصص کشاورزی- معنی آن به اندازه کافی مشخص است چرا که درباره نتایج حاصله می توانیم توافق کامل داشته باشیم اما وقتی اصطلاح فرهنگ را در مورد اصلاح ذهن و روح انسان به کار می بریم، احتمال توافق بر سر چند و چون فرهنگ کم می شود.
اگر به فعالیت های فرهنگی متعدد نگاهی بیفکنیم، باید چنین نتیجه گیری کنیم که هر یک از این فعالیت ها، هر قدر هم کامل باشد، نمی تواند جدا از فعالیت های دیگر به کسی فرهنگ بدهد. می دانیم که ادب نیکو، بدون تحصیلات و هوش یا حساسیت در برابر هنرها، آدمی را به ماشینی شدن صرف سوق می دهد، می دانیم که فراگیری، بدون ادب نیکو، بدون داشتن هیچ حساسیتی نوعی نفس فروشی است. می دانیم که توانایی ذهنی وقتی همراه صفات انسان نیست صرفاً به همان اندازه قابل تحسین است که استعداد کودکی نابغه در بازی شطرنج و می دانیم که هنر بدون محتوای فکری به هیچ نمی ارزید و اگر فرهنگ را به تنهایی در هیچ یک از این کمالات نمی یابیم برای این است که فرهنگ را نباید در یک فرد یا گروه جستجو کنیم بلکه با گسترش آن باید فرهنگ را در الگوی جامعه به صورت یک کل در نظر بگیریم.[9] فرهنگ فردی را نمی توان از فرهنگ گروهی و فرهنگ گروهی را نمی توان از فرهنگ کل جامعه جدا ساخت. مفهوم کمال باید مفاهیم سه گانه فرهنگ را با هم و یک جا داشته باشد.[10]
محمدتقی جعفری[11] در مقاله عمیق خویش تحت عنوان علوم انسانی و فرهنگ ها و جهان بینی ها، مفهوم گسترده ای برای فرهگ در نظر گرفته و انواع مختلفی برای فرهنگ های بشری برشمرده است. او دستاوردهای بشری یا مرتبط با بشر را در مجموعه فرهنگ می داند و معتقد است که رنگ آمیزی عمل و توجیه آن کیفیتی که برای هر یک از شئون بشری وجود دارد فرهنگ نامیده می شود. مانند فرهنگ اخلاق، فرهنگ علم، فرهنگ مذهب، فرهنگ ادب و هنر، فرهنگ حقوق، فرهنگ رسوم و آداب و غیرذلک.
محمدعلی اسلامی ندوشن[12] در کتاب «فرهنگ و شبه فرهنگ» فرهنگ را دارای یک معنی عام و یک معنی خاص می داند.
فرهنگ به معنی عام خود، روش زندگی کردن و اندیشیدن است و از مجموعه دانش ها و تجربیات و اعتقادات یک قوم حاصل می شود. هر ملتی در طول قرن های متمادی از داشته های خود استنتاجی می کند، این استنتاج همان فرهنگ است. به همین علن یکی از دلایل غنای فرهنگ را درازی عمر صاحب آن دانسته اند. چون فرهنگ مجموعه ارزش ها و آیین های خوب است و هرچه ملتی بیشتر در معرض فراز و نشیب و تجربه اندوزی قرار گیرد، فرهنگی بارورتر بدست می آورد.
فرهنگ مانند زنبور عسل که شیره گل های گوناگون را می مکد و عصاره آن ها را تلفیق می کند و مجموعه را به صورت عسل بیرون می آورد، بهترین موازین اخلاقی و معتقدات مذهبی و تفکرات و آداب و سنن را می گیرد و خود را از آن می پرورد.
فرهنگ از مذهب، اخلاق، آداب و سنن نصیبی دارد. بی آن که به تنهایی هیچ یک از آن ها باشد، برای همین اقوامی با مذهب یا اصول اخلاقی مشترک دارای شیوه تفکر و زندگی متفاوت اند و این به علت تفاوت فرهنگ آن هاست. آیین ها و اعتقادات هر قومی ممکن است عیب های داشته باشد ولی فرهنگ، چون چکیده دانسته های علمی و نظری و عقلی و احساسی یک قوم است از عیب ها و نارسایی ها مبرّاست و چون میوه بهترین استعدادها و اندیشه ها و کردارهای یک قوم است، همواره برجسته ترین افراد یک ملّت، مبیّن و پرورنده فرهنگ و نقل دهنده آن به زمان های دیگر می شوند. فرهنگ نتیجه کار گروهی است و در اثر زحمات هزاران ساله میلون ها نفر که برای عشق به خوبی و زیبایی و پیشرفت تلاش می کردند، بوجود آمده است.
فرهنگ در زمینه معنوی، قضاوت درست و استحکام اخلاقی و در زمینه مادی، همکاری و تعاون را می پرورد. سجایای ملی از آن گرفته و حاصل می شوند و هر چه فرهنگ بارورتر باشد، منش و خصوصیات روحی یک قوم پرمایه تر می شود. فرهنگ نیازمند تحرک است و جز در پرتو تحرک پرورده نمی شود و باقی نمی ماند.
توقف فرهگ، مرگ اوست. پس برای تطبیق با نیازها و آرمان های دارنده خود باید انعطاف داشته باشد، وگرنه از پای درخواهدآمد. فرهنگ هم راهرو است و روشنی بخش و چراغ دار و هم راهبر. فرهنگ به دلیل خاصیت زنده بودن خود، هر چه را که مایه تقویت خود می یابد، می گیرد و از خود نیز می دهد و با داد و ستد و جریان، خود را زنده و شاداب نگه می دارد.
تا زمانی که فرهنگ قوی و تندرست است و از خاصیت افزایندگی و پیرایندگی برخوردار است، این داد و ستد مطلوب است. ولی اگر فرهنگ ضعیف باشد، آن وقت هر چه که دیگران به او می دهند، می گیرد و مانند کاروانسرایی می شود که هر کس بی اجازه وارد شده و در آن جا بار فرود می آورد.
فرهنگ به معنای خاص[13] به سرمایه معنوی یک قوم گفته می شود. مثل آثار ادبی، هنری و فکری که از درون انسان سرچشمه گرفته و در بیرون به صورت سازندگی تجلی یافته است.
توجه این سازندگی، اگر به مسائل مادی و برآوردن حوائج جسمانی اجتماعی باشد، نام تمدن به خود می گیرد و اگر بیشتر به نیازهای معنوی و غیرانتفاعی باشد نام فرهنگ به خود می گیرد.
فرهنگ نشانه کار و انتخاب است. انتخاب یعنی به دنبال بهتر بودن، پس فرهنگ جنبه کیفی دارد نه کمی. انسان موجودی فرهنگی است و موجود فرهنگی موجودی است که در زندگی به سطح و آن چه برآوردنده حوائج اولیه اوست اکتفا نمی کند و طالب عمق و زیبایی نیز هست.
انسان از دیدن یک منظره زیبای درخت لذت می برد، ولی به این اکتفا نکرده از چوب آن کشتی می سازد، این تمدن است. باز قدمی دیگر برمی دارد. یعنی این کشتی را به طرز زیبایی می آراید. این حاکی از روح فرهنگی و جستن عمق است. از سوی دیگر به کمک فرهنگ زمان گذشته به حال پیوند می خورد و حاصل فرهنگ این است که انسان، برگزیده تر و بارورتر و بیشتر زندگی می کند. عمر کوتاه 50 الی 60 ساله او را راضی نکرد و می بایست برای این به اصطلاح «سنجی بودن حیات» چاره ای اندیشیده شود و کیفیت جایگزین کمیّت گردد و بدین ترتیب بود که فرهنگ بوجود آمد.
[1]- عبدالحسین نیک گهر، مبانی جامعه شناسی، ص 259
[2] - همان، ص 260
[3]- The Elements of culture- P 60
[4] - International In eielopedia of social Seiene – 3 P548
[5] - منوچهر محسنی، جامعه شناسی عمومی، ص 209
[6] - همان، ص 413
[7] - ارنست کاسیرر، فلسفه و فرهنگ، ص 322
[8] - تی.اس.الیت، درباره فرهنگ، ص 19
[9] - همان، ص 22
[10] - همان ، ص 23
[11] - محمدتقی جعفری علوم انسانی، اسلام و انقلاب فرهنگی، مقاله علوم انسانی و فرهنگ ها و جهان بینی ها، ص 115
[12] - محمدعلی اسلامی ندوشن، فرهنگ و شبه فرهنگ، صص 24 و 25 و 26
[13] - محمدعلی اسلامی ندوشن، فرهنگ و شبه فرهنگ، صص 27 و 28
چندی پیش، میزگردی در گروه جامعهشناسی ورزش انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد که طی آن "نقش ورزش در کاهش انحرافات اجتماعی" مورد بررسی قرار گرفت. در این میزگرد، دکتر سید مهدی آقاپور، دکتر سعید معیدفر و محسن صفابخش به سخنرانی و ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
ورزش اخلاقی و اخلاق ورزشی-دکترسیدمهدی آقاپور
بحثی در ورزش، فرهنگ و اخلاق در ایرانآسیب شناسی، ریشهها و راهکارها
ورزش بازتاب نظام اجتماعی است و با فرهنگ و اقتصاد و سیاست پیوند میخورد. غوغاسالاری فرهنگی، پولسالاری اقتصادی و باندبازیهای سیاسی سه پدیده زشتی هستند که به گونه یکپارچه و به طور مضاعف در پیکره ورزشی اثر گذاشته و آثار و تبعات منفی خود را به وضوع نشان می دهند و الگوهای منفی را در جامعه ما دامن می زنند.
امروزه، اهمیت فرهنگی و اجتماعی ورزش در مقیاس ملی و بینالمللی به حدی است که کمیته بینالمللی المپیک با 11 کشور عضو در 1898 المپیک اول، امروز به 209 کشور عضو رسیده و در سطح جهانی کمیتههای ملی المپیک را به صورت مستقل و غیردولتی بوجود آورده است به طوریکه از سازمان ملل متحد نیز از نظر تعداد اعضاء و کمیت و کیفیت فعالیتها و تأثیرگذاری فرهنگی در جوامع بشری فراتر رفته است.
