الماس های بدتراش
نقدی بر حوادث ۵ دی در کوهنوردی ایرانبارها نقد نوشته ایم ، و از سوی بزرگان کوهنوردی مورد توصیه قرار گرفتهایم که هر کسی ، هر طور که دوست دارد و دلش میخواهد میتواند به ورزش کوهنوردی بپردازد ، و به کسی ربط ندارد !! چرا که بررسی این رفتارها نوعی دخالت در حریم شخصی کوهنوردان تلقی گردیده ، و دیگران هیچگونه حقی به نقد و بررسی رفتارهای این گروه از ورزشکاران را ندارند ! زیرا کوهستان مکانی آزاد ، و کوهنوردان نیز افرادی آزاد هستند ، و پرسشهای منتقدانه ، هیچ جایگاهی در این جامعه فعال ندارد ، چرا که هر کسی بهتر می داند چگونه و با چه شرایطی ، با توجه به توانایی های جسمی و روحی خویش به این ورزش بپردازد !!
اما چرا ...!؟
چرا کوهنوردان از شنیدن انتقاد و واکاوی رفتارهایشان از خود بیخود می شوند و برای توجیه اشتباهاتشان ، آسمان و ریسمان بهم میبافند تا بلکه خود را موجه جلوه دهند ؟
فلسفه ساختاری کوه و کوهستان ، به واسطه معنای وجودی آن ، از ستبری و قدرت ، غرور ، و استحکام بسیاری حکایت میکند ، و همین ویژگی های ارزشمند در وجود کسانی که این در این جغرافیا و بستر رفت و آمد میکنند ، به صورت ناخودآگاه منتقل میگردد و اثرات خود را به جای میگذارد.
قدرت ذهنی و اعتماد به نفس بسیار در این چهارچوب شکل گرفته و در صورت درک نادرست این ویژگی ها ، رفتارهای اغراق آمیز و هیجانی ناشی از القائات ساختاری کوهستان ، متوجه کوهنوردان میگردد.
اما چیزی که به فراموشی سپرده شده ، این است که کوهنوردان و کوهپیمایان حتی یک هزارم درصد از صلابت و قدرت کوهستان را هم ندارد ، آن زمان که بدون تفکر و اندیشه و بدون یادگیری آموزش های اصولی پا به کوهستان می گذارند ، و بی توجه به شرایط اقلیمی و جوی منطقۂ صعود ، بدور از خردورزی عقده های درونی و کمبودهای شخصیتی خود را در شرایط نابرابر از کوهستان درخواست میکنند ، تا شاید در نگاه دیگران قدرتمند ، با اراده ، ستبر و قهرمان جلوه کنند . اما دریغ ...
آفتی که این روزها به دامان این ورزش افتاده ، و گریز از آن متصور است . بشرطها و شروطها ...
لیکن کسانی هستند که با چشمان بسته و با رفتاری محافظهکارانه ، بمنظور پوشاندن ناکارامدیهای موجود ، راه نقد و بررسی ناهنجاری های این ورزش را به روی نقادان میبندد ، و همچون الماس_بدتراش ، تلألوئی ناموزون دارند .
امیرملیحی