ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ژئومورفولوژی
یکی از شاخه های جغرافیای طبیعی و از پایه های اساسی علوم جغرافیا است که
با ایجاد پل و گذرگاهی با سایر رشته های علوم طبیعی و زمین پیوند خورده
است. ژئومورفولوژی ترکیبی از سه واژه ژئو به معنای زمین، مورف به معنای
شکل، لوژی به معنای شناسایی می باشد. به نظر می رسد علم اشکال زمین که
معادل فارسی آن است از عنوان پیکر زمین شناسی که قبلاً به کار می رفت و
ریخت شناسی که در حال حاضر برای ترجمه به فارسی این کلمه انتخاب شده است،
مناسبتر است. ظاهراً آنچه از کلمه ترکیبی ژئومورفولوژی استنباط می گردد،
توصیف شکل هندسی ناهمواریهای پوسته زمین است و این بحث توپوگرافی را در نظر
می گیرد که خود شاخه ای از ژئومورفولوژی است.
خلاصه کلام، در قلمرو دانش ژئومورفولوژی، علاوه بر اینکه به توصیف صحیح،
کامل و ژنتیک اشکال ناهمواریها توجه خواهیم داشت، در منشاء و کیفیت و عوامل
بی شماری که در تغییر اشکال و یا در شکل گیری نوین پوسته زمین موثرند، به
تفسیر و تبیین خواهیم نشست. منظور از تحلیل واژه ژئومورفولوژی تنها تعریف
ین علم نبوده بلکه مهم آشنایی بامفهوم، روش و متدلوژی این دانش است که
هرپژوهشگر علوم زمین باید بر آن احاطه کامل داشته باشد.
مطالعه تاریخچه پیدایش و تحول علم ژئومورفولوژی، نشانگر این واقعیت است که
از نیمه قرن بیستم به این طرف، توجه به ارتباط پدیده های درون موضوعی
ژئومورفولوژی و نیز رابطه آن با پدیده های سایر علوم طبیعی و زمین و عوامل
انسانی سبب شد که ژئومورفولوژی با جهش خاصی درراه توسعه و پیشترفت حرکت کند
و با ایجاد مناسباتی بین پدیده های مورفولوژی و داده های انسانی بر جنبه
کاربردی آن در برنامه ریزی ها و عمران های ناحیه ای تاکیدشود.
حال لازم است ژئومورفولوژی بارشته های دیگری مانند اقلیم شناسی، زمین
شناسی، گیاه شناسی، اکولوژی، خاکشناسی، هیدروژئولوژی در ارتباط باشد تا
بتواند تمام مسائل در یک اکوسیستم را در نظر گرفته و با هماهنگی با سایر
رشته های علمی در طرح های جامع زمین شناسی، مرتع داری، آبخیزداری، بیابان
زدایی، جنگل داری، محیط زیست و به طورکلی آمایش سرزمین نقش خود را ایفا
کند.
امید آنکه مطالب مورد بررسی در این مجموعه مورد استفاده دانشجویان و کارشناسان علوم زمین و جغرافیا وسایر علاقه مندان قرار بگیرد.
تاریخچه پیدایش و تحول علم ژئومورفولوژی
قدیمی ترین اطلاعات مربوط به مسائل ژئومورفولوژی را، با مفهوم و تعبیر
علمی و مدرن در آثار ارسطو می توان یافت. ارسطو در سال324 قبل از میلاد
آناتومی، فیزیولوژی مقایسه ای، منطق، تاریخ فلسفه و زمین شناسی را بوجود
آورد. او اولین کسی است که در موردگسترش دلتای رودخانه ها و به جا گذاری
رسوبات در دریاها، مطالبی را بیان داشته و زمین را به عنوان کره ای که
دائما در حال تحول است توصیف می کند. به نظر ارسطو، تحول شکل زمین یا آرام و
دائمی بوده و یا به طرز ناگهانی و در اثر بروز پدیده هایی شدید انجام می
گیرد. درباره علل این تحول از عمل رودخانه ها و دریاها بحث شده که منجر به
تسطیح اجتناب ناپذیر کره زمین می شود.
حدود یک قرن پس از ارسطو، اراتوستن فیلسوف و ریاضی دان یونانی، نظراتی در
مورد تحول چهره زمین در رابطه با اعمال رودخانه ها و دریاها بیان داشته و
نتیجه اثرات آنها را در هموار شدن زمین نشان داده است.
برناردپالیسی از دانشمندان عصر رنسانس در رابطه با مسائل ژئومورفولوژی افکار مدرنی بیان می کند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
a.بین اعمال نیروهای داخلی و خارجی یک رقابت منطقی وجود دارد که اولی منجر
به پیدایش کوهها و دومی منتهی به تخریب و هموار شدن آنها می گردد.
b.با توجه به تنش کند کننده ای که گیاهان دربرابر جریان آبها دارند، رقابت
بین گیاهان و اعمال تخریبی آبهای روان مشخص می شود. در این رابطه فکر
کاشتن درختان برای جلوگیری از فرسایش به خوبی مشخص می شود.
c.پدیده های بیرونی در فراهم آوردن موادی که سنگها را تولید می کنند، نقش موثری دارند.
d.بین پیدایش و تغییر شکل ناهمواریها و تولید خاکها، یعنی عوامل ژئومورفولوژیک و خاک شناسی، روابط خاصی وجود دارد.