در جامعه عزیز اسلامی- ایرانی ما نیز وجود خیل انبوه تماشاگران ورزشی که اغلب در سنین اول نوجوانی و جوانی هستند و انتشار 17 روزنامه ورزشی و 26 برنامه ورزشی در شبکههای مختلف رسانه ملی که خوانندگان و بینندگان دهها میلیونی را به خود اختصاص میدهد، مبین اهمیت فرهنگی و اجتماعی ورزش و مسابقات ورزشی میباشد
با این حال علیرغم ارزشها و باورهای غنی اسلامی – ایرانی و رهنمودهای امام راحل (ره) و رهبری فرزانه انقلاب در زمینه رویکرد ورزش و تربیت بدنی در جمهوری اسلامی ایران، باتوجه به چالشهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی موجود در جامعه و تأثیرگذاری مستقیم آن بر ورزش، شاهد وقایع و رفتارها و پدیدههای ناهنجار و زشتی در رخدادهای ورزشی هستیم که هر از چندگاه دل هر ایرانی وطندوستی را به درد میآورد که ریشهیابی و کالبد شکافی علل و عوامل آن یک ضرورت تام و حتمی است.
در اینگونه وقایع ناهنجار و آسیبی، امروزه بیشتر رسانهها و مدیران که همواره دغدغه حل مسائل را دارند، به طور سطحی، اورژانسی، ژورنالیستی و مقطعی به موضوع پرداخته و در یک گفتگوی نمایشی طرفینی و با جریمه و مجازات برخی خاطیان، این مسائل ریشهای را «ماستمالیزه» و در محاق فراموشی قرار میدهند. در واقع چون انگیزه، اندیشه و قدرت حل مسأله وجود ندارد، صورت مسئله پاک میشود. سپس روال گذشته همچنان دنبال میگردد.
ولی با جسارت معقول باید عنوان کرد، تا موقعی که ریشهها و پیامدهای این ناهنجاریها به صورت اساسی شناخته و روشن نشود و راهکارهای لازم برای درمان آن به کار گرفته نشود، نه تنها به لحاظ رفتاری و فرهنگی، بلکه حتی از نظر فنی و مهارتی و موقعیت تیم با باشگاه ویا کشور بویژه در ورزش و فوتبال ملی نیز تبعات منفی زیادی دارد.
به خاطر دارم، در سال 1360 به عنوان یک ورزشکار و فوتبالیست لیگ کشوری و یک دانشجوی پرشور و فدایی امام (ره) در رشته علوم ورزشی خدمت شهید والامقام، رجایی رسیدم. رهنمود معظم له تعریفی فرهنگی،تربیتی و اخلاقی از ورزش و تربیت بدنی منبعث از باورها و ارزشهای اسلامی و تجارب گرانسنگ معلمیِ او بود که در همان دوره کوتاه مسئولیت خطیر خویش نیز اقدامات اساسی و زیربنایی در این زمینه به انجام رساند.
در دوران اخیر نیز نگاه فرهنگی و تربیتی به ورزش و تربیت بدنی و راهبردها و راهکارهای موجود مدوّن و مصوب آن در نظام جمهوری اسلامی را این قلم، به عنوان یک مدرس دانشگاهی و متخصص فرهنگی و جامعهشناختی ورزش برای ریاست محترم جمهوری اسلامی فعلی ( وقبلی) تشریح کردم ولی در غوغاسالاری رسانههای ورزشی و هنگامههای تمام نشدنی و پرسروصدای مسابقات قهرمانی کاذب، این صدا و این نگرش راهگشا و اساسی گم شد. امروز نیز که قلم به دست گرفته و بار دیگر نگرش فرهنگی و اخلاقی جمهوری اسلامی در ورزش را بر صفحه کاغذ میآورم، فقط به رسم تکلیف و به عنوان یک معلم و مدرس فرهنگ و ورزش است. زیرا امید چندانی وجود ندارد. لذا مطالبی حسب وظیفه به طور خلاصه آورده میشود.
نگرش فرهنگی و اخلاقی به ورزش چیست؟
امام راحل (ره) ورزش را تربیت ورزشی تعبیر و آن را موجب سلامت جسم و سلامت عقل دانسته که تهذیب نفس نیز باید به دنبال آن باشد. در تعبیر عمیق و زیبای رهبری فرزانه انقلاب نیز تحصیل، تهذیب و ورزش به صورت هماهنگ، یکپارچه و مستمر برای جوانان و دانشجویان تأکید شده است.
به نظر این معلم، تنها همین دلیل ارزشمند کافیست تا راه و رسم ورزش و تربیت بدنی را در همه کارکردها و رویکردهای ورزش پایه و دانشآموزی، ورزش عمومی و همگانی، ورزش قهرمانی و حرفهای، ورزش بانوان و آموزش وتحقیقات و جهتگیری رسانهها و مسابقات و تماشاگران و مدیران و خبرنگاران و نویسندگان و غیره روشن شود تا درنتیجه سیاستها و برنامههای خرد و کلان خود را در نظر و عمل برمبنای آنها مشخص و اجرا نمایند و بدینوسیله ورزش و قهرمانان ورزشی و مدیریت استراتژیک ورزش کشور با شاخصها و مدل اسلامی- ایرانی ، بیانگر همبستگی و هویت جمهوری اسلامی و مردم سرافراز و جوانان غیور ایران در مقیاس ملّی و فراملّی و بینالمللی شناخته شود.
البته به تحقیق، مبانی فرهنگی و تربیتی و اخلاقی ورزش و تربیت بدنی در قرآن مجید، روایات و احادیث، مصوبه565 شورای عالی انقلاب فرهنگی، برنامههای 5 ساله توسعه، منشور ملی جوانان ماده 92 تا 97، منشور بین المللی یونسکو، اصول المپیزم، و نظرات فرهنگشناسان و دانشمندان برجسته ایرانی و غیرایرانی به وفور یافت میشود.
از بُعدمردمشناسی و تاریخ نگاری ورزشی نیز مطالب مبسوطی در این زمینه وجود دارد، ازجمله قهرمانان هومر در منظومه ایلیاد و اودیسه و قهرمانان فردوسی در منظومه شاهنامه آمیختگی ورزش را با خرد و اخلاق بیان میکنند طرح جامع ورزش نیز در دولت گذشته زمینه فرهنگی ورزش را (هرچند به طور اندک و حاشیهای) مطرح کرده است. که فرصت پرداختن به آنها در این مجال نمیباشد.
در مجموع به عنوان یک نظریه متقن می توان گفت که ورزش و تربیت بدنی در فرهنگ وتمدن اسلامی-ایرانی و به تبع در نظام جمهوری اسلامی، در درجه اول یک پدیده فرهنگی و تربیتی و اخلاقی است و ورزشکاران و قهرمانان ورزشی در فرایند تربیت ورزشی و حضور در مسابقات با جسم قوی و مهارت بالا، با عقل و خرد کافی و اخلاق نیکو ساخته و ظاهر میشوند. ولی مدل غربی ورزش کنونی رویکردی عکس آن دارد که ورود و برجسته شدن رویکرد فرهنگی- اخلاقی به فروپاشی آن منجر میشود. عین همان مدل سیاسی و حکومتی جمهوری اسلامی که مدل حکومتی دموکراسی کاپیتالیستی لیبرالیسم غربی را در دنیای معاصر به گوشه رینگ برده و موجب خیزش و بیداری اسلامی ملل جهان شده است.
آسیبشناسی فرهنگی و اخلاقی ورزش
به تحقیق و تجربه 30 ساله نگارنده، ورزش آئینه جامعه است و بروز ناهنجاریهای سوء اخلاقی که در ورزش ایران مشاهده میشود دردرجه نخست ریشه در آسیبها و چالشهای امروز فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه دارد. که این خود ناشی از جنگ احزاب برای قدرت و عنائم در درون جامعه و جنگ نرم دشمن استکباری در بُعد بینالمللی (به تعبیر رهبری) است که رفع و ریشه کنی همه آنها نیازمند عزم ملی در مردم به ویژه در مدیران و متولیان ارشد نظام میباشد. به قول یکی از حکمای بزرگ اجتماعی همانگونه که آب از پایین به بالا نمیرود. فساد و ناهنجاریهای رفتاری و اخلاقی نیز از پایین به بالا نمیرود. لذا هر چند با افراد خاطی در ورزش در هر مرتبهای که هستند باید بجا و عادلانه برخورد شود، ولی خطای بازیکن با خطای مربی و به ویژه مدیران قابل مقایسه نیست که درواقع از ضعف آنان ناشی میشود و نظارت و ارزیابی درست و کارآمدی نیز وجود ندارد.
از این ریشههای عمیق فرهنگی و سیاسی که بگذریم در پیکره خود ورزش و ساختارها و سازوکارهای آن از زاویه فرهنگی و اخلاقی، رفتارها و جریانات سوء و نابهنجار را میتوان از منظر مبانی فرهنگی و جامعه شناختی و مدیریت استراتژیک ورزش از سطح به عمق در سه سطح طبقهبندی نمود:
الف) سطح فردی، رفتاری و مدیریتی که به عملکردها و رفتارهای اقشار و دستاندرکاران گوناگون و مستقیم و غیرمستقیم ورزشی به ویژه ورزشکاران و تماشاگران در حین مسابقات میپردازد.
ب) سطح ساختاری و نهادی و رسانهای که طی آن رویکردها و عملکردهای دستگاهها، نهادها و رسانههای مرتبط با ورزش و تربیت بدنی را به طور مستقل یا در ارتباط با یکدیگر کالبد شکافی میکند.
ج) سطح شاخصها و معیارها که ارزیابی و تحلیل شاخصهای پیشرفت با پسرفت فرهنگی و اخلاقی یک نظام با نهاد اجتماعی از جمله ورزش و تربیت بدنی در جامعه را در دستور کار خود قرار میدهد.
ابعاد و زمینههای سطوح سه گانه فوق را میتوان با ذکر مثالهای مختلف مطرح نمود که به اجمال اشاره میشود. در فضای مسموم و هزار توی مافیای ورزشی و غوغاسالاری رسانهای آن که مبتنی بر پولکی بودن، باندبازی و نفی اخلاق و آئین جوانمردی و روح ورزشی است، ساختار و پیکره ورزشی کشور از نظر میزان اطلاع و به کارگیری سه سطح رفتاری، نهادی و شاخصی فوق برای ریشهیابی فرهنگی و اخلاقی سوء در ورزش کشور بیگانه و پیاده است و وظیفه خود را فقط و فقط این میداند که با بدنساز بدن ورزشکار را قوی، با مربی، مهارتهای فنی و مهارتی او را افزایش و با سرپرست، روانه اردو، میدان، گود یا تشک نماید تا رکورد بزند، مدال بیاورد و از سکو بالا برود تا مثلاً سرود و پرچم و نام کشور مطرح شود. در واقع مطرح شدن خودشان برای رسیدن به نام و نان انبوه، سریع و راحت بوده که فرهنگ پول مسلک و سرمایه سالار بریتانیایی امروز مسلط کرده است.
پر واضح است که در این فضای ورزشی مسائل سوء اخلاقی و رفتاری به راحتی بروز میکنند. گذشته نیز نشان میدهد که در میادین مختلف داخلی و خارجی هم از نظر اخلاقی و هم از نظر فنی افت قابل توجهی داشتهایم. مقایسه تعداد مدالهای ایران و چین و نوع رفتارها و عملکرد فرهنگی کاروان ایران در المپیک چین ، مسابقات آسیایی گوانگجو و مسابقات جهانی دانشجویان در چین به روشنی افت فنی و رفتاری کاروان ورزشی ایران را ثابت میکند. در چنین شرایطی اگر همه تقصیرها را به گردن ورزشکار و مربی و با حتی مدیر بیاندازیم که در سطح رفتاری تحلیل، قشر مستقیم ورزشی هستند، بیانصافی بزرگی است زیرا تماشاگران و مدیران و فضای رسانهای و رویکرد نهادهای ورزشی و حتی نهادهای بالادستی نیز وجود دارند که از نظر نگارنده نقش و تأثیرگذاری آنها به لحاظ کمّی و کیفی به مراتب بیش از ورزشکار و مربی در بروز افت فنی و رفتاری و فرهنگی- ورزشی میباشد.
اصولاً ورزش امروز از مدل ورزش نوین غرب با بنیانگذاری «پیردوکوبرتن» فرانسوی در اواخر قرن 19 شروع میشود که ویژگیهای اصلی آن با رویکردی چون هرچه سریعتر دویدن، هرچه قویتر بودن و هر چه بالاتر بودن (citius - altius-Fortius )، همراه بوده و اصول و ویژگیهای بارزی چون بردگرایی، سکولاریسم، رکوردگرایی، اومانیسم، تخصص زدگی و عقلانیت ابزاری و سازمان یافتگی در راه عظمت و منِت و شهرت و پول بر آن مترتب است. در حالی که مبانی ورزش سالم، اخلاق و خردو سلامتی و شادابی و دوستی را به ارمغان میآورد. و فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی ما از گذشتههای کهن باستانی تا دوران اسلامی و تا به امروز سراسر از آن حکایت میکند.
در فضای پرزرق و برق ورزشی با مدل غربی امروز، به جای سه مفهوم زیبا و دوست داشتنی سلامتی، شادابی و دوستی، باتسلط افراطی ورزش قهرمانی و حرفهای ویژگیهای مبتنی بر منیّت، پول و خشونت و صدمه، ناراحتی و جنگ اعصاب و کینه و دشمنی هویت و ماهیت آن را تشکیل میدهد. فرهنگ سودپرستانه بریتانیایی و شاخصهای داروینسیتی تنازع بقاء برآن حاکم است. در این فضای نا سالم ورزشی، اخلاق و تربیت و ارزشهای انسانی و فرهنگی در تمرینات و مسابقات و اردوها و رسانهها و باشگاهها و تیمها موضوعیت و مدخلیتی ندارند. و مثلاً بازیکنی با مهارت بالاتر و مؤثر در تیم و برد آن حتی اگر مصدوم هم باشد، سرمربی ترجیح میدهد برای برد تیم او را به زمین بفرستد و با یک بازیکن خوب فنی علیرغم داشتن رفتار و اخلاق نابهنجار، سرمربی از او برای برد تیم خود استفاده میکند. و اصلاً تأثیر سوء اخلاقی این بازیکن بر رویکرد اخلاقی و رفتاری تیم و بازیکنان و تماشاگران موضوعیتی ندارد زیرا ماهیت و خمیر مایه ورزش جدید همین است.
متاسفانه ساختار ورزش در ایران یک تقلید محض از مدل غربی آن است و هیچ حرفی برای گفتن ندارد. علیرغم آنکه مدل ورزشی اسلامی – ایرانی درمبانی و باورهای غنی نظام جمهوری اسلامی ایران به راحتی قابل مطالعه و استخراج است و مدیریت کلان و استراتژیک ورزش کشور میتواند با تدبیر و تدریج و بکارگیری همه ظرفیتهای علمی و عملی و تجربی در عرصه ورزش کشور از آن استفاده نماید و کشتی به گل نشسته ورزش و تربیت بدنی را در همه سطوح به دریای رشد و شکوفایی هدایت کند.
پرواضح است که مدل ورزشی غربی را نمیتوان یکباره و به صورت قهری کنار گذاشت. زیرا بینظمی و بیساختاری از نظم بد و ساختار غلط بدتر است. جایگزینی مدل فرهنگی- ورزشی اسلامی- ایرانی را باید با ظرافت و تدبیر و تدریج و با برنامهها و سیاستهای مطلوب به لحاظ فنی و فرهنگی در همه سطوح ورزشی تدوین و طراحی و اجرا نمود تا بدینوسیله مدل غربی و ویژگیهای غلط و غیراخلاقی آن به تدریج در درازمدت زایل شود.
در سطح ساختاری و نهادی باید به نهادهای بالادستی مانند مجلس محترم و دولت محترم، نهادهای ورزشی کلان مانند سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک، بخش دانشگاهی وعلوم ورزشی، ورزش پایه و دانشآموزی و رسانههای ورزشی و زیرمجموعههای آنها پرداخته شود که آیا به چه میزان به مسئولیتها و وظایف درست و قانونی خود در حوزه ورزش عمل میکنند. و کارکردها و رویکردهای آنها به طور مستقل یا در ارتباط با یکدیگر چیست و آسیبشناسی ساختاری ورزش درباره آنها چه تحلیلی ارائه میکند.
در سطح سوم یعنی سطح شاخصی و معیاری، باید دید که اصولاً شاخصها و معیارهای فرهنگی و اخلاقی در ورزش کشور چیستند و از چه زمینهها و منابعی تغذیه میکنند. مثلاً مراحل سه گانه رویکرد اخلاقی -ورزشی یعنی بازی منصفانه (sportsman ship) ، بازی جوانمردانه (fair play ) و بازی پهلوانانه (pahlevanane) در میادین و مسابقات ورزشی امروز چگونه قابل تحقق و پیاده شدن است. وارتباط آنها بایکدیگر چیست و موانع آنها کدام است؟
برنامهگرا نبودن، قانونگریز بودن، عدم شایستهسالاری، تناقض ورزش و ارزشها ، دولتی شدن و تصدیگری دولتی، جهتگیری نادرست علوم ورزشی، رویکرد تیمداری در ورزش تربیتی و دانشآموزی، هرم معکوس ورزشی، ورزش ویترینی بانوان، خشونت و پرخاشگری و وندالیسم در بین تماشاگران، دوپینگ و استفاده از داروهای نیروزا، استثمار و بهرهکشی از بدن، پوچی و بیهویتی و از خود بیگانگی ورزشی، مدیریتهای ضعیف و باندی و غیرآشنا با تخصص و تجربه ورزشی، رویکرد هیاهو وحاشیه سازی رسانهها، عدم استفاده از دانش و علم روز دنیا و نظایر آنها همگی از جمله موضوعاتی هستند که میتوان درراستای دستیابی به ورزش سالم واخلاقی ودر خور مردم سرافراز ایران اسلامی به آنها پرداخت.
چه باید کرد؟
کاری نمیتوان کرد! زیرا در وضعیت و شرایط کنونی امیدی به اصلاح نیست. و این حرفها 32 سال یعنی به میزان عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی تکرار میشود ولی انگار آب در هاون کوبیدن است. برای آنکه در فضای ورزشی رسانهای مافیایی مدل غربی، بسیاری از مدیران و دستاندرکاران ورزشی گوششان پنبه است و یا اینکه این گوش در و آن گوش دروازه است و اصلاً هیچ وقعی به نالههای روشنگرانه و دردمندانه مربیان دلسوز، معلمان زحمتکش و نویسندگان متعهد و دانشمندان متخصص و قهرمانان محبوب و ورزشکاران با اخلاق که در ایران عزیز ما اندک هم نیستند، نمیگذارند. بنابر این باید خار در چشم و استخوان در گلو سوخت و ساخت، تا عمر تمام شود.
با همه این ناامیدیها باز هم تکلیف حکم میکند که به عنوان یک معلم ومتعهد به سربلندی این خاک گلگون ، باز هم بگوییم و بنویسیم و به همه ورزشدوستان واقشار ورزشی بویژه مربیان و مدیران یادآوری کنیم که:
اگر عزم ملی و مردمی و اسلامی را در عرصه ورزش وتربیت بدنی کشور جزم کنیم،
اگر رهنمودهای امام راحل (ره) و رهبری معظم انقلاب را به طور کامل و عملی چراغ راه قرار دهیم،
اگربا جسارت، مدل فرهنگی، ورزشی اسلامی – ایرانی را ترسیم و اجرا کنیم (که شدنی است)،
اگر مبانی و راهبردها وبرنامه های ورزش وتربیت بدنی در جمهوری اسلامی را محور قراردهیم،
اگر در سطح رفتاری تحلیل، همه اقشار ورزشی به مراقبت اخلاقی ورفتاری خود و دیگران اقدام نمایند،
اگر در سطح نهادی تحلیل، همه ساختارهاو نهادها به ویژه رسانهها به راهبردها ی مصوب و قانونی خود عمل کنند،
اگر در سطح شاخصی تحلیل، ملاکها و معیارهایی چون قانون مداری ، طرح و برنامه ، علم و دانش، اخلاق و ارزش، دوستی و همکاری، سلامتی و تندرستی، پاکدستی و سختکوشی، نظارت و ارزیابی و پاسخگویی، مردمگرایی ورزشی به جای دولتی بودن، شایستهسالاری و ورزشگرایی و مدیریت استراتژیک ورزشی به جای مدیریت های مقطعی و باندی را مورد توجه قرار دهیم،
حتی اگر به صورت نسبی و حداقلی، این اگرها روزی تحقق یابند، آنگاه برای همیشه شاهد ریشهکنی مدل فرهنگی ورزشی سوء غربی و پیامدهای اخلاقی ناهنجار آن در میادین و مسابقات و در بین ورزشکاران و تماشاگران و مدیران و رسانههای ورزشی خواهیم بود و در چنین حالتی مدل فرهنگی-ورزشی و ورزش و ورزشکاری در ایران بیانگر فرهنگ و تمدن دیرپا و غنی اسلامی- ایرانی و ارزشهای انقلاب اسلامی در منظر جهانیان خواهد شد.
مستندات ومبانی وراهبردهای رسمی ومصوب و قانونی ورزش و تربیت بدنی در جمهوری اسلامی ایران در صورت نیاز، از جانب نگارنده قابل ارائه است.
این ماده غذایی جادویی از شما درمقابل بیماری های قلبی، سرطان و عفونت ها محافطت می کند.اگر سیر به جای اینکه در طبیعت ساخته می شد، در آزمایشگاه ساخته شده بود، مطمئن باشید دارویی بسیار گران قیمت بود.تحقیقات پزشکی و دارویی نشان داده است که سیر-چاشنی معطر که افراد یا از آن متنفر می شوند و یا عاشقش می شوند-می تواند کلسترول را پایین آورده، از لخته شدن خون در بدن جلوگیری کرده، فشارخون را پایین آورده، از ابتلا به سرطان جلوگیری به عمل آورده، و شما را در برابر عفونت ها و بیماری های قارچی و باکتریایی مصون کند.
اما چه چیز باعث می شود سیر چنین فواید شگفت انگیری داشته باشد؟ سیر حاوی بیش از 100 ماده شیمیایی بیولوژیکی مفید می باشد که از جمله آن می توان به موادی با نامهای بسیار عجیب و غریب زیر اشاره کنیم: آلیین، آلیناز، آلیسین، اس آلیلسیستئین، دیالین، آلیل متیل تری سولفید.
در واقع، سیر از 3000 سال پیش تاکنون مصرف دارویی داشته است اما فواید آن تا زمان حال در حد اعتقاد مردم عادی محدود بود. طبق گزارشی در یکی از روزنامه های انجمن پزشکی امریکا، نقش درمانی سیر در تقریباً 1000 تحقیق توصیف و تشریح شده است.
فواید سیر در سیستم قلبی-عروقی بدن
آدِش کی جین، پزشک مرکز تحقیقاتی بالینی و دانشکده پزشکی تولان در نیو اورلئان، سال گذشته گزارش داده است که سیر می تواند باعث پایین آوردن میزان کلسترول و به ویژه نوع لیپوپروتئین کم حجم (LDL) در خون می شود. جین به 20 مرد و زن روزانه 900 میلیگرم از قرص های پودر سیر داده و آنها را با 22 فردی که
فقط داروی پلاسیبو دریافت می کردند، مقایسه کرده است.
در آخر این تحقیق 12 هفته ای، میزان کلی کلسترول خون در افرادی که قرص های سیر مصرف نموده بودند، تا %6 کاهش پیدا کرد، درحالیکه در افرادیکه دارونکا یا پلاسیبو دریافت کرده بودند، این کاهش فقط %1 بوده است. افرادیکه سیر مصرف کرده بودند همچنین کاهش 11 درصدی در کلسترول LDL خود مشاهده کرده اند
که باز این میزان در گروه دیگر بسیار کمتر و فقط %3 بوده است.
او در ژورنال پزشکی می نویسد، "پودر سیر که به شکل قرص به افراد داده شده بود، کاملاً برای آنها قابل تحمل بوده و فقط در یکی از از افراد ایجاد ناراحتی کرده بود."
سیر همچنین داروی ضد انعقاد خون نیز به شمار می رود-یک داروی طبیعی برای رقیق کردن خون. دکتر اچ کیسوتر از دانشگاه سارلاندس هامبورگ، اخیراً دریافته است که سیر می تواند به بیمارانی که از بیماری انسداد شریانی که باعث لخته شدن خون در ناحیه پاها می شود، رنج می برند نیز کمک کند.
معمولاً از این بیماران خواسته می شود که راه بروند، چون بالا رفتن جریان خون میزان این لخته ها را کاهش می دهد. اما این بیماران خیلی زود دلسرد می شدند چون این بیماری موقع راه رفتن درد بسیار عمیقی در فرد ایجاد میکند.
دکتر کیسوتر به مدت 12 هفته به 32 بیمار روزانه 800 میلیگرم از قرص های پودر سیر و به 32 بیمار دیگر دارونما یا پلاسیبو می دهد. سپس مسافتی را که بدون احساس درد می توانند راه بروند را اندازه گیری می کند. در هفته های اول، هر دو گروه پیشرفتی شبیه به یک برنامه پیاده روی معمول داشتند. اما با گذشت زمان بیمارانی که از پودر سیر استفاده می نمودند، قادر بودند یک سوم راه بیشتری را بدون احساس درد طی کنند. این محقق همچنین گزارش می کند که فواید سیر که شامل کاهش فشارخون می شود، به فاصله کمی بعد از اینکه بیماران کپسول پودر سیر را مصرف می کردند، قابل مشاهده بوده است.
فواید سیر در مقابله با سرطان
سیر در مقابل سرطان نیز از شما محافظت می کند. دکتر بنجامین لاو در مجله بیوتراپی مولکولی عنوان می کند که "سیر یکی از قدیمی ترین گیاهانی است که گفته می شود خواص ضد سرطانی دارد. در گذشته مصریان و پزشکان هندی از سیر برای درمان تومرها استفاده می نمودند."
دکتر لاو، محقق دانشگاه لوما لیندا، سه راهی را که از طریق آن سیر از شما درمقابل سرطان محافظت می کند را توصیف میکند: با بازداشتن مستقیم متابولیسم سلول های تومر، با جلوگیری از شروع و تولید سلول های سرطانی، و با تقویت سیستم دفاعی فرد برای مقابله بهتر با سلول های سرطانی.
میلنر دریافته است که یک رژیم غذایی که از 2 تا 4 درصد سیر تشکیل شده باشد، رشد سرطان سینه را به تاخیر انداخته و تعداد تومرهای سرطانی را کاهش می دهد. او اینطور توضیح می دهد: "تعداد کلی تومرها در موش های صحرایی که یک رژیم غذایی %2 سیر طی دوره 20 هفته ای داشته اند، درمقایسه با گروه کنترل از این موشهای صحرایی تا %56 کاهش داشته است."
فایده دیگر این بود که سطح گلوتاتیون-اس-ترنسفراز، بین حیواناتی که رژیم های غذایی با میزان سیر بالا داشته اند، تا %42 بالاتر بوده است. گلوتاتیون-اس-ترنسفراز آنزیمی است که به رفع مسمومیت کبد از مواد سرطانزا و سایر مواد شیمیایی خطرناک، کمک میکند.
در تحقیق دیگری، میلنر دریافت که سیر می تواند به طرز قابل توجهی تعداد ترکیب های افزایشی را در اسید دئوکسی ریبونوکلئیک (DNA)، کاهش می دهد. ترکیب های افزایشی مواد شیمیایی هستند که به نیتروسامین های DNA می چسبند، و محیط را برای تغییرات سرطانی آماده می کنند.
میلنر یک گروه موش های صحرایی آزمایشگاهی را در معرض نیتروسامین ها قرار داده، اما به برخی حیوانات هم میزان بسیار زیادی از پودر سیر-در 2 تا 4 درصد از رژیم غذایی-داده شد. این موش های صحرایی، برحسب میزان سیری که خورده بودند، 40 تا 80 درصد کاهش ترکیب های افزایشی در کبد داشته اند. بعلاوه، موشهای صحرایی که سیر می خوردند، از 55 تا 60 درصد ترکیب های افزایشی در غدد پستان نیز بهره مند شده اند.
تحقیقات مختلفی همچنین نشان داده است که سیر احتمال خطر سرطان های معده و شکم را نیز کاهش می دهد. در یک تحقیق که در چین انجام گرفته است، نشان داده شد که مصرف سیر به طور معکوس به شیوع ابتلا به سرطان معده و شکم مربوط است. سایر آزمایشات نشان داده است که سولفید دیالیل به میزان قابل توجهی تومرهای سرطانی شکم را در همسترها کاهش می دهد.
در یک تحقیق دیگر، پروفسور ام. ام. ال موفتی از دانشگاه الکساندرا در مصر، به قورباغه های مصری، به مدت چهار ماه یا سیر تازه خرد شده، یا روغن سیر، و یا روغن ذرت (بعنوان پلاسیبو) داده شد و بعد آنها را در معرض آفلاتوکسین B1 AFB1، یک آلاینده غذایی که موجب سرطان کبد می شود، قرار دادند.
فقط 3 درصد از کلیه قورباغه هایی که سیر تازه خورده و فقط 9 درصد از 65 حیوانی که روغن سیر مصرف کرده بودند، دچار تومر شدند. درمقابل، 19 درصد از حیواناتی که روغن ذرت خورده بودند، دچار سرطان کبد و تومر کلیه شدند.
دکتر ال موفتی در این زمینه می گوید، "نتایج ما نشان می دهد که دادن سیر خردشده یا روغن سیر به قورباغه ها، به طرز قابل توجهی موجب کاهش ایجاد تومر از طریق AFB1 می شود. سیر تازه تاثیرات بازداشتنی بیشتری نشان داده است...این نشان می دهد که در سیر تازه میزان بیشتری ترکیبات فعال وجود دارد."
فواید سیر در عفونت های قارچی و میکروبی
تحقیقات پزشکی نقش سیر را به عنوان یک آنتی بیوتیک طبیعی نیز تایید می کند. در 1983، دکتر لاو در مجله فرضیه پزشکی می نویسد، "عصاره سیر فعالیت بسیار وسیع ضد میکروبی را درمقابل باکتری ها و قارچ های بسیار زیادی نشان می دهد...چون بسیاری از موجودات میکروسکوپی که به عصاره سیر حساسیت نشان داده اند، ازنظر پزشکی قابل توجه هستند، سیر نقش بسیار مهمی بعنوان یک عامل درمانی خواهد داشت."
یکی از روش های فعالیت سیر از طریق تقویت سلول های فاگوسیتوز (سلول های بیگانه خوار)، توانایی گلوبول های سفید برای مقابله با عفونت ها و بیماری ها می باشد. یکی دیگر از این راه ها، از طریق تحریک سلول های ایمنی مثل ماکروفاژها و سلول های T برای مقابله با باکتری ها و عفونت های ویروسی و تنظیف سلول های سرطانی می باشد.
ترکیبات فعال
در طبیعت، سیر خام فعالیت بیولوژیکی بسیار پایینی دارد. اما وقتی شما با خرد کردن، پختن، یا جویدن آن، بوته سیر را تخریب می کنید، آنزیم آلیناز فوراً آلین را به آلیسین تیدیل می کند که آن رایحه را به سیر می بخشد.
زمانی تصور می شد که آلیسین اصلی ترین ترکیب فعال سیر است. اما امروز محققان دریافته اند که آلیسین به سرعت اکسید می شود. بیش از 100 ترکیب فعال بیولوژیکی حاوی سولفور، پروتئین ها، و ساپونین، در نتیجه این اکسید شدن به وجود می آید. با اینکه آلیسین هنوز هم نشانگر قدرت و توانایی سیر می باشد، اما تحقیقات اس- آلیلسیستئین و سایر ترکیبات را از جمله مهمترین ترکیبات درمانی موجود در سیر میدانند.
حال میخواهید بدانید که سیر را چطور باید مصرف کنید؟ در اکثر تحقیقات علمی از عصاره استاندارد شده سیر به شکل روغن یا کپسول استفاده می شود. اما می توان گفت که تقریباً همه اشکال سیر خواص و فواید خود را دارند. اگر از مزه سیر لذت می برید، می توانید به طور آزاد از آن در غذاهای خود استفاده کنید. اما اگر مزه یا بوی آنرا دوست ندارید، می توانید از کپسول های آن استفاده کنید که فاقد بو و مزه طبیعی سیر است. سیر به هر صورت که استفاده شود، فواید بسیاری را عایدتان خواهد کرد.
تنفس ، روش دم و بازدم یکی از مهمترین موضوع ها هنگام انجام تمرینات و حرکات ورزشی هستند. نفس کشیدن صحیح و درست می تواند انرژی زیادی را برای بدن حفط کند و همچنین بدن را سالمتر نگه دارد در حالی که روش غیر صحیح آن می تواند انرژی زیادی از بدن بگیرد و به سلامت بدن آسیب وارد کند.تنفس صحیح همچنین باعث می شود تا انتقال و تامین خون از قلب به رگهای بدن، بهتر و مرتبتر انجام پذیرد.
این موضوع به عملکرد بهتر سیستم لنفانی انسان نیز کمک می کند.فراموش نکنید که التبه نوع هوایی که تنفس می کنید نیز بسیار مهم است. هوای تنفس شونده - بویژه هنگام انجام تمرینات و حرکات ورزشی - می بایست پاک و غیر آلوده باشد.
روش صحیح تنفس در حین ورزش
توجه داشته باشید که هنگام تمرینات و فعالیت ورزشی ، تنفس خود را ریتمیک و بصورت منظم انجام دهید . همچنین دقت کنید که تا حد امکان آرامش را حفظ کنید و از تند نفس کشیدن جلوگیری کنید.سعی نکنید تا با دهان نفس بکشید.
البته برای خارج کردن سریعتر هوا می توانید از دهان استفاده کنید، اما برای کشیدن آن اصلا" از دهان استفاده نکنید البته در ورزش شنا تنفس از راه دهان منعی ندارد و بلکه لازم است. بکارگیری دهان برای عمل دم باعث می شود تا هوا به حجم نامشخص (زیاد) وارد بدن گردد بدن اینکه فیلتر شود.
بینی با فیلترهایی که در قسمت ورودی خود دارد، هوای دم را پاک سازی می کند. همچنین بینی با حجم کمتری که دارد باعث می شود تا حجم هوای دم کنترل شده و به مقدار مورد نیاز باشد.تنفس از دهان باعث خشکی دهان و گلو می شود که این موضوع به خشک شدن آب بدن و کسری انرژی کمک می کند.
روش توصیه شده اینست که دم از راه بینی و بازدم از راه دهان انجام گیرد. در این روش البته بهتر است که هنگام کشیدن هوا، دهان کاملا" بسته باشد. البته روش دم و بازدم از راه بینی بیشتر توصیه می گردد.
در این حالت دهان در هر دو حالت (دو و بازدم) کاملا" بسته است.اما چگونگی تنفس نیز امری بسیار مهم است. برای کشیدن تنفس، نگه داشتن نفس در بدن و بیرون دادن آن مدت زمانی نسبی لازم است تا حرکت ریتمیک حفظ گردد، که این موضوع در هنگام انجام تمرینات امر مهمی است. همانطور که قبلا" نیز اشاره شد، آرامش در تنفس لازم است تا حفظ گردد.
روش تنفس درست پس از ورزشبعد از انجام تمرینات و یا هنگام استراحت بین هر تمرین ، سعی کنید تا به صورت عمیق در روش زیر چند مرتبه تنفس کنید:
اگر برای مثال یک ثانیه را صرف کشیدن نفس عمیق می کنید، چهار برابر آنرا (چهار ثانیه) می بایست برای نگه داشتن نفس در بدن صبر کنید. سپس در زمان دوبرابر آن (دو ثانیه) باید نفس را بیرون دهید.
این مدت زمانها بستگی به نوع نفس کشیدن شما دارد. اما نسبتها می بایست رعایت شوند. یعنی اگر دم دو ثانیه به طول انجامد، نگه داشتن آن باید هشت ثانیه طول کشد و بازدم نیز چهار ثانیه.این نوع روش تنفس چه برای کسانی که ورزش می کنند و چه کسانی که نمی کنند، در روز سه مرتبه ده باری توصیه می شود. یعنی ده بار صبح، ده بار عصر و ده با قبل از خواب.
ورزش منظم، کنترل قندخون را در مبتلایان به دیابت نوع 2 بهبود می بخشد و ممکن است منافع مشابهی در دیابت بارداری داشته باشد. نکته جالب اینکه ناهنجاری هایی که باعث بروز مقاومت به انسولین (دیابت نوع 2 و دیابت بارداری) می شوند، با کاهش وزن، رژیم غذایی و فعالیت بدنی قابل بازگشت هستند.
از این رو تغییر شیوه زندگی با تمرکز بر کاهش وزن و افزایش فعالیت بدنی از راهکارهای اصلی پیشگیری از بروز دیابت در افرادی است که «تست تحمل گلوکز» (اندازه گیری قندخون بیمار پس از نوشیدن محلول قندی) مختل دارند.
تاکنون تمرین های منظم ورزشی در کنترل مطلوب قندخون بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 موثر نشان داده نشده اند، ولی می توانند به عنوان یک درمان فرعی ایمن و اثربخش برای این افراد تجویز شوند.
شرکت منظم در تمرین های ورزشی، به غیر از تاثیر بر کنترل قندخون، آثار سودمند بسیاری از جمله بهبود وضعیت قلبی-عروقی، متابولیک و سلامت روانی برای بیمار مبتلا به دیابت به دنبال خواهد داشت. ورزش، در پیشگیری اولیه و ثانویه بیماری های قلبی - عروقی و پیشگیری از عوارض خاص بیماری دیابت کمک کننده است.
دیابت نوع 1 بیشتر در سنین 7 تا 15 سال آغاز می شود. یعنی در دورانی که فرد به فعالیت نیاز دارد. منع کردن کودک یا نوجوان بیمار از شرکت در بازی و ورزش با همسالان، از ترس ایجاد حمله های افت قند خون، ممکن است در سلامت روانی و رشد اجتماعی او تاثیر منفی داشته باشد و او را از دستیابی به سایر منافع فعالیت بدنی محروم کند. از سوی دیگر، هرچه می گذرد، نقش فعالیت بدنی به عنوان یک ابزار درمانی، در کنترل دیابت نوع 2 و پیشگیری از بروز آن در افراد در معرض خطر، آشکارتر می شود. مانند هر درمان دیگر، اثر ورزش باید کاملا شناخته شود.
این یعنی گروه پزشکی بیمار مبتلا به دیابت، باید بدانند چگونه فواید و خطرهای ورزش را در بیمار موردنظر ارزیابی کنند و بهتر است این گروه درمانی که شامل خود بیمار، پزشک، پرستار، متخصص تغذیه و روان شناس می شود، یک فرد آگاه به علم تمرین و فیزیولوژی ورزشی یا متخصص پزشکی ورزشی نیز حضور داشته باشد.
ارزیابی های لازم قبل از شرکت بیمار در ورزش
لازم است بیمار دیابتی پیش از آغاز یک برنامه ورزشی که شدت آن از الگوی معمول فعالیت های روزانه اش بیشتر است، به وسیله پزشک بررسی شود تا از نظر وجود شرایطی که پرداختن به انواع خاصی از ورزش را ممنوع کند، غربالگری انجام شود. این ارزیابی ها شامل گرفتن شرح حال، معاینه های بالینی و احتمالا اقدام های تشخیصی لازم هستند تا به دقت وجود داشتن یا نداشتن عوارض دیابت را مشخص کند. هنگام گرفتن شرح حال و انجام معاینه ها، باید توجه ویژه ای به علایم و نشانه های بیماری های قلبی- عروقی، چشمی، کلیوی، سیستم عصبی و پاها داشت.
ارزیابی قلبی - عروقی
در بیماران مبتلا به دیابت که یکی از شرایط ذکر شده در شرح عکس بالای صفحه را دارند و می خواهند فعالیت های ورزشی با شدت متوسط یا بیشتر انجام دهند، تست ورزش با پایش همزمان نوار قلبی ممکن است مفید باشد.
البته بعضی از صاحب نظران معتقدند این شرایط بیش ازاندازه سختگیرانه است و باعث می شود برای بسیاری از مبتلایانی که چندان در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی نیستند، تست ورزش درخواست شود و هزینه های متعاقب آن باعث محدودیت در شرکت شود. پزشک برای تصمیم گیری در مورد درخواست تست ورزش برای بیمارانی که می خواهند به ورزش های کم شدت مانند پیاده روی آرام بپردازند (کمتر از 60 درصد حداکثر ضربان قلب)، باید بر مبنای قضاوت بالینی خود عمل کند.
ورزش و دیابت نوع 2
فواید فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، قابل توجه است و مطالعه های اخیر بر اهمیت برنامه های ورزشی بلندمدت در پیشگیری و درمان این مشکل متابولیک شایع تاکید دارند. شواهد محکم و پایداری وجود دارد که نشان می دهد افزایش فعالیت بدنی و مقداری کاهش وزن، بروز دیابت را در افراد دارای تست تحمل گلوکز مختل، کاهش می دهد.
توصیه می شود فردی که تست تحمل گلوکز او مختل است، علاوه بر غذایی سالم و کمی محدودیت دریافت انرژی، حداقل 150 دقیقه در هفته فعالیت بدنی متوسط تا شدید داشته باشد. ترکیب رژیم غذایی، ورزش و تغییر رفتار، موفق ترین برنامه برای کنترل طولانی مدت وزن محسوب می شود. ورزش به تنهایی، بدون محدودکردن دریافت کالری و تغییر رفتار، کاهش وزن مختصری در حدود یک کیلوگرم به دنبال خواهد داشت. علت کم بودن مقدار کاهش وزن این است که برای افراد چاق، اغلب انجام حجم کافی تمرین ها مشکل است و انرژی صرف شده حین ورزش را با مصرف غذای بیشتر یا کم کردن فعالیت در زمان های خارج از ساعت های تمرین جبران می کنند.
البته باید توجه داشت کاهش وزنی که در اثر تمرین های ورزشی ایجاد می شود، در مقایسه با همان میزان کاهش وزن در اثر رژیم غذایی، با میزان بیشتری از افزایش حساسیت به انسولین همراه است. حجم بهینه تمرین های ورزشی برای رسیدن به کاهش وزن قابل توجه و پایدار، بسیار بیشتر از آن است که برای بهبود کنترل قند نیاز است.
ورزش های هوازی: مقدار و شدت مناسب تمرین های هوازی با توجه به هدف متفاوت است: برای بهبود کنترل قند، کمک به حفظ وزن و کاهش بیماری های قلبی- عروقی؛ حداقل 150 دقیقه در هفته ورزش هوازی با شدت متوسط (60-40 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی یا 70-50 درصد حداکثر ضربان قلب) یا حداقل 90 دقیقه در هفته تمرین هوازی شدید توصیه می شود.
این حجم از تمرین ها بهتر است حداقل در 3 روز از هفته تقسیم شوند و تمرین های بیش از 2 روز پیاپی قطع نشوند. در بیماران مبتلا به دیابت، هر قدر تفاوت میزان فعالیت در روزهای مختلف هفته کمتر باشد، تنظیم رژیم غذایی و دارو آسان تر است و به همین دلیل تمرین های هوازی تا آنجا که ممکن است، باید در روزهای بیشتری از هفته انجام شوند. ورزش هوازی یا مقاومتی متوسط تا شدید، به مدت 4 ساعت یا بیشتر، در مقایسه با تمرین هایی در حجم کمتر، خطر بروز بیماری های قلبی - عروقی را به میزان بیشتری کاهش می دهد.
برای حفظ طولانی مدت کاهش وزن قابل توجه (بیشتر از 5/13 کیلوگرم)، ممکن است تمرین بیشتر، مانند 7 ساعت در هفته تمرین هوازی متوسط تا شدید، مفید باشد. با وجود ارزش های شناخته شده تمرین های هوازی، محدودیت هایی نیز در انجام آنها وجود دارد. بعضی از افراد این تمرین های را یکنواخت و خسته کننده می دانند. از سوی دیگر، انجام این تمرین ها با حجم و شدت مذکور، ممکن است برای کسانی که قبلا زندگی کم تحرکی داشته اند یا از چاقی رنج می برند، مشکل باشد.
متاسفانه بیشتر کسانی که بیشترین سود را از ورزش های هوازی می برند، بیشترین مشکلات را برای انجام این تمرین ها دارند. در بیمارانی که دچار چاقی، مشکلات مفصلی، سایر مشکلات فیزیکی یا عوارض دیابت هستند، حتی 30-20 دقیقه پیاده روی نیز می تواند با مشکل و درد همراه باشد.
تمرین های مقاومتی: اخیرا تمرین های مقاومتی، به عنوان ابزار درمانی موثر و ایمن در درمان بسیاری از بیماری های مزمن مطرح شده اند. طبق گزارش های موجود، این تمرین ها، مشابه ورزش های هوازی، در افزایش حساسیت به انسولین، میزان انرژی مصرفی روزانه و کیفیت زندگی موثر هستند. از این گذشته، تمرین های مقاومتی، پتانسیل افزایش قدرت عضلانی، توده لخم بدن و تراکم مواد معدنی استخوان را نیز دارند که می تواند بهبود نسبتا سریع، وضعیت عملکردی بیمار را به دنبال داشته باشد و از این رو بیمار زودتر پاداش تلاشش را دریافت می کند.
به این دلیل که معمولا در هر جلسه چند نوع تمرین مقاومتی متفاوت انجام می شود، عده ای آن را متنوع تر و کمتر خسته کننده می دانند. البته باید توجه داشت که تمرین های مقاومتی، برخلاف تمرین های هوازی ساده ای چون پیاده روی، به ابزار، آگاهی از تکنیک تمرین و دستورالعمل اولیه نیاز دارند. در صورتی که منعی وجود نداشته باشد، بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باید تشویق شوند 3 جلسه (حداقل 2 جلسه) در هفته به تمرین های مقاومتی بپردازند. در هر جلسه، تمرین ها باید همه گروه های بزرگ عضلانی را در قالب 8 تا 10 تمرین دربرگیرند. تعداد مناسب تکرار حرکت ها در هر ست، 10 تا 15 تکرار است. به طوری که ورزشکار به حدود خستگی نزدیک شود.
تمرین های کششی: اغلب تمرین های انعطاف پذیری یا تمرین های کششی برای افزایش دامنه حرکتی مفاصل و کاهش خطر آسیب دیدگی هایی مانند کشیدگی های عضلانی توصیه می شوند.
علاوه بر اثر این تمرین ها بر میزان بروز آسیب های عضلانی، به نظر می رسد اجرای اصولی تمرین های کششی باعث افزایش انعطاف پذیری و دامنه حرکتی مفاصل می شود. از آنجا که بیماری دیابت در دراز مدت ممکن است با افزایش محدودیت حرکات مفاصل همراه باشد، شاید انجام این تمرین ها بتواند آثار مفیدی در بیماران مبتلا داشته باشد.
توصیه می شود هنگام انجام تمرین های کششی، عضلات به آرامی به حالت کشیده درآیند و کشش تا جایی ادامه یابد که احساسی از کشش وجود داشته باشد ولی درد ایجاد نشود و هر حرکت کششی حدود 30 ثانیه طول بکشد. همانند افراد غیردیابتی، در بیماران مبتلا به دیابت نیز شروع فعالیت ورزشی باید با دوره گرم کردن، تمرین های کششی و بعد از پایان ورزش، دوره سرد کردن باشد.
برای گرم کردن، فعالیت سبک هوازی به مدت 5 تا 10 دقیقه (دوی آرام، دوچرخه ثابت و...) برای آماده کردن عضلات، قلب و سیستم تنفسی لازم است. بعد از آن عضلات به 5 تا 10 دقیقه تحت کشش آرام قرار می گیرند و سپس به فعالیت ورزشی اصلی پرداخته می شود. بعد از پایان تمرین ورزشی نیز برای سرد کردن، به مدت 10-5 دقیقه فعالیتی شبیه به دوره گرم کردن برای بازگرداندن تدریجی ضربان قلب به سطح قبل از ورزش انجام می شود.
ورزش و دیابت نوع 1
معمولا افراد جوانی که دچار عوارض دیابت نیستند و کنترل متابولیکی خوبی دارند، می توانند با اطمینان در رشته ورزشی مورد علاقه خود، حتی در سطح قهرمانی، شرکت کنند، اما توصیه می شود از انتخاب ورزش های پرخطر مثل غواصی، صخره نوردی، سقوط آزاد و به طور کلی رشته های ورزشی ای که در صورت کاهش هوشیاری، برای خود فرد یا سایر افراد همراه ایجاد خطر می کنند، پرهیز شود.
در واقع بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 تا زمانی که به عوارض دیابت مبتلا نشده اند، می توانند در هر سطحی از فعالیت های ورزشی شرکت کنند، ولی باید دقت داشته باشند تا با تنظیم مقدار کربوهیدرات غذایی و انسولین مصرفی از بروز افت قند خون در حین یا به دنبال فعالیت بدنی جلوگیری کنند. به فرد دیابتی ای که زندگی غیرفعال داشته و تصمیم به شروع ورزش گرفته است، باید توصیه کرد ورزش را با کمترین شدت و مقدار آغاز کند و به تدریج در طی چند هفته تا چند ماه، مدت و شدت فعالیت را افزایش دهد.
برای پیشگیری از ایجاد نیاز به تغییرات بزرگ در دوز انسولین و رژیم غذایی از روزی به روز دیگر، بهتر است در صورت امکان برنامه ورزشی ورزشکار دیابتی حداقل در 4 تا 5 روز از هفته انجام شود. در مواردی که بیمار مبتلا به دیابت نوع 1 به عوارض بیماری دیابت دچار شده باشد، لازم است تا نوع و شدت تمرین های ورزشی او متناسب با شرایط وی تنظیم شود. بهتر است این بیماران هنگام ورزش همراه داشته باشند تا از مشکلات احتمالی کاهش گلوکز خون کاسته شود.
4 نکته برای پیشگیری از افت قند خون در هنگام ورزش در افراد دیابتی
1. بهینه سازی میزان انسولین تجویزی: از جمله راه هایی که می توانند این منظور را برآورده سازند، «تزریق زیر جلدی مداوم انسولین» (CSII) با استفاده از پمپ انسولین یا استفاده از «تزریق های متعدد انسولین» است.
2. آموزش شناسایی شدت تمرین: عموما تمرین های سبک باعث تغییر مشخص تنفس نمی شوند و تنها مقداری ضربان قلب را افزایش می دهند و بر سطح قندخون بی تاثیرند مگر اینکه به مدت طولانی تر از 10 دقیقه انجام شوند. در زمان انجام تمرین هایی با شدت متوسط، تنفس سخت تر می شود. ضربان قلب به بیش از 100 ضربان در دقیقه افزایش می یابد و در مدت کمتر از 10 دقیقه قندخون بالا می رود، اما با طولانی تر شدن زمان تمرین، سطح قندخون کاهش پیدا خواهد کرد.
تمرین های شدید یا قدرتی باعث تند شدن تنفس و افزایش ضربان قلب بین 125 تا 160 ضربان در دقیقه می شوند و می توانند پس از گذشت مدتی باعث افت قندخون شوند، به ویژه اگر قبل از تمرین تطابق لازم در رژیم غذایی یا میزان انسولین مصرفی صورت نگرفته باشد.
3. شناسایی عوامل موثر در میزان جذب انسولین: ماساژ موضع تزریق می تواند باعث افزایش جریان خون منطقه شود. افزایش جریان خون محل تزریق در اثر ورزش یا افزایش حرارت محیطی نیز از این جمله هستند. این مساله به دنبال تزریق زیرجلدی انسولین در ران ها شایع تر از شکم اتفاق می افتد. به همین دلیل در بیشتر مواقع به ورزشکارانی که از تزریق انسولین استفاده می کنند، انجام تزریق در محل شکم توصیه می شود.
4. آگاهی از نشانه های هشداردهنده افت قندخون: علایم افت خفیف قندخون شامل سرگیجه، خستگی، احساس گرسنگی، احساس گیجی، سردرد و... هستند. وقتی ورزشکار علایم افت قندخون را احساس کرد یا مربی او متوجه شروع علایم شد، باید از در دسترس ترین منبع قندی خوراکی (مانند آبمیوه، آبنبات، قند، قرص های گلوکز و...) استفاده کند. بهترین شیوه این است که بعد از مصرف این منابع کربوهیدرات ساده، از منابع کربوهیدراتی پیچیده (مانند نان) و پروتئین نیز استفاده شود تا باعث دوام افزایش قندخون شود.
ورزش در شرایط عدم کنترل مناسب قند خون
هیپرگلیسمی (بالارفتن قندخون): ورزش در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1، هنگامی که سطح انسولین پلاسما پایین و فرد از لحاظ متابولیکی ناپایدار است، می تواند به افزایش قندخون یا هیپرگلیسمی منجر شود. در این شرایط تولید قند کبدی افزایش و برداشت قند توسط عضلات کاهش پیدا می کند و تولید کتون نیز بالا می رود. اثر سریع ورزش نیز بالا رفتن هورمون های دارای اثر مخالف انسولین، مانند گلوکاگون و کاته کولامین هاست که باعث دامن زدن به این وضعیت می شود.
از این رو توصیه شده است اگر در اندازه گیری قندخون، قبل از جلسه تمرین، مقدار آن بیش از 250 میلی گرم در دسی لیتر باشد از شرکت در تمرین های جسمی تازمانی که میزان قند به طور مناسب کنترل نشده است، پرهیز شود. طبق توصیه انجمن دیابت آمریکا اگر قند خون ناشتا، (همراه وجود کتون)، بیش از 250 میلی گرم در دسی لیتر باشد، باید از شرکت در تمرین ها خودداری شود و اگر قندخون بدون وجود کتون بالاتر از 300 میلی گرم در دسی لیتر باشد، احتیاط لازم است.
هیپوگلیسمی (پایین آمدن قندخون): در افرادی که انسولین یا داروهای افزاینده ترشح انسولین دریافت می کنند، بالا بودن میزان داروی مصرفی به نسبت مواد غذایی کربوهیدراتی (نشاسته?ای) مصرف شده یا فعالیت بدنی صورت گرفته، می تواند به هیپوگلیسمی یا افت قندخون بینجامد.
هنگام انجام فعالیت بدنی شدید، مصرف قند می تواند چند برابر افزایش پیدا کند و این افزایش مصرف تا 15 ساعت پس از پایان فعالیت ادامه می یابد. در نتیجه، افت قند خون در اثر ورزش ممکن است با تاخیر پس از اتمام فعالیت ورزشی و حتی در صبح روز بعد از یک تمرین عصرگاهی رخ دهد. بیشترین خطر افت قندخون 6 تا 14 ساعت بعد از ورزش است. در بیمارانی که انسولین مصرف می کنند، هنگامی که ورزش در ساعت های پایانی بعد ازظهر انجام شده باشد، بهتر است برای پیشگیری از بروز افت قند شبانه پیش از خواب مقداری کربوهیدرات مصرف شود.
ورزش در ماه رمضان، از تجمع چربی در بدن جلوگیری و عمل سوخت و ساز را تسهیل میکند. همچنین ورزش علاوه بر تاثیر مثبت بر تواناییهای جسمانی، سهم زیادی در افزایش قدرت یادگیری و تواناییهای ذهنی انسان دارد.
از آنجا که امسال نیز ماه مبارک رمضان با تابستان همزمان شده است، روزهداران باید قدری بیشتر مراقب حفظ سلامت خود باشند. چراکه ممکن است علاوه بر روزهداری، گرمای هوا نیز انجام فعالیتهای جسمی روزانه از جمله ورزش را با مشکل مواجه کند. اما اگر شما هم به ورزشی منظم و مرتب عادت داشتهاید ، شاید نخواهید که یکباره تمام فعالیتهای خود را متوقف کنید.
ورزش در ماه رمضان، از تجمع چربی در بدن جلوگیری و عمل سوخت و ساز را تسهیل میکند. همچنین ورزش علاوه بر تاثیر مثبت بر تواناییهای جسمانی، سهم زیادی در افزایش قدرت یادگیری و تواناییهای ذهنی انسان دارد.
اما چگونه باید در طول این ماه ورزش را ادامه داد؟
تداوم ورزش، راهی مناسب برای سلامت و لذت بردن بیشتر از این ماه است. اگر فرد اصول تغذیهای صحیح را رعایت کند، میتواند در کنار روزهداری به ورزشی منظم و ملایم نیز بپردازد و اینگونه سلامت جسمی خود را تامین نماید.
در ضمن این نکته مهم را در نظر داشته باشید که قطع تمامی فعالیتها به مدت یک ماه، ممکن است قدرت و استقامت قلبی ـ عروقی شما را با مشکل مواجه سازد.
نکته مهم آن است که در این ماه به ورزش ادامه دهید. ثبات و تداوم فعالیت بدنی، عنصری کلیدی برای حفظ سلامت و تناسب اندام است که نباید فراموش شود
1- شدت ورزش خود را کاهش دهید.
برای جلوگیری از ضعف قوای جسمانی در ماه رمضان باید از انجام حرکات سنگین ورزشی اجتناب کرد. فعالیت زیاد فرد روزه دار در ماه رمضان، به صرف انرژی بیشتر و افزایش تعریق طی ساعات روز منجر می شود که میتواند موجب عطش فراوان و افت فشارخون فرد شود.
با کاهش شدت برنامه ورزشی، میتوانید فعال بمانید و در عین حال انرژی خود را از دست ندهید. به عنوان مثال اگر همیشه میدویدید ، آن را به پیادهروی سریع تبدیل کنید، یا اگر همیشه به مدت یک ساعت ورزش میکردید، زمان آن را (بسته به قدرت جسمانی خود) به 30 تا 45 دقیقه کاهش دهید.
2- تداوم در فعالیتهای بدنی مهم است.
نکته مهم آن است که در این ماه به ورزش ادامه دهید. ثبات و تداوم فعالیت بدنی، عنصری کلیدی برای حفظ سلامت و تناسب اندام است که نباید فراموش شود.
با اینکه شاید در ماه مبارک رمضان، فرصت زیادی برای ورزش و انجام تمرینات بدنی نباشد، اما همین 20 دقیقه فعالیت هم کمک زیادی به حفظ سلامت و وزن مناسب میکند و این گونه پس از ماه رمضان برگشتن به برنامه ورزشی عادی سادهتر خواهد بود.
لازم نیست که یک ساعت تمام و به همان شدت سابق ورزش کنید، فقط همانقدر که میتوانید تلاش کنید تا در طول این ماه نیز تداوم برنامه ورزشی را حفظ کرده باشید.
3- زمان مناسبی را برای ورزش انتخاب کنید.
به جای اینکه هر زمان راحت بودید ورزش کنید، زمانی را انتخاب کنید که بیشترین میزان انرژی را دارید و ورزش لطمهای به روزه شما نمیزند.
شاید راحتتر باشید اگر 20 دقیقه زودتر از خواب بلند شوید و قبل از خوردن سحری ورزش کنید؛ گروهی نیز ممکن است ترجیح بدهند پس از وعده افطار ورزش کنند. اما به یاد داشته باشید که بلافاصله بعد از مصرف غذا نباید ورزش کرد.
بهترین وقت شروع ورزش دو تا سه ساعت بعد از صرف افطار است. فاصله بین غذاخوردن و ورزش کردن باعث میشود تا بدن فرصت هضم غذا را پیدا کرده و خون به راحتی در عضلات جریان یابد
پس به میزان انرژی خود در طی روز دقت کرده و زمان مناسب را پیدا کنید.
هر زمان از شبانهروز که شما بتوانید بدون لطمه به روزه و احساس خستگی ورزش کنید، همان زمان مناسب خواهد بود.
4- ورزش مناسبی را انتخاب کنید.
بهترین ورزش در طول ماه رمضان، شنا و پیاده روی و ورزشهای هوازی پس از صرف افطار است، چرا که از گرفتگی عضلات پیشگیری میکند.
ورزشهای تفریحی، ملایم و با نشاط (به ویژه تمرینات هوازی) موجب تسریع گردش خون میشوند. بدین ترتیب خون و در نتیجه اکسیژن بیشتری به مغز میرسد و شادابی و نشاط را در ورزشکاران روزهدار به دنبال دارد و ذهن را برای یادگیری و تمرین، خلاق تر میکند.
این امر تنها منحصر به نوجوانان و جوانان نمیشود، بلکه در بزرگسالان نیز صادق است.
به انواع ورزشهایی که به طور مستمر و طولانی مدت (بیش از 2 دقیقه) طول میکشند و ضربان قلب در هنگام تمرین، کمتر از 70 درصد حداکثر ضربان قلب است تمرینات هوازی گفته میشود.
پیاده روی، دوی نرم، دوی استقامت، شنا و دوچرخه سواری، استفاده از تردمیل و دوچرخه ثابت جزء ورزش های هوازی هستند.
فورا بعد از افطار ورزش نکنید
ورزش بلافاصله پس از افطار میتواند فشار مضاعفی را بر سیستم عصبی، مفصلی، گوارشی و عضلانی وارد کند. 2 تا 3 ساعت فاصله بین افطار تا ورزش باعث میشود تا بدن فرصت هضم غذا را پیدا کند و خون به راحتی در عضلات جریان یابد.
از آنجا که ساعات روزهداری، طولانی میباشد و فاصله زمانی میان افطار تا سحر برای خوردن و آشامیدن کوتاه است، با رسیدن به اواسط ماه مبارک رمضان، سوخت و ساز بدن کاهش یافته و چرخه انرژی از حالت عادی خارج میشود. در نتیجه، افراد در ساعات روزهداری دچار ضعف، بیحالی و خستگی مزمن میشوند.
برای پیشگیری از این رویداد بهتر است 2 تا 3 ساعت بعد از صرف افطار یا شام به مدت کوتاهی پیادهروی کنید، یا با انجام یکی از ورزشهای هوازی سبک، متابولیسم بدن را بالا برده تا سرزندگی و نشاط به بدنتان بازگردد و بتوانید در طول روز فعالیتهای طبیعی و روزمره خود را به نحو مطلوبی انجام دهید.
فواید پیادهروی
پیادهروی، شنا و دوچرخهسواری از بهترین ورزشهای هوازی در طول ماه مبارک رمضان هستند. در این بین پیادهروی، ورزشی آرام، ساده، کمفشار و همگانی بوده و برای تمام سنین مناسب است.
این ورزش با کمک به هضم و جذب بهتر غذا، متابولیسم بدن را بالا میبرد و از یبوست و گرفتگی عضلات در ساعات روزهداری پیشگیری و به طرز چشمگیری موجب شادابی و نشاط میشود. با پیادهروی، عضلات قلب برای گردش هر چه بهتر خون در سراسر بدن تقویت شده و فشار خون بالا به طور موثری کاهش مییابد.
از سوی دیگر به دلیل آنکه در زمان افطار به یکباره مواد قندی وارد بدن میشود با پیادهروی میتوان به کاهش مواد قندی و حفظ تعادل قند خون کمک کرد. همچنین این ورزش میتواند مشکلات گوارشی ناشی از پرخوری در زمان افطار را کاهش داده و به هضم بهتر چربیها کمک نماید و از افزایش وزن خصوصا در این ماه جلوگیری کند.
با پیادهروی استرس، افسردگی و اضطراب التیام مییابد و بیخوابی شبانه رفع میشود.
رفتن به استخر پس از افطار موجب فشار به معده و سوءهاضمه میشود، لذا توصیه میشود بین استخر و افطار، 2 ساعت فاصله باشد
چه باید کرد؟
از همین امشب با اعضای خانواده همراه شوید. مناسبترین کفشهایتان را بپوشید و لباسی راحت به تن کنید. از پوشیدن لباسهای پلاستیکی خودداری کنید، چراکه جلوی تنفس بدن را میگیرند. برای پیادهروی شبانه محیطهای کمدرخت و مسطح را انتخاب کنید. در آغاز حداقل 5 دقیقه آرام راه بروید یا در جا بزنید تا عضلاتتان گرم شود. پس از گرمشدن، 5 دقیقه را هم صرف کشش آرام عضلات دست، پا، پشت و سینه کنید. سپس پیادهروی را شروع کنید در روزهای اول به مدت کمتر و کمکم زمان پیادهروی را به نیمساعت برسانید. در هنگام پیادهروی با همراهتان صحبت کنید. اگر آن قدر نفس نداشته باشید که صحبت کنید، باید سرعتتان را کاهش دهید.
پیادهروی سریع تا حد دویدن باعث از دست رفتن املاح ضروری، آب زیاد و ضعف شدید بدن میشود. خوب است بدانید یک ساعت پیادهروی در موقع خرید نیز میتواند متابولیسم بدن شما را افزایش دهد. سعی کنید هر شب برای پیادهروی مکانهای متنوعی را انتخاب کنید تا انگیزه کافی برای ادامهی این ورزش، حداقل تا پایان ماه رمضان داشته باشید.
توصیهها
* ورزش بلافاصله پس از افطار میتواند فشار مضاعفی را بر سیستم عصبی، مفصلی، گوارشی و عضلانی وارد کند. 2 تا 3 ساعت فاصله بین افطار تا ورزش باعث میشود تا بدن فرصت هضم غذا را پیدا کند و خون به راحتی در عضلات جریان یابد.
* نوجوانان پرجنب و جوش و پرتحرک برای پیشگیری از ضعف قوای جسمانی در ماه رمضان از انجام حرکات سنگین ورزشی اجتناب کنند. فعالیت زیاد با صرف انرژی و تعریق زیاد در طی ساعات روزهداری، زمینهساز بروز سوءتغذیه خفیف یا شدید خواهد شد.
* اگر مجبور به انجام کارهای فکری و فعالیتهای بدنی سنگین هستید، در نیمه نخست روز تا قبل از اذان ظهر آن را به اتمام رسانده و در نیمه دوم روز فقط به فعالیتهای سبک بپردازید.
رفتن به استخر پس از افطار موجب سوءهاضمه میشود
شهرام آگاه، فوق تخصص گوارش و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت:
رفتن به استخر پس از افطار موجب فشار به معده و سوءهاضمه میشود، لذا توصیه میشود بین استخر و افطار 2 ساعت فاصله باشد.
باید در نظر داشت که هنگام ورزشکردن به خصوص ورزشهای آبی، جریان خون از بخشهای درونی بدن به سمت عضلات مایل میشود و این موضوع موجب اختلال در هضم غذا میشود.
رفتن به استخر به خصوص در ایام ماه مبارک رمضان پس از افطار که معده ساعتها خالی است، فشار بیشتری به معده خالی که آماده هضم غذا شده است، وارد میکند.
فشار به معده به ویژه در افرادی که سوءهاضمه دارند بیشتر میشود و فرایند سوءهاضمه را بدتر میکند. توصیه میشود بین خوردن افطار و ورزش کردن، 2 ساعت فاصله باشد.
«پیلاتس» یکسری ورزشهای تمرینی است که از حرکاتی تشکیل شده که بین بدن و مغز هورمونی فیزیکی ایجاد کرده و توانایی بدن افراد را در هر سن بالا میبرد. ورزش پیلاتس در مجموع دنبال افزایش قدرت، انعطاف پذیری و کنترل بدن است.
پیلاتس یک سیستم آمادگی جسمانی است که اوایل قرن بیستم توسط «ژوزف پیلاتس» توسعه پیدا کرد و در آلمان ، انگلستان و آمریکا مورد توجه قرار گرفت. پیلاتس رشته ورزشی جدیدی است که وارد حیطه ورزش شده و سیستمی برای تقویت آمادگی جسمانی است. این ورزش ترکیبی از حرکات است که علاوه بر آمادگی جسمانی در بهبود تمرکز فرد هم موثر است. تقویت عضلات ، سیستم قلب و عروق ، سیستم تنفسی و افزایش دامنه حرکتی مفاصل هم از اثرات مفید پیلاتس است و قد افراد (به خصوص کودکان) را هم افزایش میدهد.
در پیلاتس قامت افراد باید صاف و کشیده باشد، بنابراین مقدار آسیب را هنگام حرکت کاهش میدهد. ستون فقرات در ورزشهای پیلاتس نقش کلیدی دارد. صاف نگه داشتن بدن در ورزشهای دیگر کمتر دیده میشود و توجهی به آن نمیشود. البته توجه به ستون فقرات در ورزشهای مثل ژیمناستیک دیده میشود، اما معمولا حرکاتی که در ورزشها انجام میشود ممکن است به بدن آسیب برساند.
پیلاتس دارای شش اصل تمرکز، کنترل، تحرک، ایجاد نیروی دفاعی، دقت و تنفس است. تمرکز یک بعد روانی است و وقتی اکسیژن رسانی در حین ورزش بهتر انجام بگیرد، تمرکز فرد هم بالا میرود. تکرار حرکات و تمرکز روی آنها هم فرد را از لحاظ فیزیولوژیک و روانشناختی آماده میکند که روی چیزی جز حرکتی که انجام میدهد تمرکز نکند. همچنین از آنجا که هنگام ورزش زوایای خاصی از بدن برای حرکات مورد استفاده قرار میگیرد، کنترل و تعادل فرد را افزایش میدهد. در واقع کنترل همان بهبود تعادل است. انعطاف پذیری مفاصل هم در افزایش تحرک فرد تاثیر بسزایی دارد.
ورزش پیلاتس زیر مجموعه ورزشهای هوازی است، پیلاتس سیستم ایمنی بدن را از طریق استفاده از ظرفیتهای بدن تقویت میکند. از آنجا که ما هنگام نفس کشیدن از همه حجم دستگاه رویوی استفاده نمیکنیم و دم و بازدم عمیقی نداریم. همیشه مقداری CO2 در ریهها باقی میماند که با تنفس عمیق این ظرفیت در فرد ایجاد میشود که سیستم ریوی و قلب و عروق خود را تقویت کند.
با توجه به اصول ورزش پیلاتس ، در مییابیم که بسیاری از مولفههای مهم رشد جسمانی و روانی در این حرکات در نظر گرفته شده است و باعث میشود بدن فرد ریتم خوبی پیدا کند. این ورزش کم ایراد و کم هزینه است و با یکسری آموزشهای ساده افراد را قادر میکند که با انجام آن به هماهنگی جسمی و روحی برسند. همچنین از آنجا که این رشته ورزشی شباهتهایی با ورزشهایی مثل یوگا دارد، میتواند برای زنان که جامعه آماری قابل توجهی از افراد را در بر میگیرند و به دنبال ورزش کم خطر و موثر هستند، مفید باشد.
لینک دانلود کتاب پیلاتس